----«یا صاحب الزمان (عج)»---- روزی که یادی از تو در،اندیشه و کردار نیست آن روز اقبالِ خوشی،با عاشقانت یار نیست حس گر نگردی در دلی،آن دل ز انوارِ خدا در روزهایِ مابقی،آکنده و سرشار نیست حتی به شعرِ شاعرِ،اهلِ ولایت،بی سخن از ذکرِ نامِ اعظمت،زیباییِ گفتار نیست گل باشی و با بودنت،عالم گلستان می شود بی عطر و بویت تازگی،در پهنه یِ گلزار نیست دلداده یِ آواره ات،وقتی که دلتنگت شود غیر از دعا سویِ خدا،او را مجالِ کار نیست گر همنشینِ گلشنت،گردد به لطفِ ایزدی زان پس گلی گردد در او،نقش و نشانِ خار نیست تا غائبی از دیده اش،اندوهِ او باشد فزون شور و نشاط و شادی اش،جز لحظه یِ دیدار نیست خورشید و ماهِ آسمان،هستی و گر ظاهر شوی دیگر نشانی از شبِ،تاریک و سرد و تار نیست