صلی الله علیکیا باقر آل محمد
ما روضه را خواندیم و او در روضهها بود
از کربلا گفتیم و او در کربلا بود
تنها مُحرم نه تمام ماهها را
با دیدهی گریان در آن حال و هوا بود
یک عمر با غمهای خود آرام میسوخت
غمخانهی او در دل تنگش به پا بود
هرگز جدا از خاطرات خود نمیشد
هر لحظه در یاد امام سرجدا بود
وقتی به سوی آسمان میشد نگاهش
پیش نگاه او سری بر نیزهها بود
وقتی نگاهی بر زمین میکرد، پیشش
جسمی به خون غلتان به زیر دست و پا بود
تا لحظهای در خلوت خود چشم میبست
در یادِ ظلم دشمنان بیحیا بود
کشتند امام مهربانی را که جُرمش
بخشندگی و مهر و احسان و وفا بود
اما نگردد نور حق خاموش ،هرگز
هرکس جدا از راه حق شد، گشت نابود
#امام_محمد_باقر
#احمد_رفیعی_وردنجانی