eitaa logo
دانلود
گر نخیزی تو زجا,کار حسین سخت تر است نگـــران حـــرمـــم , آبـــرویـم در خـــطر است ‎قـــامـــت خــم شـــده را هـر که ببیند گوید ‎بی علمدار شده , دست حسین بر کمر است ‎داغ اکـــبر رمـــق از زانــوی مـــن برد ولی ‎بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است ‎دست از جنگ کشیدند و به من می خندند ‎تـــو که بــاشی به برم باز دلم گرم تر است ‎نـــیزه زار آمـــده ام یا تو پُر از نیزه شدی ‎چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است ‎پیش من با سر منشق شده تعظیم نکن ‎که خــدا هم ز وفاداری تو با خبر است ‎عـــلقمه پر شده از عطر گـــل یـــاس , بـگو ‎مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است ‎به تو از فاصله ی یک قـدمی تیر زدند ‎قد و بالای رَسا هم باعث دردسر است ‎اصـــغر از هــلهله کردن بدنش مـــی لرزد ‎گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است ‎تـــیر باران کـــه شــدی یاد حـــسن افـــتادم ‎دستت افتاده ز تن , فرق تو شق القمر است ‎وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار ‎کــه دنبال ســرت خواهرمان رهسپر است سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
چشم تو دیدم و چشم‌تر من ریخت به هم حال با وضع سر تو، سر من ریخت به هم نه علمدارِسپاهم، که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی، لشکر من ریخت به هم مادرم آمده بالای تن بی دستت از به هم ریختنت، مادر من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود ازتماشای تنت، پیکر من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
وقتی گدایی را پناهی نیست دیگر جز کوچه‌ی چشم تو راهی نیست دیگر جز تو به حاجت‌ها الهی نیست دیگر این جذبه‌ها خواهی نخواهی نیست دیگر تو شمعی و گرمای تو پروانه پرور مشکت به دوشت بود و اشکم را گرفتی ماهی و از خورشید هم غم را گرفتی بی شک یداللهی که پرچم را گرفتی دادی دو دستت را دو عالم را گرفتی تا که بریزی زیر پای شاه بی سر سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
آبروی ماست گریه آبروداریم ما.. با لباس مشکی ات عمریست خو داریم ما باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما چشم ما بی اشک بی خیراست،بی خیرش نکن! که فقط از  دار دنیا دو سبو داریم ما... حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما حضرت عباس حامی علمداران توست! چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما هرکسی دل را بدستت داد از مردم برید تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟! خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم! خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما!  آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست... کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما! شهر با یک یاحسین ما معطر میشود هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما لحظه های آب خوردن هم بفکر روضه ایم... بغض خشکی لب و بغض گلو داریم ما... در غمت آیات قرآن روضه خوانی می‌کنند آب دریا و بیابان روضه خوانی می‌کنند... سلام الله علیهما اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
‌‌‌ بود امیدم مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی ای دریغا شد امیدم نا امید بی برادر گشتم و پشتم خمید کس ندیده در عجم یا در عرب هیچ سقایی بمیرد تشنه لب در حرم گوید سکینه العطش طفل ما از تشنه کامی کرده غش ‌‌‌‌ ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس با این همه درد وغم ما رو به تو آوردیم دست همه محزون گیر از بهر خدا عباس سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
هدایت شده از اشعار مهدویت
وقتی گدایی را پناهی نیست دیگر جز کوچه‌ی چشم تو راهی نیست دیگر جز تو به حاجت‌ها الهی نیست دیگر این جذبه‌ها خواهی نخواهی نیست دیگر تو شمعی و گرمای تو پروانه پرور مشکت به دوشت بود و اشکم را گرفتی ماهی و از خورشید هم غم را گرفتی بی شک یداللهی که پرچم را گرفتی دادی دو دستت را دو عالم را گرفتی تا که بریزی زیر پای شاه بی سر سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
چشم تو دیدم و چشم‌تر من ریخت به هم حال با وضع سر تو، سر من ریخت به هم نه علمدارِ سپاهم، که سپاهم بودی تا تو پاشیده شدی، لشکر من ریخت به هم مادرم آمده بالای تن بی دستت از به هم ریختنت، مادر من ریخت به هم قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود ازتماشای تنت، پیکر من ریخت به هم صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
تویی ساقی برای کام عطشان تویی شاه وفا معنای باران تو فرزند و یَلِ اُم البنینی تو فرزند امیرالمومنینی تویی که سفره دار دار عشقی عموی حضرت عشق دمشقی تو تنها ماه این هفت آسمانی عموی حضرت صاحب زمانی صفای کوی بینُ الحرمینی پلی تا مَروِه و بابُ الحسینی ستون لشکر و فرمانده ی حرب تو از وَجهُ الحسینی کاشفُ الکرب فدایی بهر زینب بنتُ الحیدر امان خیمه ها بودی و معجر تو یک دم از حسین غافل نبودی تو از قلبش همه غم ها زدودی برادر را تو بودی قوت و جان تو بودی چاره ساز جنگ و میدان امیدِ بچّه های تشنه مشکت که زد بوسه علی بر هر دو دستت تو بودی ساقی و بودی علمدار نگهبان حرم، بازوی پرگار تو بودی در حرم بابُ الحوائج برای هر غمی بودی مُعالج فدا کردی تمام هستی خود فدای تو شوم ذکر حسین شد فدا کردی دو دستت بهر اصغر ولی لب های او آخر نشد تر و شد آب از لب اصغر خجالت اگر بودی نمی شد حرف غارت حرم را در اسارت شمر می برد نبودی خواهرت خیلی کتک خورد سلام الله علیه
در این غوغای بی آبی، که خشکیده همه گل ها به اَمر تو شدم، سقّا، منم عبد و تویی مولا شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت علمدارم چه غم دارم، که از دستم علم افتد مباد از دفتر عشقت، به نام من قلم افتد شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت خدای کعبه جز رویت، نداده قبله ای یادم نماز آخرم بود، و به سر بر سجده افتادم شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت ببین از بادۀ عشقت، به میدان مستی افتاده مگر دامان تو گیرد، به راهت دستی افتاده شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت امیر لشگرت بی دست، میان لشگری مانده بیا بنگر ز پروانه، فقط خاکستری مانده شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت به تو شرط وفاداری اگر بر جا نیاوردم کمک کن تا که برخیزم، به دور مادرت گردم شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت ببین احسان یک بانو، سرم بگرفته بر زانو به چشمِ پر ز خون دیدم، گرفته دست بر پهلو شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت گل ام البنین عباس، به دریا تشنه لب پا زد به دریا پا نهاد اما، لبش آتش به دریا زد شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d