(١٠) 💠💠💠💠💠 ❓پرسش: با توجه به روایت حماد بن عیسی(١) از امام سجاد(علیه‌السلام)، آیا هر قیام و نهصتی قبل از ظهور و قیام حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) طاغوت و باطل است و نباید گرد آن جمع شد؟! 🖍️پاسخ: 👈البته که هر قیامی علیه طاغوت و حکومت ظالم، همیشه مورد تایید نمی‌باشد. برای تأیید آن ویژگی‌هایی لازم است. از جمله شایستگی و توانمندی و مشروعیت رهبر نهضت، به این معنی که یا پیامبر و امام باشد و یا از ناحیه آن‌ها اذن یا داشته باشد. 👈این یک قاعده عقلی کلی است و اگر نهضتی (همچون انقلاب اسلامی ایران) چنین شرایطی را داشت (اذن عام) پس مشروعیت او بر حق است. ⚠️ولی در خصوص روایت مذکور باید دانست: اولا؛ امام درصدد گزارشی از آینده بر اساس خبر غیبی است، نه این که تکلیف امت یا مشروعیت و عدم مشروعیت قیام را بیان کنند. یعنی هدف نهایی که پیروزی بر اهل زمین و استقرار دولت موعود است با این قیام‌ها محقق نمی‌شود، هر چند آثار مطلوبی داشته باشد. ثانیا؛ عبارت «لا یخرج واحدٌ منا» که در روایت امده است یعنی خروج یک تن از اهل بیت(علیهم‌السلام) و تعرضی به قیام‌های مردمی به رهبری صالح و شایسته که مدعی مهدویت نباشد ندارد. ثالثا؛ در میان این گونه روایات، حدیث صحیح و بدون اشکالی وجود ندارد، چنان‌که حماد ابن عیسی نیز مرفوعه و زنجیره سند آن نیز بریده است! به‌علاوه که در برخی منابع آمده است ربعی‌ابن‌جارود_که در سلسله سند این روایت است_زیدی مذهب بوده و دلیلی بر عدول او به مذهب حق وجود ندارد پس روایت مذکور از اعتبار ساقط است. رابعا؛ اگر تمام قیام‌ها در زمان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به جهت عدم اذن ایشان باطل و به ناحق باشد، بر اساس قاعده عقلی که در ابتدا ذکر شد، نمی‌توان منکر قیام علیه باطل در زمان غیبت شد و از اساس آن را زیر سؤال برد. خامسا؛ در مقابل ، روايات زيادي داريم كه از قيام قبل از ظهور حضرت مهدي (ع) خبر و مورد تأييد قرار مي دهد: پيامبر اكرم (ص)‌فرمودند: يخرج الناسٌ من المشرق فيوَطّؤُن للمهدي يغني سلطانه ;مردي از مشرق قيام مي كنند و زمينه حكومت مهدي را فراهم مي سازند.(٢) 👈 مضافا این که روایات مذکور در این باب اقسام مختلفی دارند که از باب حال و مقضای مخاطب قابل بررسی و استناد هستند و نمی‌توان به طور مطلق آن‌ها را قابل استناد قرار داد. 🔶🔶🔶🔶🔶 ١. کافی، ج٨، ص٢۶۴، ح٣٨٢. متن روایت: «وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ أَحَدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ- إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ فَرْخٍ طَارَ- مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَوِيَ جَنَاحَاهُ- فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ» ۲. بحارالانوار، ج۵١، ص٨٧.