♡ به امّید طلوع نور رویت چشم وا کردم تو را با تک‌تک سلول‌های خود صدا کردم مرا با نغمۀ شورآور "ادعونی"ات خواندی و من یک‌عمر با این جملۀ زیبا صفا کردم برای اینکه ای حق! عشق تو در سینه بنشیند تمام عشق‌های باطل خود را رها کردم عصای وهم را انداختم در طور لطف تو به هر کس تکیه دادم جز تو ای یکتا! خطا کردم تمام رازهای سربه‌مهر خویش را ای دوست سر سجادۀ ذکرم برایت برملا کردم تمام عمر طی شد با خیال روی شیرینت به شور عشقت آخرسر خودم را مبتلا کردم نوشتم روی دیوار دلم اسم قشنگت را تمام شهر را با نام خوبت آشنا کردم