eitaa logo
دانلود
حالا که باید مثل یک مادر بیایم یارب! کمک کن از پس آن بر بیایم... داغی مباد از سوز نامم گُر بگیرد خاموش، باید مثل خاکستر بیایم شبنم چه خیری می‌رساند بعد دریا؟ سخت است بی‌پروا پس از کوثر بیایم باید شب و روز از خدا عزت بخواهم تا اندکی شاید به این همسر بیایم بانوی من! بانو! شما اُم‌البنینی! آرامش حیدر! یقین کن بهترینی بیهوده نامت حک نشد بر طالع من تو از کرامات کرام الکاتبینی با عشق پا در خانۀ غربت نهادی تا سفره‌ای نذرِ شهیدانت بچینی اصلاً به میدان آمدی تا عاشقانه تا پای جان، داغی پس از داغی ببینی حرف مصیبت شد، هوای روضه دارم ای ذاکر اولاد حیدر! می‌نشینی؟ من تشنه‌ام، تو تشنه‌ای، زیباست آری حال و هوای روضۀ عباس داری بغض خودت را می‌خوری و می‌نشینی از چهره‌ات پیداست خیلی بی‌قراری گاهی نگاهی می‌کنی آن سوی خانه داری شهیدان علی را می‌شماری؟ ای آسمان ابری‌ام! چیزی نمانده‌ست تنها شوی و بر شهیدانت بباری می‌بینمت روزی که حیران و پریشان از خانه بیرون آمدی در انتظاری تیر خبرها می‌خورد یک‌یک به قلبت تیر چهارم هم رسید و بردباری اما فرو می‌ریزی از آن تیر آخر داغی که آن را بر دل خود می‌گذاری آه ای بشیر! آه ای بشیر! آه از حسینم نفرین به شمشیری که زد بر «دستِ یاری» می‌بینمت می‌باری و می‌خوانی آرام ای روضه‌خوان روزهای سوگواری: می‌مردم از این بغض اگر شاعر نبودم بعد از شما دیگر فقط نوحه سرودم مردم! به من اُم البنین دیگر نگویید من خیمه‌ای هستم که افتاده عمودم من سوختم چون خیمه‌های کربلایی خاکسترم، از هم گسسته تار و پودم... با من بقیعی را به آه و ناله انداخت داغی که می‌زد لطمه بر روی کبودم من نوحه می‌خوانم تمام نوحه فخر است هم گریه و هم شکر دارم در سجودم «ویلی علی شبلی»... که می‌گفتند افتاد، دستش، سرش، مشکش... تمامی وجودم این روضه را بگذار پیش شط بماند... سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک‌جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی‌نور می‌شد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی‌نور می‌شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می‌گیرد رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
مرثیه منسوب به سلام الله علیها لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ واى بر تو ای مدینه! مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‌ام می‌‏اندازى كانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم أرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات، به مرگ پيوستند تنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ بر پیکر بی‌جان آن‌ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند يا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ اى كاش می‌دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دستش قطع شده است؟ 📚 ادب الطف، ج۱، ص۷۱ سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
ای ز تو پیغامبران را شرف لؤلؤ و مرجان خدا را صدف راضیه و مرضیه و عالمه سیده النساء یا فاطمه آینه ی سیرت ختم رسل دانش کل عصمت کل عقل کل دختر دین مادر دین کیست تو نور سماوات و زمین کیست ؟ تو مام دو عیسای مسیح آفرین بر دو مسیحت ز مسیح آفرین وصف تو و مدح تو خیرالکلام مادر سادات علیک السلام مادر روحانی روح الامین ذریه ات ستارگان زمین روح علی جان محمد تویی سوره ی فرقان محمد تویی دست خدا دست به دامان توست مادری ختم رسل شان توست بوسه گه ختم رسل دست تو نفس محمد شده پابست تو آیه تطهیر گل دامنت هست خدا پیشتر از بودنت عمر تو ای مادر ما کم نبود نور تو بود و همه عالم نبود دخت نبی مادر آدم سلام سیده النساء عالم سلام در یم غم ها به علی نوح کیست ؟ بین دو پهلوی نبی روح کیست ؟ روح عبادات سلام علیک مادر سادات سلام علیک مصحف مهر تو کتاب همه درس حجاب تو حجاب همه جنت موعود پیمبر تویی آرزوی احمد و حیدر تویی حسن تو نقش قلم ابتداست سینه ی پاک تو بهشت خداست پیک خدا فخر کند بر همه این که منم هم سخن فاطمه جان نبی در بدنی فاطمه محور هر پنج تنی فاطمه کعبه دهد تکیه به دیوار تو چشم علی تشنه به دیدار تو صورت تو سیرت پیغمبر است صحبت تو حرف دل حیدر است مصحف ناخوانده ی حق صدر تو است لیله قدری که نهان قدر تو است ای همه دم ذکر خدا بر لبت روح علی محو نماز شبت کعبه ی دل هاست سرایت هنوز پشت سر ماست دعایت هنوز کشور ایران حرم پاک تو ست هر وجبش قبضه ای از خاک تو ست ای کرمت شامل حال همه مادر سادات بنی فاطمه نعمت هستی نمک فاطمه ست ملک الهی فدک فاطمه ست ای که به خاک تو فدک گم شده بین سپاه تو ملک گم شده یاس کبود از اثر خارها حیف که کشتند تو را بارها وصف تو اینگونه به ما رسیده ایتها الصدیقه الشهیده اجر رسالت شرر نار شد یار تو تنها در و دیوار شد دیو کجا غرفه ی حورا کجا ؟ شعله کجا صورت زهرا کجا ؟ سرو علی گرچه قدت خم شده پشت ولایت ز تو محکم شده مادر یازده ولی کیست ؟تو فدایی راه علی کیست تو آتش بیت تو دل عالم است شعله ای از آن نفس میثم است سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
هرکس هر آنچه دیده اگر هرکجا، تویی یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی در تو خدا تجلّی هر روزه می‌کند «آیینۀ تمام‌نمای خدا» تویی میلاد تو تولد توحید و روشنی‌ست ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی چیزی ندیده‌ام که تو در آن نبوده‌ای تا چشم کار می‌کند، ای آشنا! تویی نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار سرچشمۀ فقاهت آل عبا تویی غیر از علی نبود کسی هم‌طراز تو غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی تو با علی و با تو علی روح واحدید نقش علی‌ست در دل آیینه، یا تویی؟ شوق شریف رابطه‌های حریم وحی روح الامین روشن غار حرا تویی ایمان خلاصه در تو و مهر تو می‌شود مکّه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی زمزم ظهور زمزمه‌های زلال توست مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی بعد از تو آن زنان که به پاکی زبانزدند سوگند خورده‌اند که خیر النسا تویی شوق تلاوت تو شفا می‌دهد مرا ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی آن منجی بزرگ که در هر سحر به او می‌گفت مادرم به ـ تَضَرُّع ـ بیا! تویی آن راز سر به مهر که «حافظ» غریب‌وار می‌گفت صبح زود به باد صبا تویی هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست تنها تویی شفیعۀ روز جزا تویی در خانۀ تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همۀ انبیا تویی «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» بی تو چه می‌کنند؟ تویی کیمیا تویی قرآن ستوده است تو را روشن و صریح یعنی که کاشف همۀ آیه‌ها تویی درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی... پیچیده در سراسر هستی ندای تو تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی گفتم تو ای بزرگ! خطای مرا ببخش لطفت نمی‌گذاشت بگویم «شما» تویی باری، کجاست بقعۀ قبر غریب تو؟ بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
