🍂
یادش بخیر
شب های عملیات
از روزهای قبل که چند گام به منطقه عملیاتی نزدیک تر می شدیم، فعالیت بچهها هم بالا میگرفت. یک جنب و جوشی بین ستادیهای گردان راه میافتاد.
و حسابی از خجالت دستههای گردان و تکه پرانیها و متلک هاشون از دوره کم کاریمون در میآمدیم.
تدارکات گردان با تکمیل لباس و خوراک و رساندن و تقسیم جیره جنگی و..
تسلیحات گردان با تامین و تمیز کردن اسلحه ها و تامین مهمات و انتقال آنها به خط درگیری..
پرسنلی و تعاون گردان با چک کردن کارت و پلاک و گرفتن وسایل شخصی و وصیتنامه ها و پذیرش تازه واردهای شب عملیاتی و..
مخابرات گردان با هماهنگی خود با بیسیمچیهای گروهانها و لشکر و نوشتن رمزمکالمهها و فرکانسها و کشیدن تلفنهای قورباغه ای و چک کردنها و..
اطلاعات گردان با آخرین بررسی های تغییرات زمین دشمن و راههای حمله و شناسایی خط دشمن و..
بهداری گردان با تقسیم باند و پد و آتل و برانکارد و پیدا کردن مقرهای بیمارستان های صحرایی و هماهنگی آمبولانس ها و راننده و حمل مجروح و ..
و همه اینها در حالی بود که میبایست در حالت استتار کامل و کم تحرکی صورت میگرفت تا بیخودی منطقه برای دشمن آشکار نشود.
حال و هوای اون شبهای بچهها و یکدل شدنشون رو جز اهلش درک نخواهند کرد.
وقتی زیر پوستی نیم نگاهی هم به این داشتیم که:
"فردا چه میشود!
کی میماند و کی میرود
و آیا موفق میشویم!"
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#یادش_بخیر
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