گر نخیزی تو زجا,کار حسین سخت تر است
نگـــران حـــرمـــم , آبـــرویـم در خـــطر است
قـــامـــت خــم شـــده را هـر که ببیند گوید
بی علمدار شده , دست حسین بر کمر است
داغ اکـــبر رمـــق از زانــوی مـــن برد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
دست از جنگ کشیدند و به من می خندند
تـــو که بــاشی به برم باز دلم گرم تر است
نـــیزه زار آمـــده ام یا تو پُر از نیزه شدی
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
پیش من با سر منشق شده تعظیم نکن
که خــدا هم ز وفاداری تو با خبر است
عـــلقمه پر شده از عطر گـــل یـــاس , بـگو
مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است
به تو از فاصله ی یک قـدمی تیر زدند
قد و بالای رَسا هم باعث دردسر است
اصـــغر از هــلهله کردن بدنش مـــی لرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است
تـــیر باران کـــه شــدی یاد حـــسن افـــتادم
دستت افتاده ز تن , فرق تو شق القمر است
وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
کــه دنبال ســرت خواهرمان رهسپر است
#حضرت_عباس سلام الله علیه
اشعار
#اهل_بیت سلام الله علیهم اجمعین
https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d