امشب به جهان بس عجب اسرار عیان شد معنای هوالنور از این جلوه بیان شد به به چه دری از صدف پاک درخشید کز تابش آن شمس خجل گشت و نهان شد از محور کل،ختم رسل،قطب نبوت یکتا گهری ظاهر و ناموس جهان شد گر بسته نبد ناطقه از آیت توحید گفتم که ازو کفو خداوند گمان شد چون نیست به خلاق جهان مثلی و مانند او کفو علی آمد و خاتون زنان شد سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینۀ علی گفتم عجب به‌جاست که حیدر بخوانمت دیدم قیامت است درِ خانۀ شما گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت سورۀ کوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن! مام زینبین! من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟ سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
ابري شدم به نيت باران شدن فقط مور آمدم براي سليمان شدن فقط بايد ز گوشه چشم تو کاري بزرگ خواست چيزي شبيه حضرت سلمان شدن فقط بايد به شيعه بودن خود افتخار کرد راضي نمي شوم به مسلمان شدن فقط دنياي ديگريست اسيري و بردگي آن هم به دام زلف کريمان شدن فقط لا يمکن الافرار ز تير نگاه تو چاره رسيدن است و قربان شدن فقط در خانه ي کريم کفايت نمي کند يک لقمه نان گرفتن و مهمان شدن فقط اين لطف فاطمه است و عشق است تا ابد سرمست از نواي حسن جان شدن فقط فکري براي پر زدن بال من کنيد من را اسير زلف امام حسن کنيد آقا شنيده ام جگرت شعله ور شده بي کس شدي و ناله ي تو بي اثر شده پيش حسين سرفه نکن آه کم بکش خون لخته هاي روي لبت بيشتر شده يک چشم خواهرت به تو يک چشم بین تشت تشت مقابلت پر خون جگر شده از ناله هات زينب تو هل کرده است گويا که باز واقعه ي پشت در شده اي واي از مصيبت تابوت و دفن تو واي از هجوم تير و تن و چشم تر شده مي گفت با حسين اباالفضل وقت دفن اين تيرها براي تنش دردسر شده موي سپيد و کوچه و تابوت و زهر و تير دوران غربت حسن اينگونه سر شده يک کوچه بود موي حسن را سپيد کرد يک اتفاق بود که او را شهيد کرد سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
هدایت شده از اشعار مهدویت
شد مقدر که شود جام، حسن باده، حسین بنویسند حسن، خوانده شود ساده: حسین   کربلا هست همان انک بالواد حسن یا بقیع است همان خطۀ آباد حسین   قاسم ای پنجرۀ باز شده رو به بقیع مجتبای حرمی و به تو دل داده حسین   داغ سرخ تو مبادا جگرش را بدرد آه ای اکبر و ای اصغر و سجاد حسین   نیزه‌ها هلهله کردند به روی بدنت تا به بالا نرود ناله و فریاد حسین   نعل‌ها روی تنت نقش ضریحی زده‌اند تا شود سینۀ تو پنجره فولاد حسین   دست و پا می‌زنی، افتاده عمو یاد حسن زخم پهلوی تو آورد که را یاد حسین؟   مجمع کوچه و گودال شده روضه تو هم حسن پیش تو جان داده، هم افتاده حسین سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
عاشقی دردسری بود نمیدانستیم حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو سهممان بی خبری بود نمیدانستیم آب و جاروی در خانه ما شاهد بود از تو بر ما گذري بود نمیدانستیم اینهمه چشم به راهی نگرانم كرده عاشقی دردسری بود نمیدانستیم سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
و حنینی الیک یقتلنی... اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
وقتی گدایی را پناهی نیست دیگر جز کوچه‌ی چشم تو راهی نیست دیگر جز تو به حاجت‌ها الهی نیست دیگر این جذبه‌ها خواهی نخواهی نیست دیگر تو شمعی و گرمای تو پروانه پرور مشکت به دوشت بود و اشکم را گرفتی ماهی و از خورشید هم غم را گرفتی بی شک یداللهی که پرچم را گرفتی دادی دو دستت را دو عالم را گرفتی تا که بریزی زیر پای شاه بی سر سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم با آن همه روایت سبزت مشخص است پـروازِ تا خـدا تویی یا باقرالعلوم دیگر پی طبیب و دوایش نمیرویم درد و دوای ما تویی یا باقرالعلوم با لطف تو همه سرِ این سفره آمدیم بانـیِ روضه ها تویی یا باقرالعلوم ما نوکریم و بر دل عالم نوشته ایم؛ مـولا و مقتدا تویـی یا باقرالعلوم در چهره ات همیشه دعا موج میزند منظومه ی دعا تویی یا باقرالعلوم ما غصه ی عذاب جزا را نمیخوریم تا شافـع جــزا تویی یا باقرالعلوم ذکر مصیبتی کن و ما هم به سر زنیم راوی ماجـرا تویـی یا باقرالعلوم از کوفه و خرابه و دروازه ها بگو مشروح غصه ها تویی یا باقرالعلوم ازکربلا به کوفه و از کوفه تا به شام در بند دست و پا تویی یا باقرالعلوم سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
