۱۱۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍   2⃣بخش دوم 🔸️محبت شهید به برادران 👤محمدجواد معینیان، استان سمنان در سال ۱۳۹۹ و اوج‌گیری کرونا، در کنار تمام مشکلاتی که به وجود آمد بود، همۀ فکروذکر من و دوستانم حضور در پیاده‌روی اربعین بود. چون سال‌های پیش، به‌لطف خدا و کرم ارباب حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) توفیق داشتیم و ایام اربعین، راهی سفر کربلا بودیم و عزیزانی که این سفر آسمانی را تجربه کرده‌اند، خوب می‌دانند که تمام سال در انتظار این روز‌ها هستند تا این لحظات عرفانی را دوباره تجربه کنند. آن سال راه کربلا باز نشد و تمام نگرانی‌های ما به واقعیت پیوست. در سال ۱۴۰۰ بعد از دو سال انتظار و لحظه‌شماری، ماه صفر رسید و من و دوستانم پیگیر اخبار مربوط به سفر بودیم. خودم ساکن سمنان هستم و دو دوست دیگرم ساکن تهران. گفته بودند افرادی که دو دُز واکسن زده باشند و تست کرونای آن‌ها منفی باشد، می‌توانند به‌صورت هوایی به عراق سفر کنند. من به‌دلیل گرانی پول هواپیما، مشکل مالی داشتم. دوستم رضا، موعد دوز دوم واکسنش فرانرسیده بود. و رفیق دیگرم سعید وضعش از همۀ ما بهتر بود. در گرفتن ویزا با مشکل برخورد کرده بود. من که با جست‌وجوی قیمت‌ها، کاملاً ناامید از سفر شدم و به دوستانم گفتم من امسال نمی‌توانم بیاییم... 📗 ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