eitaa logo
بسیج طلاب مازندران
1.2هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
4.2هزار ویدیو
532 فایل
🔰کانال سازمان بسیج اساتید ،طلاب و روحانیون 🔰محتوای تحلیلی 🔰سخنرانی 🔰مناسبتی 🔰سبک زندگی 🔰سیره شهدا 🔰بیان احکام و احادیث 🔰خبرهای مربوط به بسیج طلاب حوزه های علمیه و روحانیت 💠ارتباط با ادمین ها↘️ @Mohyedin14 @ali_akbari_nodehi
مشاهده در ایتا
دانلود
(٧) 🔹🔴🔹🔴🔹🔴🔹 ❓پرسش: چرا با وجود ظلم و فساد گسترده در جهان، امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) ظهور نمی‌کنند؟! 👈 آیت‌الله جعفر سبحانی پاسخ می‌دهند: 🖍️ برنامه حضرت مهدی(ع) با برنامه پیامبران و سایر پیشوایان یک تفاوت کلی دارد و آن این که برنامه وی قانونگذاری نیست، بلکه یک برنامه به تمام معنی اجرایی در تمام جهان است. به این معنی که او مأموریت دارد تمام اصول تعالیم اسلام را در جهان پیاده کند و اصول عدالت و دادگری و حق و حقیقت را در میان جامعه بشری بگستراند. روشن است که پیاده شدن چنین برنامة انقلابی جهانی، که به وسیله آن اصول عدالت و دادگری و حقّ و حقیقت در میان همه مردم جهان گسترش یابد، به شرایط و مقدّماتی نیاز دارد که تحقق آنها جز با مرور و تکامل همه جانبه اجتماع ممکن نیست; برخی از آن مقدمات عبارتند از: ۱. آمادگی روحی در درجه نخست باید مردم جهان برای اجرای این اصول، تشنه و آماده گردند و تا زمانی که در مردم جهان تقاضایی نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادّی و معنوی مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگی اقتصادی حکم‌فرماست، بلکه مشابه این نظام در عرضه برنامه‌های معنوی و اصول اخلاقی و مکتب‌های سیاسی و انقلابی نیز حاکم می‌باشد و تا در اعماق دل مردم ـ برای این نوع امور ـ تقاضا و درخواستی نباشد، عرضه آن با شکست رو به رو شده و کاری از پیش نخواهد رفت. 📎امام باقر(ع) می‌فرماید: «روزی که قائم آل محمّد(ص) قیام کند، خدا دست خود را بر سر بندگان می‌گذارد، در پرتو آن خردها را جمع می‌گرداند و شعور آنان به حد کمال می‌رسد».[۱] البتّه گذشت زمان و شکست قوانین مادّی و پدید آمدن بن‌بست‌های جهانی و کشیده شدن بشریّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به این حقیقت واقف خواهد ساخت که اصول و قوانین مادّی و سازمان‌های به اصطلاح بین المللی، نه تنها نمی‌توانند مشکلات زندگی را حل کنند و عدالت را در جهان حکم‌فرما سازند، بلکه همین خستگی و یأس، مردم دنیا را برای پذیرش یک انقلاب بنیادی مهیّا و آماده می‌سازد و می‌دانیم که این موضوع نیاز به گذشت زمان دارد تا تجربه‌های تلخ زندگی ثابت کند که تمام نظامات مادّی و سازمان‌های بشری در اجرای اصول عدالت و احقاق حق و برقراری امنیّت و آرامش، عاجز و ناتوان می‌باشند و سرانجام باید بر اثر یأس و نومیدی، این تقاضا در مردم گیتی برای تحقّق چنان آرمان الهی پدید آید و زمینه برای عرضه یک انقلاب جهانی به وسیله یک مرد الهی و آسمانی، از هر نظر مساعد گردد.[۲] ۲. تکامل علوم و فرهنگ‌های انسانی از سوی دیگر برای برقرار ساختن یک حکومت جهانی بر اساس عدل و داد، نیاز فراوان به پیشرفت علوم و دانش‌ها و فرهنگ‌های اجتماعی و مردمی است که آن نیز بدون پیشرفت فکری و گذشت زمان، ممکن و میسّر نمی‌گردد. برقراری حکومت جهانی که در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حکومت کند و همه مردم جهان از کلیه مزایای فردی و اجتماعی اسلامی بهره‌مند گردند بدون وجود یک فرهنگ پیشرفته در کلیّه شؤون بشری امکان پذیر نیست و هرگز بدون یک فرهنگ کامل، جامه عمل به خود نمی‌پوشد. این نیز احتیاج به گذشت زمان دارد. ۳. تکامل وسایل ارتباط جمعی از طرفی چنین حکومتی به وجود وسایل کامل ارتباط جمعی نیاز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احکام و اصول انسانی را از طرق مختلف در مدّت کوتاهی به مردم جهان اعلام کند. این امر نیز بدون تکامل صنایع انسانی و گذشت زمان محقق نمی‌شود. ۴. پرورش نیروی انسانی از همه اینها گذشته ، پیشبرد چنین هدفی و پی‌ریزی چنان انقلابی، به یک نیروی فعّال و سازنده انسانی نیاز دارد که در واقع ارتش انقلاب جهانی را تشکیل می‌دهد. تشکیل چنین ارتشی و به وجود آمدن چنین افراد پاکباخته و فداکاری، که در راه هدف و حقیقت از همه چیز بگذرند، به گذشت زمان نیاز دارد. ⚠️ نکته: به جهت حفظ امانت در نقل، پاسخ اضافی داده نشد و می‌توان از جهات دیگر نیز به این موضوع پرداخت. منبع: porseman.com 🔸🔵🔸🔵🔸🔵🔸 ١. اصول کافی، کتاب‌العقل، ح٢١.
