«گذری بر تاریخ» ✍سیده ناهید موسوی طی مطالعه کوتاهی که چند روز گذشته بر حوادث فرهنگی _اجتماعی دوران قبل از انقلاب داشتم، تقریبا از دوره‌ی پهلوی اول سیاست‌ها همگی سمت و سوی ذائقه‌سازی، تمدن مدرن و پرورش ذوق عامه پسندانه داشته است. فرهنگ‌سازی و تشویق به کاربرد هنرهای گوناگون روز به روز گسترده می‌شود وزارتخانه تاسیس و زیرساخت های اساسی با تامین منابع از طرف دولت مشخص می‌گردد. اما در دوره‌ی پهلوی دوم‌، وزارتخانه «فرهنگ و هنر»، «آموزش و پرورش» و ده‌ها سازمان، اداره، موسسات و نهادهای خرد دیگر از جمله مدرسه صنایع هنری، اداره موسیقی، هنرستان موسیقی، اداره هنرهای زیبا و... درکشور فعال می‌شود. 🔖بعد از آن فعالیت پرورش یافتگان این موسسات و نهادهای به اصطلاح هنرهای زیبا روی کار می‌آید و قطعا با تِز و ژست کاملا روشنفکرانه و غرب‌زده سعی به الگودهی و ترویج افکار خود بین عامه مردم می‌شوند. از قانون کشف حجاب در کشور و عمومی کردن آن،تا افزایش‌کاباره‌ها و خوانندگان زن در سطح شهرها به حدی که حامیان و هوادران زیادی را به خودجذب می‌کنند. خوانندگی،موسیقی، سینما و هنرمندان الگوهای مرجع برای مردم به جای مساجد، علما و دانشگاه‌ها در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ می‌شوند. 🔖اما حال دوران دائمی و یکسان نمی‌ماند. خواص جامعه رفته رفته به دنیاطلبی و جاه طلبی‌گرفتارتر می‌شدند و از لحاظ فرهنگی_ اجتماعی تنها ابتذال و تقلیدکورکورانه دیده می‌شود و نمادی از پیشرفت و ترقی در جامعه نیست. برای مردمی که‌ هرگز سنت را فدای مدرنیته نمی‌کردند اما گرفتار ظلم و ستم رژیم پهلوی شده بودند،جز انقلاب چاره‌ی دیگری نبود. در اصطلاح انقلاب به معنای دگرگونی و تحول است. یعنی ذات و ماهیت یک شیء تغییری بنیادین می‌کند. طبق آیه قرآن: «إنَّ اللهَ لاَ یُغَیّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأنْفُسِهِمْ» رعد/۱۱. خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آن‌ها خود را تغییر دهند. 🔖بی شک خداوند اوضاع و احوال یک ملت را هرگز عوض نمی‌کند، مگر آن‌که آن قوم آنچه را که مربوط به روح، فکر، اندیشه، اخلاق و اعمال باشد را تغییر دهند. به معنای واضح اگر خداوند قوم‌هایی را به عزّت می‌رساند و یا از اوج عزّت به خاک ذلت فرود می‌نشاند، به دلیل آن خواست و اراده مردم است.زمانی که اراده مردم ساخته شد و جوشش انقلابی همراه با یک رهبر فرزانه آغاز می‌شود، وعده‌ های الهی تحقق می‌یابد و همه معادلات با انقلاب در فرهنگ، دینداری، اجتماع و ... رنگ و بوی الهی می‌گیرد. غربالگری در تمام سطوح جامعه برقرار می‌شود برخی از هنرمندان و روشنفکران و ... می‌مانند و برخی دیگر راهی به جز ماندن و از نو ساختن را برمی‌گزینند. نیروی کار متعهد و انقلابی با هدایت امام خمینی (ره) توازن در جامعه را با وحدت میان دو قشر نخبه و روشنفکر، روحانیون و دانشگاهیان رقم می‌زند. یعنی پرهیز از تربیت خارجی و نجات از غرب‌زدگی همراه با معلم‌های متعهدی که عامل تربیت نسل آینده و تصفیه دانشگاه‌ها از عوامل غرب زده شوند. از طرفی سیاسی بار آوردن نسل آینده و مطلع کردن آنان از مسائل روز توام با اعتماد به نفس و استقلال نفسانی است. همچنین ورود بانوان به عرصه تربیت وتعلیم،نفی مدرک گرایی و تربیت دانشجویانی که در عرصه‌های مختلف حضوری مفید و موثر داشته باشند. @AFKAREHOWZAVI