راهي به غير آينه بودن نمانده است دیدن کجاست؟حال شنودن نمانده است بودن؟ نبودن؟ آه همان پرسش قدیم بودن نمانده است و نبودن نمانده است درهای بسته را نفست باز می‌کند قفلي براي باز گشودن نمانده است پرچین باغ‌های اجابت خراب شد يعني که حاجتی به ربودن نمانده است آنجا رسیده‌ام که مجال کلام نیست وقتي براي شعر سرودن نمانده است 🆔@abadiyesher