تن بلور مو طلایی! آفتابی کن مرا روشنی‌بخش زمینم! صبح زیبایت بخیر گونه‌های نقره‌ات یاقوت گُل انداخته قرص ماه شرمگینم! صبح زیبایت بخیر هر سپیده با تو آغاز بهاری دیگر است خنده کن تا گُل بچینم، صبح زیبایت بخیر با چنین عطر تنی از رشک می‌سوزد بخور خوش‌تراش مرمرینم! صبح زیبایت بخیر چشم زیتون لب انجیری! بده صبحانه‌ام مریم معبدنشینم! صبح زیبایت بخیر مهربانی هدیه کن با شُرشُر رود دو دست سیب فردوس برینم! صبح زیبایت بخیر عشقی و عینت عسل، شینت شکر، قاف تو قند شور شیرین آفرینم! صبح زیبایت بخیر تاب آوردم شب دلتنگی‌ام را تا سحر تا تو را از نو ببینم، صبح زیبایت بخیر محشر است این شعر و می‌پرسد خدا او یا بهشت؟ من تو را برمی‌گزینم، صبح زیبایت بخیر