+منظورم واضحه. شرایط شغلی من نمیگذاره ازدواج‌کنم. آدمی نیستم بتونم برای همسرم وقت بگذارم. زن نیاز به توجه داره! زن بنده‌ی محبته! من و شغلم باعث شدیم که امروز فاطمه‌زهرا زیر خاک خوابیده‌باشه! من و شغلم باعث شدیم‌ مادرم بعداز اتفاقاتی که چندسال قبل در اون ربایش پیش‌اومد آسیب روحی ببینه _چرا خودت و مسبب و مقصر اون اتفاقات میدونی؟ چرا تمومش نمیکنی این فکر و خیال و؟ چرا فکر میکنی تموم مشکلات بخاطر تو هست. نگاهی به حاج گاظم کردم گفتم: +ببخشید حاج آقا! پس کی مقصره؟ حاجی گفت: _عاکف، اگر اینطور باشه تموم ما در این اتفاق مقصریم. از من گرفته تاااااا هرکسی که فکرش و کنی. اگر بخوای اینطور فکر کنی باید از صدر تا ذیل حکومت و مقصر بدونی. +نه حاجی، من کسی و مقصر نمیدونم جز خودم و! بعدشم حاجی جان من دنبال مقصر نیستم. میگم واقعا شرایط ازدواج و ندارم. اگر فضایی فراهم بود، چشم. حتما به اولین کسی که میگم شمایی! _خیل خب! پس خیلی به این مسئله فکر کن! +چشم. حاجی دو رکعت نماز مستحبی خوند و بلند شدیم باهم رفتیم. اون رفت دفترش، من رفتم توی محوطه کمی قدم زدم. ✍ادامه دارد.... ⛔️ https://eitaa.com/akef_soleimany https://eitaa.com/kheymegahevelayat 💫نویسنده؛ 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 💫💫💫🇮🇷🌷🇮🇷💫💫💫