نمی‌فهمند... ✍️طیبه روستا شعارهای زیبای‌شان از پشت تریبون‌ها سرازیر می‌شود تا کف خیابان: آزادی! آزادی! همه آمده‌اند، پرچم‌های رنگ به رنگ، آدم‌های صد رنگ. صدای انفجار حرم عده‌ای را تکان می‌دهد و آسفالت رنگ خونِ اتوبان کرج، خون عده‌ای را به جوش می‌آورد و از صف احزاب جدای‌شان می‌کند. جانی پس از جان دیگر و صبری که فقط از دل‌های آسمان‌نشین برمی‌آید. همه می‌دانند که دشمن است و دشمنی‌اش. اعجاز دوباره‌ی بهمن ضربه آخر را می‌زند. سیلاب انقلابی، خار و خاشاک را می‌شوید و می‌برد. نفس‌هایشان به شماره افتاده و قصد نفس‌ها می‌کنند. این بار در مدارس دختران! خیال برشان داشته که زانو می‌زنیم. مفلوک‌ها نمی‌دانند که برایمان گفته‌اند: " از شما راضی نخواهند شد تا مطیع و تابع آن‌ها شوید!" بیچاره‌ها نمی‌فهمند که سال‌هاست دستشان را خوانده‌ایم. نمی‌فهمند... @AFKAREHOWZAVI