(۴) ❌❌❌❌❌ ❓پرسش: چرا خداوند سپاه ابرهه را نابود کرد، اما یزیدیان توانستند خانه خدا را به آتش بکشند؟! مگر نه آن که طبق آیات قرآن ستم‌کاران در حق کعبه امنیت ندارند؟! پاسخ: 👈به این توضیحات تاریخی دقت بفرمایید: دو بار هتک حرمت خانه ي خدا در زمان عبدالله بن زبير اتفاق افتاد: اول؛ سال 63 هـ ق در جريان «جنگ حره» لشگريان يزيد(لعنةالله‌علیه) به فرماندهي حصين بن نمير به قتل عام مردم مدينه و سپس براي سرکوبي عبدالله بن زبير مکه را محاصره کردند. وي به خانه کعبه پناه برد و لذا لشگريان يزيد، داخل مسجدالحرام و کعبه را سنگباران کردند که در اثر آن قسمتي از کعبه خراب شد و پرده و سقف آن آتش گرفت.در اين هنگام يزيد مرد و سپاه امويان محاصره مکه را نيز ترک کردند. دوم؛ بعد از مرگ يزيدبن معاويه(علیهمااللعنة) بود که عبدالله بن زبير مردم را به بيعت با خود دعوت کرد و تدريجا بيشتر مردم حجاز ، عراق، فارس و خراسان (تمام ممالک اسلامي آن روز) به جز مصر و شام، خلافت او را قبول کردند. مدت خلافت او هشت سال و اندي طول کشيد تا اينکه عبدالملک بن مروان، حجاج بن يوسف را با سپاهي به جنگ او فرستاد. عبدالله باز نيز به خانه کعبه پناه برد!! حجاج مکه را محاصره کرد و از منجنيق هايي که بر بالاي کوه «ابوقبيس» نصب کرده بود، خانه کعبه را خراب کرد و داخل مسجدالحرام را سنگباران نمود. عبدالله بن زبير در اين جنگ کشته و حکومت ناحق زبيريان پايان پذيرفت. 🔶 با این اوصاف، خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «ومنْ يُرد فيه بإلحادٍ بظلمٍ نذقه من عذابٍ أليم؛ هر که را قصد کجروي و ستمکاري در کعبه داشته باشد، عذابي دردناک مي‏چشانيم.» (١) 👈 اما نکته مهم این‌جاست که: اولا، در جنگ امويان و زبيريان هر دو ناحق بودند و از مصاديق بارز فتنه مي باشند، و دعوا، دعوای دو باطل بود، نه دعوای حق و باطل. ثانیا، در باطل بودن دو طرف این دعوا، قصد طرفین دعوا دیگر تخریب کعبه نخواهد بود، و نیرنگ ایشان با نیرنگ اصحاب فیل متفاوت بود: «أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ»(۲) و این امر موضوع را از آیه مذکور خارج می‌کند. ديدگاه شيخ صدوق در اين باره: 🔶 انديشمند نامدار شيعه، شيخ صدوق(عليه‏الرحمة) در اين باره مي گويد: آنچه درباره اصحاب فيل جاري شد بر سر حَجّاج نيامد؛ زيرا هدف مستقيم حَجّاج، ويراني کعبه نبود، بلکه منظورش دستگيري ابن‏زبير بود و آن مرد(ابن‏زبير) ضدّ حق، يعني مخالف حضرت علي‏بن الحسين، امام سجّاد(عليه السلام) بود. وقتي اين مرد ضدّ حق، در کعبه متحصن شد، خداوند اراده فرمود براي مردم بيان کند که به اين ضدّ حق پناه نخواهد داد، از اين‏رو مهلت داد تا کعبه را بر سر او ويران کنند. (٣) 🔴 پس تفاوت ميان «ابرهه» و «حَجاج» و «حصين بن نمير» در اين است که ابرهه ستمگر قصد داشت قبله و مطاف را ويران سازد، چون در آن هنگام کعبه، قبله و مطاف حُنفا بود چنان که مطاف ديگران نيز بود و امّا حَجاج ستمگر که بر ظالم ديگري همچون خود مسلط شده بود، قصد بدي نسبت به کعبه(به عنوان قبله و مطاف)، نداشت و خواستار نابودي اسلام و دين حنيف نبود، اگرچه خودش ديانت نداشت. امّا مقصود وي در آن هنگام فقط غلبه بر ستمگري ديگر بود.(۴) ❌❌❌❌❌ ١.حج، ٢۵. ٢. فیل، ٢. ٣. من لا يحضر، ج٢، ص٢۴٩. ۴. صهبای حج، آيت الله جوادی آملی، ص ١٠۴.
