آنچه من آنم تو همان نیستی
در دل من سهل و روان نیستی
موشم و تو شیر ، ولی شیر جان
شیرِ یل و تیز و جوان نیستی
ابر منم باد تویی ای عزیز
سوی من اما تو وزان نیستی
رعیتِ بیچاره ی درویش من
بر من بیچاره تو خان نیستی
گیر به فقرم شکمم خالی است
سنگی و بر من تو چو نان نیستی
با همه ی خوب و بدت دوست جان
واقعی و نابی و فان نیستی
#_صاحبصبر