✍چی بخریم؟
☘محسن همراه پدر و مادرش برای خرید لباس وارد مغازهای شدند، پدرش موقع خرید لباس به فروشنده گفت: «آخه برادر من،وقتی این همه جنس ایرانی وجود داره، برای چی مشابه خارجیش رو میاری؟ اگه شما نیاوری، مردم هم نمی خوان. مگه شما نمیبینی کارگرها بیکارن؟»
🌸مرد فروشنده نیشخندی زد: «مردم براشون مهمه قیافهی لباس خوب باشه اما لباسهای ایرانی اینطور نیستن. »
🍃محسن دید که پدرش لبخندی زد و گفت: «شما تصمیم بگیر،اراده کن که جنس ایرانی بخری، خودم برات تولید کننده هایی که لباس قشنگ تولید کنن، پیدا میکنم. »
🌺مادر محسن به چشمهای سرگردان محسن لبخند زد. پدر کارت پرداخت را از فروشنده پس گرفت. پاکت خرید لباس را برداشت و به همراه محسن ومادرش از مغازه خارج شدند.
☘محسن همینطور که به مغازه های اطراف نگاه و دست پدرش را به گرمی فشار میداد، پرسید: « بابا جون چرا نباید جنس خارجی بفروشه؟»
🌸- این آقا بیشتر جنسهای مغازش خارجی و تولید چین و ترکیه بود. ازش خواستم کنارش جنس ایرانی هم بیاره.
☘- مگه چه فرقی میکنه؟
🌺- خب پسر گلم هر وقت یه لباس یا هر جنس ایرانی به فروش میرسه همهی کسانی که تو ساخت اون وسیله، دخیل بودهاند هم برای آنها ایجاد کار میشه، هم کارخونهها، هم نخ، هم پارچه، میشه ایرانی. این یعنی همسایههای ما دیگه بیکار نمیمونن و جواد آقا، شوهر خاله ات محسن پسر عمه ات، همه میتونن سرکار برن وحقوق بگیرن.»
#داستان
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_ترنم
🆔
@tanha_rahe_narafte