(۵) 🔗🔹🔗🔹🔗🔹🔗🔹🔗🔹🔗 ❓پرسش: آیا این حدیث از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌آله‌و‌سلم) که فرمودند: هر کس مرا به خروج ماه صفر بشارت دهد‍‍، به بهشت می رود؛ صحیح است؟ 🖍️ پاسخ: آنچه در روایت آمده خروج ماه آذار ـ از ماه های رومی ـ است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: مَنْ بَشَّرَنی بِخُرُوجِ آذارَ فَلَهُ الْجَنَّه؛ هر کس مرا به خروج [ماه] آذار بشارت دهد‍‍، به بهشت می رود. ملاحظه ی سبب صدور حدیث، نشان می دهد که حضرت با این جمله می خواسته ابوذر را به عنوان فردی بهشتی به مردم معرفی کند؛ زیرا پس از این جمله، ابوذر بود که این خبر را به حضرت داد. شیخ صدوق سبب صدور حدیث را از ابن عباس نقل کرده است: «روزی پیامبر در مسجد قبا با اصحاب خود نشسته بود. به آنان فرمود: نخستین فردی که اکنون بر شما وارد می شود، از بهشتیان است. برخی افراد چون این سخن را شنیدند، بیرون رفتند تا شتابان باز گردند و به سبب این خبر، از بهشتیان شوند. پیامبر این را فهمید و به آنان که مانده بودند فرمود: اکنون چند نفر بر شما در می آیند که هر یک از دیگری سبقت می جوید. از میان آنان، هر کس به من بشارت دهد که ماه آذار تمام می شود، اهل بهشت است. آن گروه بازگشته وارد شدند. ابوذر نیز با آنان بود. پیامبر به آنان فرمود: ما در کدام ماه رومی هستیم؟ ابوذر گفت: ای پیامبر خدا، آذار تمام شد. پیامبر فرمود: ای ابوذر، این را می دانستم، اما دوست داشتم که امت من بدانند تو بهشتی هستی، و چسان بهشتی نباشی، در حالی که تو را پس از من، از حرمم (مدینه) می رانند، چون به اهل بیت من محبت داری. پس تنها زندگی می کنی و تنها می میری و گروهی سعادت تجهیز و کفن و دفن تو را می یابند. آنان همراهان من در بهشت جاودان اند؛ بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است.» (١) منبع: hadith.net ❌✳️❌✳️❌✳️❌ ١. معانی الأخبار، ص ۲۰۴، ح ۱؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۷۵، درسنامه فهم حدیث، ص ۱۱۶.
(٨) 🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗 ❓پرسش: چرا از اول امامت حضرت حجت(عجل‌الله‌فرجه‌الشریف) غیبت کبری شروع نشد؟ 👈پاسخ: اولا، غیبت صغری، زمینه ساز غیبت کبراست. در واقع غیبت اول به منظور آمادگی مردم برای پذیرش غیبت کبری رخ داد؛ زیرا غایب شدن در زمانی طولانی، امری بس غریب و نامأموس و باور آن برای مردم دشوار است. به همین جهت امام هادی(علیه‌السلام) با مردم کمتر معاشرت می کرد و جز با اصحاب خاص خود با کسی ارتباط نداشت. وقتی امام حسن عسکری(علیه‌السلام) به امامت رسید، در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن می گفت تا مردم برای پذیرش غیبت امام دوازدهم مهیا شوند. ثانیا، اگر غیبت کبری از همان اول صورت می گرفت، وجود مقدس امام زمان(عجل‌الله‌فرجه‌الشریف) مورد غفلت واقع می شد و کم کم به فراموشی می پیوست. بنابراین غیبت صغرا آغاز شد تا شیعیان در آن ایام به وسیله نواب با امام خود تماس داشته و در وجود حضرت تردید نداشته باشند.(١) 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ١) دادگستر جهان، ص٢٢۵.
(۶) 🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗 ❓پرسش: آیا عیدالزهرا و شایعات قتل عمربن‌خطاب در نهم ربیع‌الاول صحت دارد؟ پاسخ: آغاز امامت امام زمان(عج) در روز هشتم ربیع الاول، امام حسن عسکری(ع) توسط معتمد خلیفه عباسی رحلت یافت و پسر ایشان با نام مهدی به امامت رسید. این روز برای شیعیان به عنوان روز آغاز امامت یا تاجگذاری امام مهدی(عج) عید دانسته شده و مراسم و جشن‌هایی در این روز دایر می‌گردد. روز قتل عمر بن سعد عمر بن سعد پسر سعد بن ابی وقاص صحابی است که پدرش سعد در فتوحات نقش مهمی داشت و از جمله اعضای شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم بود. عمر بن سعد از سوی عبید الله بن زیاد به فرماندهی سپاه کوفیان برای مقابله با امام حسین(ع) منصوب شد و در روز دهم محرم امام حسین(ع) و هفتاد و دو تن از یارانش را به شهادت رساند. علامه مجلسی در زاد المعاد بیان می‌کند بنابر قولی عمر بن سعد در روز نهم ربیع الاول به دست مختار بن ابوعبیده ثقفی کشته شد. قتل عمر بن خطاب به نوشته منابع تاریخی عمر بن خطاب خلیفه دوم در روز بیست و سوم ذو الحجة سال ۲۳ هجری توسط فیروز (یا پیروز) ملقب به «ابو لؤلؤ» غلام مغیرة بن شعبه مجروح شد و سه روز بعد کشته شد. برخی از منابع معتبری که قتل عمر بن خطاب را در ماه ذو الحجة ذکر کرده اند، این کتب هستند:     مرُوج الذَهب، علی بن حسین مسعودی(متوفی ۳۴۶)، ج ۲، ص۱۳۵۲     تاریخ یعقوبی، یعقوبی(متوفی ۲۸۴)، ج ۲، ص۱۵۹     تاریخ مدینه، ابن شَبه نمیری(متوفی ۲۶۲)، ج ۳، ص۸۹۵ و ۹۴۳ و....     