اصلاً قبول حرف شما، من روانی‌ام من رعد و برق و زلزله‌ام، ناگهانی‌ام این بیت‌های تلخِ نفس‌گیرِ شعله‌خیز داغ شماست خیمه زده بر جوانی‌ام رودم؛ اگر چه بی‌تو به دریا نمی‌رسم کوهم؛ اگر چه مُردنی و استخوانی‌ام من کز شکوه روسری‌ ات کم نمی‌کنم من، این من غبار، چرا می‌تکانی‌ام؟ بگذار روی دوش تو باشد یکی دو روز این سر که سرشکسته ی نامهربانی‌ام کوتاه شد سی و سه پل و دو پلش شکست از بعد رفتنت گل ابرو کمانی‌ام این بیت آخر است، هوا گرم شد؛ بخند من دوست‌دار بستنی زعفرانی‌ام.....