شهادت امام باقر(ع)تسلیت باد
به سن کودکی درکربلا رفت
بهمراه پدر سوی بلا رفت
به محمل بوددرآعوش مادر
برای یاری خون خدا رفت
شده آماده، بهر هر بلایی
بهمراه پدر شد کربلایی
بهمره پدر باقر چها دید
بلا روی بلا روی بلا دید
گهی دید عمه اش را دلشکسته
زمانی هم سری برنیزهادید
بروی ناقه عریان نشسته
بهمره پدر با دست بسته
اسیری رفته باخیل اسیران
دویده برروی خارمغیلان
به چشم خویش دیده جدّخودرا
که میخواندبروی نیزه قران
زسوزدل کشیده آه شبگیر
پدر را دیده بین کندوزنجیر
بهمراه پدردرچنگ اغیار
شنیده ناسزادربین بازار
به چشم خویش دیده عمه اش را
که سیلی میخوردازدست اشرار
تمام خاطراتش مانده در دل
نداردجزغم وجزغصه حاصل
زسبحان حجّتی برما سوا بود
خودش شاهد به آن رنج وبلابود
پس از بابای مظلوم و غریبش
شهید زنده ای از کربلا بود
پس از عمری که شد پیوسته مظلوم
عدو مولای ما را کرد مسموم
زغمهای رقیّه بس که افسرد
بدوشش کوله بارغصّه میبرد
زمانیکه رقیّه خورد سیلی
گمانم اینکه آقا آنزمان مرد
ز دست آل یهود سعودی
شود آزاد قبر او بزودی
برویش بسته دیگر راه چاره
جگرش را نموده زهر، پاره
نه تنها شیعه میسوزد زداعش
برایش آب گردد سنگ خاره
ندارد صحن وایوان و رواقی
ندارد قبر او شمع و چراغی
جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
#کانال
#اشعار_جعفر_کیانی
#کربلای_ایران
#حضرت_عبدالعظیم