.
#میلاد_حضرت_زهرا
امشب ای دل شاد بودن نعمت است
چون شب اعجاز حق در خلقت است
شام چون گل در سحر بشکفتن است
گاه گُل بشنید ن وگُل گفتن است
کعبه غرق وجد وعشق وشور شد
آسمان مکه غرق نور شد
درحریم نور مهمانی بود
از فروغ حق چراغانی بود
از جنان امشب به امر کردگار
تا حریم وحی حق با افتخار
چار بانوی بهشتی آمدند
دربهشت آرزو زانو زدند
هریکی با عزّت و با احترام
بر
#خدیجه داشتی عرض سلام
آن یکی گفتا خدیجه غم مخور
دیگری گفتا غم عالم مخور
بانوئی گفتا که ما یار توایم
آن دگر گفتا که غمخوار توایم
چار بانو درحرم محرم شدند
باخدیجه مونس وهمدم شدند
ناگهان آن گلشن مینو سرشت
عطر آگین شد ز بانوی بهشت
مریم اورا غرق درنظّاره شد
مات آن گُل آسیه با ساره شد
جملگی کردند باهم زمزمه
مقدمت بادا مبارک فاطمه
درهمان لحظه که این گُل باز شد
فصل دیدار رُخش آغاز شد
حوریان سوی گُل مینو سرشت
آمدند ازباغ سرسبز بهشت
هریکی ابریق وتشتی داشتند
روی لب لبخند شادی کاشتند
بانوئی بگرفت او رادر برش
آب کوثر ریخت بر روی سرش
بانوئی دیگر به خود بالیده است
چون براین گل حله ای پیچیده است
ناگهان از خالق و ربّ مجید
بار دیگر گشت اعجازی پدید
کودک نوزاد لب را باز کرد
درهمان آغاز ره آواز کرد
نیست معبودی مرا غیراز خدا
اوست تنها کردگار ماسوا
جز ره توحید ما را راه نیست
سرور ما جز رسول الله نیست
آن که باشد بعد پیغمبر ولی
نیست کس جز همسرم مولا علی
من شهادت می دهم یزدان من
منزلت داده به فرزندان من
بعد از آن رو کرد برآن بانوان
با کلامی ناب چون آب روان
بُرد نام هریکی با احترام
کرد برآن بانوان هریک سلام
ناگهان جبریل آمد برزمین
گفت برختم رسولان مبین
تهنیت برتو گُل مینو سرشت
مقدم گلبانوی باغ بهشت
ای که دامانت پُر از گوهر شده
وحی برتو سوره ی کوثر شده
دامنت راغرق گوهر کرده ایم
ما تورا دارای کوثر کرده ایم
خلقت این گل بهار رحمت است
عطر یاس تو شمیم جّنت است
ماگل نیکو سرشتت داده ایم
یا رسول الله بهشتت داده ایم
گرخدواند مبین خاک آفرید
روز اوّل گرکه افلاک آفرید
گر رسول و گرعلی خلقت نمود
باعث این خلق، زهرای تو بود
ای خدایی جلوه و روشن ضمیر
او بود سرچشمه ی خیر کثیر
آسمان عصمت او انور است
کهکشان او ستاره پرور است
شمش تو نور همه امیدهاست
دختر تو مادر خورشیدهاست
نور قرآن و همه آیات اوست
در دو عالم مادر سادات اوست
گرکه اشک شوق ما، درآمده است
ای «وفایی»
#روز_مادر آمده است
#سیدهاشم_وفایی
✍