خونِ خدا می چکد از گل روی حسین هستی این هست و بود بسته بـه موی حسین اشک همه اولیاست وقف لب خشک او خون دل انبیاست خون گلوی حسین در همه کائنات از ملک و جن و انس کیست بـه عالم کـه نیست مست سبوی حسین؟ زخم تن او زند خنده بـه شمشیرها یا کـه خدا میزند خنده بـه روی حسین سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست هر جا تو باشی اسم بابایت علی آن‌جاست هر جا تو باشی خواهرت آن‌جاست بی‌تردید هر جا تو باشی ردّ پایی از برادرهاست اما تو پنهانی در این پیداییِ روشن این‌گونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست! تو زینبی تو ام کلثومی... یکی هستید «صغری» و «کبری» چیدن تاریخ بی‌معناست... در خطبه‌هایت خطبه‌های فاطمه جاری‌ست در خطبه‌هایت خطبه‌های مرتضی پیداست تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد این حرف‌ها تیز است، برنده‌ست، بی‌پرواست از شعله‌های شعرهایت سوخت جان شهر در سینۀ مردم هنوز از گریه‌ات غوغاست از آن روایت‌های سوزان می‌شود فهمید در سینه‌ات تا لحظۀ پرواز عاشوراست... سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
خدا به فاطمه بنت حسن گلی بخشید که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیچاره ام، دل خسته ام، زارم، نزارم باز آمدم چون ابر بارانی ببارم قلب سیاه و چشم خشک آورده ام من اشکم نمی آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلا کاری نمی آید از این چشمان تارم حرف جدایی را نزن، دق می کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بار گنه بر شانه ام نیست بار مرا بردار که افتاده بارم هی قول توبه می دهم اما چه سودی دیگر به قول خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می دانم اصلا اهل نارم بد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش میشد سر بر آن تربت گذارم این روزه ها، روضه به پا کردند در من این روزها یاد لب خشک نگارم قربان آن خواهر که پای نیزه می گفت: حالا ببین بر ناقه ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
وقتی خدا وجود تو را چون خدا کشید ما را برای دورِ تو بودن گدا کشید تا اینکه این زمین به نظر جلوه گر شَوَد از جنس نور با قلم اش سامرا کشید هرچه که دورِ توست یقینا گرانبهاست حتی غبارِ صحن تو را از طلا کشید این جامعه ز «جامعه» ی تو کبیر شد باید که خط به دورِ غیر از شما کشید رحمت کند خدا پدرم را که از قدیم دست مرا گرفت و به سمت شما کشید رنگ تن ات عوض شده و آب رفته ای یک نصف روز ... آن قد و بالا ... نمی‌شود اینگونه روی خاک دگر دست و پا نزن راه گلوی تو به خدا وا نمی‌شود سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
