• . حضرت آدم دمادم در عزایت خون گریست از همان آغاز، عالم در عزایت خون گریست آسمان بعد از غروبِ سرخِ روزِ رفتنت چارده قرنِ دمادم در عزایت خون گریست خون نشد تنها دل رود از غم عظمای تو سنگ‌های کربلا هم در عزایت خون گریست کاف، ها، یا، عین، صاد، از قطعه هایت روضه خواند آیه‌های سرخ مریم در عزایت خون گریست محتشم وقتی نوشت از رستخیز اعظمت با سری بر زانوی غم در عزایت خون گریست روضه خوان از بیرقی که بر زمین افتاد گفت تار و پود سرخ پرچم در عزایت خون گریست خط سرخ روز عاشورای در تقویم ها هر محرم هر محرم در عزایت خون گریست ()