چشم من در پی تو قافیه اش باران است دل بی صاحب من از غم تو ویران است جگرم سوخت تو را با کس دیگر دیدم مثل آن آتش سرخی که سر قلیان است نشدی سهم من، این داغ مرا آتش زد عالمی از جگر سوخته ام حیران است شومی بخت مرا باش که َحتی بی تو اجلم نیز در این غائله سرگردان است من پر از هق هق تلخم که خدا هم حتی بر دل ساده و مظلومهء من گریان است... ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