عید الزهراء در ایران گاه در نهم ربیع الاول به تصور سالروز مرگ خلیفۀ دوم محفل‌هایی برگزار می‌شده است که این مراسم از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران غیرقانونی اعلام شده است. این مراسم با نام‌های عیدالزهراء، فرحة الزهراء، عمر کشان یا عمر کشون معروف شده است. به نظر می‌رسد این مراسم از قرن هفتم هجری به بعد در بین شیعیان وجود دارد و در عصر صفویان در بین مردم رایج بوده است. حدیث رفع القلم در برخی مجالسی که به مناسبت عیدالزهراء برگزار می‌شود، روایتی بیان می‌شود که به رفع القلم معروف شده و می‌گویند این روز «روز رفع القلم»» است و گناهان این روز در روز قیامت محاسبه نمی‌شود و می‌توان در این مراسم هر حرفی را زد و این کار گناه نیست. درحالی که این روایت با برخی آیات قرآن مانند آیه «و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» و روایاتی مانند «لا تنال ولایتنا الا بالعمل و الورع» در تضاد است. مخالفت مراجع مقام معظم رهبری می‌فرمایند: بعضی‌ها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، این روزها و در این دوران کاری می‌کنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند ... اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیاسی آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیله‌ای پیدا کند، دلیل پیدا کند، نواری پیدا کند، ببرد اینجا و آنجا بگذارد، بگوید کشوری که شما می‌خواهید انقلابش را قبول کنید این است، می‌دانید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد؟ بعضی دارند به نام فاطمه زهرا(س) این کار را می‌کنند، در حالی‌که فاطمه زهرا راضی نیست، این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شده ... آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، کاری کند که دشمنان حضرت زهرا را شاد کند کند.(هفته‌نامه عملی – فرهنگی بصیر(حوزه)، سال چهاردهم، شماره اول، مسلسل 323، صفحه 6) «آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی» در استفتائی درباره حدیث رفع القلم بیان داشته است: اوّلًا: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص، در منابع معتبر نداریم. روایت مزبور از نظر سند اعتباری ندارد. ثانیاً: بر فرض، چنین چیزی باشد (که نیست) مخالف کتاب خدا و سنّت است، و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست، و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست، و نباید به نام مقدّس اهل بیت (علیهم السلام) مجالس مشتمل بر گناه تشکیل داد. رفع قلم مخصوص به کودکان نابالغ و دیوانه‌ها و حالت خواب است، و‌ معاذ الله که ائمه معصومین (علیهم السلام) اجازه ارتکاب گناه به افراد در این ایام یا غیر این ایام داده باشند. و بر فرض اعتبار، معنای حدیث این است که اگر کسی لغزشی از او سر زد خداوند او را می‌بخشد، نه این که عمداً آلوده گناه شود. ثالثاً: تولّی دوستان اهل بیت عصمت (علیهم السلام) و تبرّی از دشمنان آنها، جزء ارکان مذهب ماست؛ لکن تولّی و تبرّی راههای صحیحی دارد، نه این راههای خلاف، و نباید کاری کرد که شکاف در صفوف مسلمین بیفتد. «آیت الله العظمی صافی گلپایگانی» نیز در مورد روز ۹ ربیع معتقد است: این روز با سایر ایام در این جهت فرقی ندارد و مورد رفع القلم نیست. 🔹🔴🔹🔴🔹🔴🔹 منبع: fa.abana.24.com
(٧) 💠💠💠💠💠💠 ❓پرسش: آیا توهین و لعن به کافران و دشمنان اهل بیت(علیهم‌السلام) جایز است؟ در واکنش توهین کفار به مسلمانان چطور؟ 🖍️ پاسخ: کافران به رسول خدا و ائمه(علیهم‌السلام) بر دو دسته‌اند: ١. کافران حربی(دشمن با اسلام و اهل اوست) ٢. ذِمّی(در کشورهای اسلامی زندگی می‌کنند و تابع قوانین حکومت اسلامی هستند). دین اسلام در هیچ حالتی و تحت هیچ شرایطی نه تنها دعوت به سب و دشنام کافران(حربی و ذمی) از سوی مسلمانان نمی‌کند، بلکه به صراحت از آن نهی می کند: «(به معبود) کسانی که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل می‌کردند، آگاه می‌سازد (و پاداش و کیفر می‌دهد).» (١) بنابراین چه بسا که توهین به کفار و دشمنان قسم خورده اسلام، انگیزه آنها را در هتک مقدسات دینی بیشتر می‌کند. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در خطبه٢٠۶ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشيد، امّا اگر کردارشان را توصيف و حالات آنان را بازگو می کرديد، به سخن راست نزديک تر، و عذرپذيرتر بود. خوب بود به جای دشنام آنان می گفتيد: خدايا! خون ما و آنها را حفظ کن، بين ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدايت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسند و آنان که با حق می ستيزند، پشيمان شده به حق بازگردند.» (٢) بنابراین طبق آیات و روایات وارده: اولا، جواب توهینِ کفار به مسلمانان توهین نیست، چه رسد به این که آغازکننده‌ی توهین و هتک حرمت باشیم! ثانیا، آن چه وظیفه مسلمین است، توصیف ماهیت و کردار کافران است تا غبارِ فتنه‌هایی که در اثر توهین‌ها و هتک حرمت‌ها ایجاد می‌شود موجب گمراهی نگردد.() 💥چه بسیار اتفاق افتاده است که کافران و معاندان در اثر برخورد کریمانه در جواب توهین‌هایشان، با حق آشنا شده و آن را پذیرفته‌اند. 🔴 مضافاً این که قرآن کریم دعوت به حق را در سه مرحله توصیف می‌کند: «ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ». (٣) 👈حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن سه گام برای دعوت به حق هستند که هیچ کدام از این مراحل با نسبتی ندارند. 🔴 حال اگر دشمن از روی عناد و سرسختی در راه باطل از هیچ کدام از این راه‌ها به سمت حق نیامد و دست از توهین برنداشت، تکلیف همان فرمایش امیرالمؤمنین در خطبه٢٠۶ نهج‌البلاغه خواهد بود. نکته مهم: بحث لعن به دشمنان اسلام از مورد توهین جداست و به (۴) در قسمت‌های قبل مراجعه شود. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ١. انعام، ١٠٨. ٢. نهج‌البلاغه، خطبه٢٠۶. ٣. نحل، ١٢۵.
