🌹؛🍂؛🌹
🍂؛🌹
عبور از
🌹؛ آخرین خاکریز / ۴۶
خاطرات اسیر عراقی
دکتر احمد عبدالرحمن
┄═❁๑❁═┄
🔹 بسیاری از پزشکانی که در مناطق جنوبی با ما همکاری داشتند، تأکید می کردند که انحطاط اخلاقی، یکی از ابزارها و وسایل جنگهای طولانی مدت است که ارتش عراق نیز به آن مبتلاست.
اگر جنگ شروع نمی شد، بیست و یکم مه خدمت نظامی من پایان می یافت. در زمان حاکمیت حزب بعث پزشکان هم به خدمت نظام وظیفه میروند. هنگام ورود به دو گروه حزبی و غیر حزبی تقسیم میشوند. اوراق و پرونده های دسته اول به دانشکده دژبان تسلیم می شود تا به اعطای درجهٔ افسر احتیاط نائل شوند، در حالی که اوراق دسته دوم به مراکز آموزش پزشکی پادگان الرشید داده میشود تا آنها بعد از فراگرفتن آموزشهای اصلی دسته پیاده، در بین واحدهای نظامی تقسیم شوند. من از دسته دوم بودم. وجود یک پزشک سرباز مسائل متعدد قانونی و انضباطی را به دنبال داشت. برای مثال در حالی که یک پزشک سرباز، ریاست واحد پزشکی را برعهده داشت راننده آمبولانس یک گروهبان و دستیار پزشکی او یک افسریار بود. به عبارتی آنها از نظر نظامی بالاتر از رئیس واحد پزشکی بودند. یکی از همکارانم سرباز پزشک ف. در قرارگاه لشکر دو پادگان کوهستانی منصوریه وظیفه کنترل فشارخون نوار قلب و دیگر معاینات روزمره سرلشکر طه الشکرچی فرمانده لشکر و دیگر افسران عالی رتبه را بر عهده داشت. طه الشکرجی همواره تأکید میکرد که پزشک میتواند بدون هیچگونه مانع و یا تشریفاتی با او ملاقات کند. او با پزشک خود در کمال احترام برخورد میکرد، او را کنار خود می نشاند در حالی که افسران عالی رتبه ارتش باید به حالت خبر دار مقابل فرمانده لشکر بایستند و با او گفت و گو کنند. این وضعیت خشم و نارضایتی افسران عالی رتبه را فراهم ساخته، آنها را به یافتن یک راه حل نظامی برای این قضیه بر می انگیخت.
در نیمه دوم ژوئن بخشنامه ای از سوی وزیر دفاع صادر گردید که به موجب آن مقرر شد به تمامی پزشکان سرباز اعم از دندانپزشک، دامپزشک و داروساز درجه ستوان دومی اعطا گردد. بدین ترتیب یک ستاره نظامی بر دوشم نصب گردید و به درجه افسری رسیدم، بی آنکه پیش از این دوره ای گذرانده باشم. تنها هزینه این ارتقای درجه صد و شصت فلس بابت درجۀ نظامی صحرایی ساخته شده از پارچه بود.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
ادامه دارد
#عبور_از_آخرین_خاکریز
لینک عضویت ↙️
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