باز خواهم عقده های  کهنه دل وا کنم باز خواهم جام دل  پر از مِیِ زهرا کنم  باز میخواهم  سکوت  لحظه ها را بشکنم خرمن  صبر و  شکیب شیعه را آتش زنم باز خواهم  از  ملال  فاطمـه  انشاء کنم دشمن  زهرا  به اذهان جهان رسوا کنم از چه نام قاتل زهرا به پشت پرده  است نام آن کس که خیانت در امانت کرده است کس نمی گوید عمر دست خیانت باز کرد از  حسادت  فتنه   زهرا  کُشی  آغاز کرد کس نمی گوید زحیدرحق گرفت و دست بست درگهش آتش زد و  پهلوی زهرا را  شکست کس نمی گوید عمر بر آل طاها  کرد پُشت در بغل  قرآن گرفت و کوثر قرآن بکُشت کس نمی گوید  پیمبر گوهری  برجا  گذاشت روی آن گوهرچرا از کینه ثانی پا  گذاشت کس  نمی گوید  پیمبر  لاله  نیلی نداشت روی  زهرای  معّزا  طاقت  سیلی نداشت غاصبان  حق  زهرا  وحشیانه  تاختند بر خدا سوگند ، قدر فاطمه  نشناختند فاطمه معنای در خون ولایت خفتن است فاطمه تا پای جان از حب حیدر گفتن است فاطمه یعنی علی  را ذوالفقاری در مصاف فاطمه یعنی  دل بشکسته  را کردن طواف فاطمه یعنی  عقیده  فاطمه  یعنی  یقین فاطمه یعنی خدا را سایه ای اندر زمین فاطمه یعنی  تجلی فاطمه یعنی جلی فاطمه یعنی محمد فاطمه یعنی علی فاطمه یعنی شریعت فاطمه یعنی شرف فاطمه یعنی حقیقت فاطمه یعنی هدف فاطمه یعنی همان مرآت مصدومِ به سنگ فاطمه یعنی یگانـه یـاسمین  سـرخ  رنگ فاطمه یعنی همان گوهر که نشناسد محک فاطمه یعنی گـل  پـژمـرده   بـاغِ فـدک فاطمه یعنی  شهادت بهرشیعه مذهبی فاطمه یعنی شـرار  انقـلاب   زینبـی فاطمه یعنی مـیان شعلـه  در  سـوختن فاطمه یعنی به زینب سوختن آموختن فاطمه یعنی نبوت فاطمه یعنی معـاد فاطمه یعنی  امامت فاطمه یعنی جهاد فاطمه یعنی مسّرت   فاطمه یعنی سرور فاطمه یعنی به جنّت  شیعه را رمز عبور فاطمه یعنی ملال  و  گریه و افغان و آه فاطمه یعنی شبانه درد دل گفتن به چاه فاطمه یعنی بقیع  سرد و  قبر بی نشان فاطمه یعنی دلیل غیبت صاحب زمان فاطمه یعنی طراوت فاطمه یعنی ربیع فاطمه یعنی سرشگ  پشتِ دیوارِ بقیع در مقام دخت طاها جستجوها شد بسی همچو قبرش قدر زهرا را نمی داند کسی قطره ای گفتم ز بحر شرح حال فاطمه خارجم  از  حیطه  درک  جلال فاطمه یا  اباصالح  تو میدانی  نشان  مادرت توفقط  آگاهی  از قبر  نهان  مادرت خود بگو یابن الحسن زهرا چرا مقتول شد دفن او آخر چرا بر نصف شب موکول شد آه از وقتی که چشمان علی در خون نشست فاطمه  وقت غروب از این  زمانه چشم بست مرتضی  قلب  پریشانش  بدست صبر داد پیکر محبوبه اش را روی یک مغسل نهاد دلبر بی جان زحیدر باز هم دل می ربود پرده از  رخسار  نیلی  گشته  زهرا گشود چهره  زهرای  خود را قبله گاه راز کرد درد دل با همسر مجروحه اش آغاز کرد نوح را در بحر درد خود شگفتی فاطمه کشتی  عمرم  ز چه  پهلو گرفتی فاطمه منکه درمان بهر دردت می توانستم چرا؟ زخم  پهلوی  شکستت  را  ندانستم  چرا؟ باید از هجران  تو جان می سپردم فاطمه ای عجب مرگ تو را دیدم نمردم فاطمه سلام الله علیها اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است هجران زده به حال پریشان دلش خوش است عشق است هرچه را بپسندی برای من دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است "گفتی بسوز در غم من…اِی به روی چشم" دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است محتاج یک نگاه کریمانه ی تو ام قحطی زده به قطره ی باران دلش خوش است در پشت در نشستن من بی دلیل نیست سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است با دست مهربان خودت لقمه ای بگیر خیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش است اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است می گفت عاشقی که زیارت نرفته بود تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است وقتی دلت گرفت فقط فابک للحسین نوکر به روضه ی شه عطشان دلش خوش است ای شهریار نیزه نشین آیه ای بخوان دردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش است سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟ وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد گم می شود صدای تو در خنده های شهر تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل ای وای من چه می کشی از ماجرای شهر دلخوش نکن به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا با این همه گناه نگیرد دعای شهر اینجا کسی برای تو کاری نمی کند فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر هر روز دیده می شوی اما کسی تو را نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر جمعه… غروب… گریه ی بی اختیار من… آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