(٩) 🔹🔹🔹🔹🔹 ❓پرسش: مدت حکومت امام مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) طبق روایات چند سال می‌باشد؟ پاسخ: 1⃣ مدت استمرار نظام الهی پس از ظهور، جدا از مدت حکومت شخص امام است که مطابق روایات آن حصرت باقی مانده عمر خود را حاکم بوده و سرانجام چشم از جهان فرو خواهد بست. تردیدي نیست که مدت حکومت آن حضرت باید به قدري باشد که امکان تحول جهانی و استقرار عدالت در همه مناطق عالم وجود داشته باشد ولی اینکه این هدف در چند سال قابل دسترسی است، قابل تخمین و گمانه زنی نیست و باید به روایات امامان معصوم علیهم السلام رجوع کرد. البته با توجه به قابلیتهاي آن رهبر الهی و توفیق و مدد غیبی براي آن حضرت و اصحاب و یاران شایستهاي که در اختیار اوست و آمادگی جهانی براي پذیرفتن حاکمیت ارزشها و زیباییها در زمان ظهور، ممکن است که رسالت مهدي موعود عجل االله تعالی فرجه الشریف در زمانی نسبتاً کوتاه انجام شود (و جریانی که بشریت در طول قرون متمادي از ایجاد آن ناتوان بوده است در کمترین زمان ممکن تحقق یابد.) 2⃣ روایاتی که مدت حکومت حضرت مهدي (عجل االله تعالی فرجه الشریف) را بیان میکند بسیار گوناگون است. بعضی از آنها مدت حکومت آن حضرت را ۵ سال و تعدادي از آنها ٧ سال و برخی دیگر و ٨ و ٩ و ١٠ سال بیان کرده است. چند روایت هم مدت حکومت را ١٩ سال و چند ماه و بالاخره ۴٠ سال و ٣٠٩ سال بر شمرده است.(١) 👈گذشته از اینکه علّت این همه اختلاف در روایات، روشن نیست پیدا کردن مدت واقعی حکومت از میان این روایات کاري دشوار است. اما بعضی از علماي شیعه با توجه به فراوانی و شهرت روایات ٧ سال، این نظر را انتخاب کرده‌اند. (٢) و بعضی دیگر گفتهاند مدت حکومت امام مهدي عجل االله تعالی فرجه الشریف ٧ سال است ولی هر سال از سالهاي حکومت حضرت به اندازه ١٠ سال از سالهاي ماست که این مطلب نیز در بعضی روایات آمده است : راوي از امام صادق علیه السلام درباره مدت حکومت حضرت مهدي عجل االله تعالی فرجه الشریف سؤال میکند و امام میفرماید : "حضرت مهدي (عجل االله تعالی فرجه الشریف) هفت سال حکومت میکند که برابر ٧٠ سال از سالهاي روزگار شماست." (٣) ⚠️نکته: احتمال دارد عدد ٧٠ در روایت از باب مبالغه کیفی باشد و برتری کیفی حکومت حضرت را برساند. 👈مرحوم مجلسی رحمة االله علیه میفرماید : " روایاتی که درباره مدت حکومت امام علیه السلام رسیده است باید به احتمالهاي زیر توجیه کرد: برخی روایات به تمام مدت حکومت اشاره دارد و برخی بر مدت ثبات و استقرار و حکومت. بعضی مطابق سالها و روزهایی است که ما با آن آشناییم و بعضی مطابق سالها و ماههاي روزگار حضرت است که طولانی میباشد و خداوند به حقیقت مطلب آگاه است.(۴) منبع: نگین آفرینش، ج١(با کمی تغییر) ⭕⭕⭕⭕⭕ ١. چشم‌اندازی به حکومت حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، ص١٧٣-١٧۵. ٢. المهدی، سیدصدرالدین، ص٢٣٩. ٣. الغیبةالطوسی، فصل٨، ح۴٩٧، ص۴٧۴. ۴. بحارالأنوار، ج۵٢، ص۲٨٠.
