رنگ صورت آن حضرت، روشن، شفاف و پیشانی مبارکش بلند بود، ابروهای ایشان کمانی شکل و پیوسته بود، و در زمان خشم میان دو ابرویشان بر می آمد، بینی او برگشته بود و درخشش خیره کننده ای داشت و در نگاه اول برآمده به نظر می آمد؛ محاسن ایشان زیاد بود و چشمان مبارکشان مشکی، دندانهایشان سفید و از هم باز بود، از بالای سینه ایشان تا شکمشان خطی از مو روییده بود، گردن آن حضرت صاف و خوش رنگ بود، شکل و شمایل ایشان مانند انسانهای معمولی بود. چاق نبود، چهارشانه بود و بازوهایی توانمند داشت، ساق دست و شانه ایشان پر مو بود، سینه ای بلند و ساق دستی کشیده داشتند، استخوان کتف و دست و پاهای ایشان بزرگ بود و کمر باریکی داشتند، کف پای ایشان گود بود، هنگامی که گام بر می داشتند پایشان را از زمین میکندند و در موقع راه رفتن کمی به راست و چپ مایل می شدند، با خضوع و فروتنی و همچنین تند راه می رفتند و هنگامی که میخواستند به جایی نگاه کنند با تمام بدن به آن چیز رو میکردند، در نگاه کردن دیدگانشان را به زمین می دوختند، ایشان همیشه محزون و دایماً در حال تفکر بودند هیچ گاه در آسایش نبودند، در غیر موارد ضروری صحبت نمی فرمودند سکوت ایشان همیشه طولانی بود، سخنانی واضح، کوتاه، بسیار مفید، بدون اضافات و نقص ادا میفرمودند در حق کسی ستم نمی نمودند، و کسی را خوار و ذلیل نمی شمردند نعمتها را بزرگ می‌شمردند، اگر چه کم بود. نسبت به غذا زیاد تعریف نمی کردند و بد هم نمی گفتند برای دنیا و آن چه که به آن مرتبط بود خشمگین نمی شدند، زمانی که آن حضرت خشمگین می شدند، چیزی باعث رفع خشمشان نمی شد تا آن که ایشان را در راه حق یاری نمایند؛ هیچ گاه برای خود و کارهای شخصی خود خشمگین نمی شدند و حساسیت نشان نمیدادند و هرگاه می خواستند اشاره نمایند، با تمام دست این کار را انجام میدادند. وقتی که متعجب می شدند دست را بر میگرداندند، صحبت که میکردند با دست خود نیز اشاره میفرمودند و با انگشت ابهام دست چپ بر کف دست راست می‌زدند، و وقتی که خشمگین می شد رو بر میگرداندند و دریغ می‌کردند ؛ هنگامی که خوشحال می شدند دیدگانش را بر هم می نهادند، تمام خنده هایشان تبسم بود که دندانهایشان همچون قطره باران دیده می شد, آب را به سه نفس مینوشیدند و آن را نمی بلعیدن، بلکه می مکیدند و با دست راست می خوردند و می آشامیدند و می‌گرفتند و عطا می کردند و دست چپشان را برای کارهای دیگر بدن استفاده می نمودند و بادست راست همه کارهایش را تبرک می‌کردند، در لباس پوشیدن، کفش به پا کردن و راه رفتن و در وقت دعا سه بار دعا می فرمودند ، یک بار سخن می‌گفتند و هنگام اجازه گرفتن، سه بار اجازه می گرفتند.... Eitaa.com/darharameyar