غم کهنۀ در گلویم حسین است دم و بازدم، های و هویم حسین است اگر چشم من آبروی مرا ریخت چه غم؟ بعد از این آبرویم حسین است به دنبال نامی به جز عشقم اما سرانجام هر جست‌وجویم حسین است شب آرزوها شب جمعه باشد و کتمان کنم آرزویم حسین است؟ به سجاده گفتم که مایل بیفتد که از این سحر سمت‌وسویم حسین است سرآغاز عالم... سرانجام عالم... خلاصه بخواهم بگویم، حسین است سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
به دست لطف تو روزی کم فراوان است که درحریم تو دارالکرم فراوان است زبان گریه ی بی اختیار می گوید : و یسمعون کلامی که غم فراوان است به کیمیای تو هر چیز می رسد به کمال کنار آبخوری جام جم فراوان است قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است نمونه اند سلیمان و حاتم طائی گدا برای تو از این رقم فراوان است قسم به جان جواد تو می دهم گرچه برای عرض نیازم قسم فراوان است به شعر ساده ی من هم صله عنایت شد اگر چه دور و برت محتشم فراوان است به لطف حضرت موسی بن جعفر است اگر که در سراسر ایران حرم فراوان است سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
جلوۀ روی تو در آینه تا پیدا شد عشق، بی‌حُسن تو در خاطره، ناپیدا شد چون «یدالله» که شد جلوه‌گر از آیۀ عشق باز در دست خدا، دست خدا پیدا شد ای دل خلق به زنجیرِ ضریح تو دخیل! نورِ چشمانِ تو چون شمسِ ضُحی پیدا شد مثلِ پروازِ بهار از نفسش گل می‌ریخت آن ‌که چون غنچه در آغوش رضا پیدا شد... ذرّه شد همسفر شوق، که در بزم وجود آفتاب رخ تو در همه‌جا پیدا شد در دل، ای روشنیِ عاطفه‌های ابدی! آنچه گم بود، ز انوار شما پیدا شد در کلام دل ما رایحۀ عشق نبود عشق با نامِ تو در دفتر ما پیدا شد... سجده بردیم چو مشرق به سراپردۀ نور آفتابِ رخت از پنجره تا پیدا شد سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست... بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی‌همتا علی‌ست حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا» حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علی‌ست آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علی‌ست... سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی‌ست... «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی‌ست از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی‌ست آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه» سفره‌دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی‌ست نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است «عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علی‌ست لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علی‌ست در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل» رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علی‌ست اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» ماه ظلمت‌سوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‏» علی‌ست... نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علی‌ست روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علی‌ست عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی‌ست «یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم» یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علی‌ست یاد او «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علی‌ست سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علی‌ست بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی‌ست تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل می‌کند بی‌گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی‌ست... سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
▫️امیر بود در ازل دوباره در غدیر شد مبلّغ امیری اش رسول بی نظیر شد به انس و جنّ امیر شد به مصطفی ظهیر شد همین نه بس ظهیر شد، دبیر شد، وزیر شد مُشار شد، مُشیر شد، حضور را غیاب را ▫️هماره گفت مصطفی علی بود حسام من به شرع من وصی من، به جای من امام من امیر من نصیر من، ظهیر من قوام من حلال او حلال من، حرام او حرام من دیگر چه جای دم زدن، ‌ثعالب و کلاب را ▫️به جز نبی به دیگری علی قیاس کی شود حریر و پرنیان اَلا، سیه پلاس کی شود عدو شناس درجهان علی شناس کی شود شناختن خدای را، دراین لباس کی شود که چشم حق جدا کند، ز هم سراب و آب را ▫️مقام اگر فرابری ز رتبه پیمبری به عصمت از مَلَک اگر هزار بار بگذری هزار حج و عمره و جهاد اگر بیاوری نشان چو نیستت به دل ز مُهر مِهر حیدری چو کرم پیله می تنی به دورخود لعاب را ▫️شهی که مدح او همی پیمبر و خدا کند چه سان تَوانَدش کسی که مدح یا ثنا کند مگر که عشق، شمه‌ای ز وصف او ادا کند ولی چه سان ادا کند که عقل از او ابا کند به کور، کی بیان توان نمودن آفتاب را سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
▫️نه فخر اوست خوانم ار حدیث باب خیبرش نه مدح اوست گویم ار ز قتل عمرو کافرش نه وصف او مقاومت به صد هزار لشگرش اراده گر نماید او به یک اشاره قنبرش به گردنِ فلک نهد، ز کهکشان طناب را ▫️احاطه کرد علم او به ماسوی، سوا سوا که هست علم وقدرتش ز علم و قدرت خدا چه گویمت زعلم او، اَلا شنیده‌ای اَلا شبی که رفت مصطفی، به فوق عرش مرتضی بیان نمود بهر او، ایاب را ذهاب را ▫️اگر که قهرمان او به قهر و کین علم زند اگر که ذوالفقار او به خون خصم دم زند قضا، فنای این جهان در آن زمان رقم زند به قهقرا، عدوی او به نیستی قدم زند گر او، سبک کند عنان، گران کند رکاب را سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d
▫️ز ماه چهره ساقیا، برافکن این نقاب را به ماهتاب سیر ده هماره آفتاب را برآفتاب می‌نگر، ستاره سان حُباب را بریز هان بیار هی به رنگ آتش آب را به یاد لعل آن صنم سبیل کن شراب را ▫️اگر سبیل می‌کنی، خُم و سبو سبیل کن ز دجله‌ی خُم و سبو جهان چو رود نیل کن در این ثواب بنده را، ز مرحمت دخیل کن دخیل اگر نمی‌کنی بیا مرا وکیل کن که تا ز رشحه‌ی سبو خجل کنم سحاب را ▫️غریب نیست ساقیا بپرسی ار ز غربتم عجیب نیست گر کنی تفقّدی به کربتم نظر کنی به غربتم گذر کنی به تربتم الا، زیان نمی کنی اگر، به قصد قربتم به آب آتشین ز جان نشانی التهاب را ▫️الا اگر، می ام دهی بده ز خُّمِ احمدی نه خُّمِ کیقباد و جم، از می محمّدی که مست مست سازدم، چه مست مست سرمدی رهاندم ز هستی و کشاندم به بیخودی که تا به چشم حق کنم نظاره بوتراب را ▫️ابوتراب و بوالحسن الا منش ندا کنم ز تهمت نصیری اش به این و آن رها کنم علی علی جدا کنم، ‌خدا خدا جدا کنم به خود ببندم احولی که او ز خود رضا کنم به هر چه رأی او بُوَد ادا کنم خطاب را   سلام الله علیه اشعار سلام الله علیهم اجمعین https://eitaa.com/joinchat/890830900C1804fcdf9d