(٨) 💠💠💠💠💠 ❓پرسش: آیا در پذیرش دین اسلام اجبار و الزام وجود دارد؟ مگر در قرآن نیامده است: «لا إکراه فی الدین»؟ 👈پاسخ: بله، «اسلامى كه به كفّار مى‌گويد: «هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»(١)، چگونه ممكن است مردم را در پذيرش اسلام، اجبار نمايد؟ طبق آیه شریفه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره اکراهی در پذیرش دین وجود ندارد، اما بلافاصله بعد از این عبارت می‌فرماید: «قَد تَبَیّن الرُّشدُ مِن الغَیِّ». یعنی اگرچه در پذیرش اصل دین اکراه وجود ندارد ولی راه حق و صراط مستقیم روشن است و ابهام از آن برداشته شده است. چگونه؟ با روشن کردن راه درست از راه کج و منحرف. یعنی چه؟ یعنی اگر اسلام به انسان در این زمینه اختیار داده دست او را هم در تحقیق و تفحص و کشف حقیقت باز گذاشته است. 👈بنابراین مسلّم است که «ايمان قلبى با اجبار حاصل نمى‌شود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مى‌توان در دلها نفوذ كرد، ولى اين به آن معنا نيست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كرده‌ام بازدارد. قوانين جزايى اسلام همچون تعزيرات، حدود، ديات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه يك فرد موذى باشد.» (٢) 👈از طرفی دیگر خداوند متعال در آیه ٨۵ سوره آل عمران می‌فرماید: «وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است.) چگونه است که در یک آیه حرف از عدم اکراه در پذیرش می‌زند و در آیه‌ای دیگر سخن از عدم قبولی هر آیینی غیر از اسلام به میان آورده و آن را مساوی با خُسران ابدی می‌داند؟! 🖍️پاسخ روشن است. وقتی در آیه ٢۵۶ سوره بقره به صراحت می‌فرماید شناخت هدایت از گمراهی را به انسان شناساندیم، طبیعی است انتخاب دینی غیر از اسلام و راهی غیر از صراط مستقیم با وجود دلایل روشن به دلیل دور بودن از عقلانیت، هرگز پذیرفته نخواهد شد. 👈لذا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «خداوند پيامبرش را با نوری درخشان و برهانی آشکار، و راهی روشن، و کتابی هدايتگر برانگيخت... خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش، و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) شريعت های ناشناخته را شناساند، و ريشه بدعت های راه يافته در اديان آسمانی را قطع کرد، و احکام و مقرّرات الهی را بيان فرمود. پس هر کس جز اسلام دينی را انتخاب کند، به يقين شقاوت او ثابت، و پيوند او با خدا قطع، و سقوطش سهمگين خواهد بود، و سرانجامش رنج و اندوهی بی پايان و شکنجه ای پر درد می باشد... .»(٣) ⚠️ از این قبیل تعابیر صریح و هشدار دهنده در روایات به خصوص در نهج‌البلاغه شریف فراوان است که باید رجوع کرد و غافل نشد! 💠💠💠💠💠 ١. تفسیر نور، ج١، ص۴٠٨. ٢. همان. ٣. نهج‌البلاغه(ترجمه دشتی)، خطبه١۶١.
(١٠) 💠💠💠💠💠 ❓پرسش: با توجه به روایت حماد بن عیسی(١) از امام سجاد(علیه‌السلام)، آیا هر قیام و نهصتی قبل از ظهور و قیام حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) طاغوت و باطل است و نباید گرد آن جمع شد؟! 🖍️پاسخ: 👈البته که هر قیامی علیه طاغوت و حکومت ظالم، همیشه مورد تایید نمی‌باشد. برای تأیید آن ویژگی‌هایی لازم است. از جمله شایستگی و توانمندی و مشروعیت رهبر نهضت، به این معنی که یا پیامبر و امام باشد و یا از ناحیه آن‌ها اذن یا داشته باشد. 👈این یک قاعده عقلی کلی است و اگر نهضتی (همچون انقلاب اسلامی ایران) چنین شرایطی را داشت (اذن عام) پس مشروعیت او بر حق است. ⚠️ولی در خصوص روایت مذکور باید دانست: اولا؛ امام درصدد گزارشی از آینده بر اساس خبر غیبی است، نه این که تکلیف امت یا مشروعیت و عدم مشروعیت قیام را بیان کنند. یعنی هدف نهایی که پیروزی بر اهل زمین و استقرار دولت موعود است با این قیام‌ها محقق نمی‌شود، هر چند آثار مطلوبی داشته باشد. ثانیا؛ عبارت «لا یخرج واحدٌ منا» که در روایت امده است یعنی خروج یک تن از اهل بیت(علیهم‌السلام) و تعرضی به قیام‌های مردمی به رهبری صالح و شایسته که مدعی مهدویت نباشد ندارد. ثالثا؛ در میان این گونه روایات، حدیث صحیح و بدون اشکالی وجود ندارد، چنان‌که حماد ابن عیسی نیز مرفوعه و زنجیره سند آن نیز بریده است! به‌علاوه که در برخی منابع آمده است ربعی‌ابن‌جارود_که در سلسله سند این روایت است_زیدی مذهب بوده و دلیلی بر عدول او به مذهب حق وجود ندارد پس روایت مذکور از اعتبار ساقط است. رابعا؛ اگر تمام قیام‌ها در زمان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به جهت عدم اذن ایشان باطل و به ناحق باشد، بر اساس قاعده عقلی که در ابتدا ذکر شد، نمی‌توان منکر قیام علیه باطل در زمان غیبت شد و از اساس آن را زیر سؤال برد. خامسا؛ در مقابل ، روايات زيادي داريم كه از قيام قبل از ظهور حضرت مهدي (ع) خبر و مورد تأييد قرار مي دهد: پيامبر اكرم (ص)‌فرمودند: يخرج الناسٌ من المشرق فيوَطّؤُن للمهدي يغني سلطانه ;مردي از مشرق قيام مي كنند و زمينه حكومت مهدي را فراهم مي سازند.(٢) 👈 مضافا این که روایات مذکور در این باب اقسام مختلفی دارند که از باب حال و مقضای مخاطب قابل بررسی و استناد هستند و نمی‌توان به طور مطلق آن‌ها را قابل استناد قرار داد. 🔶🔶🔶🔶🔶 ١. کافی، ج٨، ص٢۶۴، ح٣٨٢. متن روایت: «وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ أَحَدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ- إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ فَرْخٍ طَارَ- مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَوِيَ جَنَاحَاهُ- فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ» ۲. بحارالانوار، ج۵١، ص٨٧.
