#حضرت_زينب_کبری_سلام_الله_علیها
باد با لهجهی چادرْعربی نوحهگر است
زنی از دشت پر از کرب و بلا در گذر است
میوزد تا شب بیروزنه را صبح کند
پرچم قافلهاش گیسوی شمس و قمر است
او ندیده است ندیده است به جز زیبایی
در خزانی که پر از لالۀ خونین جگر است
زده فریاد که قربانی ما را بپذیر
در همان دم که ز خون چشم خداوند، تر است
زنی آنسان که اگر بر سر منبر برود
کمترین خطبهی او مژدهی فتح و ظفر است
غل و زنجیر به گردن غل و زنجیر به پا
کوهسروی به سوی شام بلا در سفر است
#اعظم_سعادتمند
#پاییز۶۱_به_روایت_اقاقی
@azam_saadatmand