. وقتی حبس شده در گلو کهنه شود! کم کم بیقراریش شروع شده؛ و روحِ نا آرام هوایی می‌شود... . در این میان آتش گرفته سرازیر می‌گردد... نَفَس می‌گیرد و جان به می آید... . فضای دنیا برایش از گنجشک‌ها هم؛ تنگ تر می‌شود... آن لحظه است که را می خواهد؛ آسمانی که از زمین و زمینیان دور باشد... . جایی بالاتر از ها؛ همان‌جایی که خداوند است... سرزمین از قفس رهیده... اللهم الرزقنا توفیق فی سبیلک...