(٩) 💠💠💠💠💠 "وفات شهادت‌گونه حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) تسلیت باد". ❓پرسش: طبق حدیث، کسی که حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) را زیارت کند بهشت بر او واجب است یعنی گناهان او هم بخشیده می‌شود؟ 🖍️پاسخ:  👈البته لازمه عقلی وجوب بهشت، همانا بخشیده شدن گناهان است و امکان ندارد کسی که گناهانش آمرزیده نشده بهشتی باشد؛ لکن اصل واجب شدن بهشت بر زائران حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) نیاز به توضیح دارد. آنچه از احادیث و روایات مشابه نیز به دست می‌آید که انجام عملی مستوجب بهشت می‌شود در واقع بیان ایجاد مقتضی برای ورود بهشت را مطرح می‌کنند. 👈به بیان روشن‌تر مثلاً بر اساس روایت امام رضا(ع) که فرمودند:« مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة»(١) (هر کس او (فاطمه معصومه(سلام‌الله‌علیها) را درحالی‌که به جایگاه او آگاهی دارد زیارت کند، بهشت ارزانی او باد)، زیارت ایشان به‌قدری ارزش و اهمیت دارد که با شرط مذکور در روایت می‌تواند بهشت را واجب کند  اما حال اگر کسی هرگونه ظلم و ستمی به دیگران روا داشته باشد نیز مشمول این روایت شریف هست یا نه؟ بعید است که شامل هرکسی بدون چون‌وچرا باشد. ⚠️گزاره‌های دینی را باید در کنار هم و توأمان در نظر گرفت. خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»(٢) (و هر کس کمترین مقدار بدی انجام دهد، (نتیجۀ) آن را خواهد دید.) لازمه این آیه آن است که هر عمل ناشایستی در روز قیامت اثر خود را خواهد داشت. یا در روایتی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً»(٣) (اما ظلمی كه بخشوده نخواهد شد، پس ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر روا می‌دارند.) در خود فرمایش امام رضا(علیه‌السلام) نیز شرط بهشتی شدن زائر حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) همانا آگاهی نسبت به حق و جایگاه ایشان بیان‌شده است. 👈اگر بخواهیم روایت امام رضا(علیه‌السلام ) در زیارت خواهر بزرگوارشان را با توجه به سایر آیات و روایات در نظر بگیریم، باید گفت اگر شخصی با توجه به جایگاه رفیع و منزلت والای حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) ایشان را زیارت کند به درجه‌ای خواهد رسید که درصورتی‌که حقوق بندگان خداوند را ادا کرده و اصرار بر معصیت الهی نداشته باشد، می‌تواند در بهشت الهی سکنی گزیند. ان شاء الله منبع: hedayatgar.ir 💠💠💠💠💠 ١. بحارالأنوار ج ٩٩ ، ص ٢٦٧-٢٦٥ ٢. سوره زلزال ، آیه ٨ ٣. نهج‌البلاغه ، خطبه ١٧٥
♻️ پاسخ به شبهات اعتقادی ( شماره 1 ) 🖋 بیان شبهه : پیامبر اسلام ( ص ) تنها برای ارشاد اخلاقی مردم آمدند و اینطور نیست که کتاب الهی و سنّت پیامبر ( ص ) در هر زمینه ای - حتی مسائل سیاسی - صاحب نظر باشد. ✏️ پاسخ : شبهه مذکور که به زبان برخی از افراد به ظاهر متدین سکولار مطرح شده است ؛ نقض کننده بسیاری از آیات قرآن کریم و روایات صحیحه اهل بیت ( ع ) است که به صراحت دلالت بر این مطلب می کند که دین مبین اسلام برای تمام ابعاد زندگی بشر حتی مسائل سیاسی برنامه دارد. مولایمان حضرت باقر ( ع ) فرمودند : لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً إِلَّا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ حَدّا ( المحاسن 1 : 274 ) یعنی : هیچ مخلوق ریز و درشتی نیست مگر آنکه خداوند برای آن حدّ و حکمی قرار داده است. پس زمانی که برای هر موجود ریز و درشتی در نظام هستی حکمی وجود دارد چطور ممکن است دین مبین اسلام که کاملترین و جامع ترین ادیان الهی است برای مسائلی مانند اجتماع که از مهم ترین مسائل نظام هستی به شمار می آید برنامه نداشته باشد. چه زیبا فرمود حضرت صادق ( ع ) : إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ فِي الْقُرْآنِ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْعَبْدُ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا يَسْتَطِيعُ عَبْدٌ أَنْ يَقُولَ لَوْ كَانَ فِي الْقُرْآنِ هَذَا إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيهِ. ( الکافی 1 : 267 ) یعنی : همانا خداوند قرآن را بیان کننده همه چیز آفریده تا جایی که به خداوند قسم هیچ چیزی که بندگان به آن نیاز داشته باشند را ترک نفرموده و به خدا قسم هیچ بنده ای نمی تواند بگوید " کاش خداوند فلان مطلب را در قرآن نازل می فرمود " مگر آنکه خداوند همان مطلب را در قرآن کریم نازل فرموده است. 