. «صد روز» ✍زهرا نجاتی صدروز، خیلی است. به عبارتی سه ماه و ده روز می‌شود کمی کمتر از عده فوت زن برای شوهر برای کسی که عزیزی را از دست داده،صد روز می‌شود، بیش از چهل روز، می‌شود سه ماه و ده روز. می‌شود به اندازه سفید شدن مو، صد روز خیلی زیاد است.مثلا یک مادر باردار را یه ماه و یک هفته، جلو می‌اندازد. بچه های کوچک هم در سه ماه، خیلی تغییر می‌کنند. نوزاد سه ماهه غلت می‌زند، وزنش حدودا دو برابر یا بیشتر از زمان تولدش شده و لباس سایز یک، برایش کوچک می‌شود. صد روز زیاد است به خصوص برای کسانی که صد روز باشد مدام داغ این و آن ببینند، داغ همسایه، خواهر، برادر، دوست، آشنا. برای لرزیدن مدام دست و دل از اینکه کدام انفجار، عزیزانم را از من خواهد گرفت. برای تلاطم دایمی، برای گرسنگی کشیدن، برای آلودگی و نبود دارو. برای اینکه مدام از این مدرسه به ان مدرسه کوچ کنی و در هررفت و آمد، عزیز به خون تپیده‌ای ببینی. در عوض می‌دانی، صد روز برای مادری که فرزند از دست داده، هیچ نیست.. برای کسی که عزیزش، جلوی چشمش پرپر شده، او را با دست خودش توی پتو پیچیده و با او وداع کرده، صد روز هیچ نیست، صد سال را هم بعید می‌دانم. امروز صدمین روز از طوفان الاقصی است. صدمین روز از به خاک وخون تپیدن بیست و سه هزار شهید مظلوم غزه. صدمین روز از نسل کشی آشکار که رییس سازمان ملل فقط در نطق طوفانی‌اش، آن را محکوم کرده. هرچند در زبان سگیونیستها، دختران چهارساله، خانم جوان خوانده می‌شوند تا بیشتر از همیشه دنیا را فریب دهند. امروز، صد روز از وقایعی می‌گذرد که ارزش خیلی‌ها را از حیوان پایین‌تر آورده چون حتی در مقابل جنایات علنی، چشم‌هایشان را بسته‌اند و خیلی حقایق و زیبایی‌ها را راجع به کنه اسلام و فرهنگ مقاومت، به هرکه بفهمد حالی کرده. صد روز بس است برای اینکه کسی عمق خباثتش را باسکوت، نشان داده باشد یا تردیدش را در مورد حقانیت جبهه مقاومت و اسلام،کنار بگذارد. این صد روز هم گذشت و می‌گذرد آنچه خیلی‌ها باسکوت و ناحقی کردند و البته روسپیدی‌اش می‌ماند برای غزه و فلسطین و مقاومت و روسیاهی‌اش هم برای دشمنان و اسراییل و حتی ساکتین. البته که به‌قول رهبر، یک روز تاریخ، ناجوانمردی و پلیدی این روزها را، برای دیگران روایت خواهد کرد و منتقم خواهد آمد. @AFKAREHOWZAVI