🖌 در نتیجه : قرآن کریم و سنّت شامل تمام نیازهای بشری هستند و آنچه باعث عدم استخراج مباحث علمی مختلف از منابع اسلامی می باشد ؛ عینک سکولاری است که بر دیدگان برخی متظاهرانِ به علم دین قرار دارد که اگر با عینک صحیح علماء راستین به محتوای اسلام بنگرند؛ دین اسلام را جامع تمام نیازهای بشری خواهند یافت. ما را در پیام رسان ایتا دنبال کنید.. کانال دین یاران @dinyaran
🖊️🖊️🖊️🖊️🖊️ ✔️پرسش: چرا رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، با این که به حال افراد آگاه بودند، کسانی را که در آینده غاصبان خلافت امام علی (علیه‌السلام ) می‌شدند را به عنوان مشاور خود در جنگ‌ها و یا فرماندهان جنگی قرار می‌دادند؟ برای پاسخ این پرسش می‌بایست چند نکته مهم را در نظر داشت‌ : 👈اول: انبیاء الهی و امامان معصوم (علیهم‌السلام) هرگز بر اساس علم غیب و خارج از چارچوب طبیعی مدیریت دین و جامعه که خداوند بر سر راه ایشان باز کرده است عمل نمی‌کنند، چرا که در این صورت مردم ایمان نمی‌آوردند، زیرا چنین قدرتی را در حیطه توان مادی خود نمی‌دیدند. از طرفی منکران این رفتارهای غیبی در جامعه کم نیستند پس نمی‌توان با تکیه بر علم غیب جامعه را هدایت و رهبری نمود. 👈 دوم‌ : هیچ کسی حق "قصاص قبل از جنایت" ندارد و البته که هیچ عادل و حکیمی چنین نمی‌کند، چه رسد به اهل عصمت (علیهم السلام) . خداوند متعال هم با این که علم به مردود شدن بسیاری از بندگان خود دارد اما باز هم آن‌ها را امتحان می‌کند تا مرد از نامرد و پایدار از ناپایدار مشخص شود و حجت برای بندگان پایان یابد. 👈سوم: باب هدایت، لطف و رحمت، باید تا آخرین مرحلۀ ممکن باز باشد تا اگر کسی فهمید و پشیمان شد، بتواند بازگردد. مانند "حرّ" و پسرانش که روز آخر برگشتند و شهید هم شدند. اگرچه این باب رحمت، یکجا بسته می‌شود، حال یا در طول حیات و یا هنگام مرگ. 👈چهارم: اسناد معتبر خاصی در دست نیست که اثبات نماید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، خلفا را به عنوان فرماندهان نبرد با کفار یا مشاوران خود در امور مختلف قرار داده باشند. البته به نظراد و حرف‌هایشان گوش می دادند. 👈پنجم: از میان این افراد "زبیر"، نه تنها یکی از مشاوران جنگی بود، بلکه خودش رزم‌آور و فرمانده بود و در روایات تصریح شده که «شمشیر زبیر، بارها دل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شاد کرد»(١)؛ اما در همان ایام نیز حضرت به ایشان متذکر شدند: «تو یک روزی در مقابل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌ایستی و آن روز بدان که حق با اوست»(٢). زبیر کسی بود که نه تنها هنگام برپایی سقیفه، با آنان همراهی ننمود، بلکه طی 25 سال غصب خلافت نیز از مدافعان سرسخت ولایت، امامت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام بود؛ اما کارش بدانجا کشید که فرماندهی جنگ با ایشان را بر عهده گرفت! به قول امام خمینی رحمة الله علیه: «ملاک، حال فعلی افراد است». یعنی چه بسا کسانی مؤمن، انقلابی، یار، صحابه، متقی، مجاهد و ... باشند، اما بعداً ساز مخالف بزند که در طول انقلاب نمونه‌های بسیاری را شاهد بوده‌ایم. 👈ششم: "مشاور"، یک مقام شاخص و اجرایی نمی‌باشد، بلکه کسی است که از او نظر خواسته می‌شود و با او مشورت می‌شود و چه بسا نظرش مورد تأیید و قبول نیز واقع نگردد. به اعضای "شورای تشخیص مصلحت نظام" توجه نمایید، آیا همه مثل هم و در یک سطح و یک جناح هستند؟! آیا اعتقاد، باور و دیدگاه همه راجع به ولایت و حتی نظام جمهوری اسلامی ایران، یکی است؟! اما می‌توانند مشاوران باشند. ⭕⭕⭕⭕⭕ پی‌نوشت: ١.ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۸، ص۴۲۱. ٢. دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۳۰ق، ص۱۴۷.