🔰حاج مهدی تدینی در برنامه
#روضه_خانگی شبکه اول:
مرحوم
#مادربزرگم، خالهها و مادرم همه این
#داستان رو نقل می کنن
خودم هم یه چیزایی یادمه که میگم
قبل از اینکه
#داستانو بگم اینو اشاره کنم که راهپلهی خونههای قدیم
#دزفول توی هال خونه بود. هر کسی یادشه، الان که مطلبو میخونه احتمالا به نشونهی
#تأیید یه سری تکون میده
و امّا داستان:
همه خالهها و مادرم اینا رو
#جمع می کردم. همه باید میاومدن میشستن پای پلههای راه
پله!
#چادر یکی از خالههامو برمیداشتم و به جای
#عبا روی دوشم مینداختم و میرفتم روی پلهی دوم یا سوم میشستم. یه دوک
#خیاطی به جای میکروفون دست میگرفتم و شروع میکردم به
#روضه خوندن. همه هم باید سرشون رو مینداختن پائین و شده به زور
#گریه میکردن.
روضهخوانی من از اونجا شروع شد؛ الحمدللّه...
امّا
میدونید از کجا این
#حسّ بهم دست داد و از کجا یاد گرفته بودم؟
از
#روضه_خانگی که همیشه خونه مادبزرگم به راه بود...
قدیما همیشه
#روضه خانگی بود. هفتهای یه بار بعضیها ماهی یه بار یه روضهخون دعوت میکردن که معمولاً هم
#ثابت بود و اعضای خانواده دور هم جمع میشدن و یه روضهای گوش میدادن. میگفتن
#برکت خونهاست و
#راست میگفتن.
البته روضههای خانگی گاهی گستردهتر هست و به صورت
#عمومی برگزار میشه یعنی بقیه
#فامیل و هممحلهای ها و چه بسا بیشتر از هممحلهای ها هم شرکت میکنند.
الحمدلله زادگاه ما پر است از روضههای خانگی.
یادمه مرحوم
#پدربزرگم دو تا رفیق داشت که با هم هر شب روضه میرفتن. هر شب سال! بالاخره یه خونهای بود که روضهی به قول خودشون سالونه(
#سالانه) داشته باشه. روضه سالانه یعنی روضه بیمناسبت یعنی 5 شب از سال
#بالاخره تو خونه روضه بود مثلاً.
#کرونا خیلی سعی کرد
#رسم روضههای خانگی رو به هم بزنه ولی نتونست... چون پیغمبر ص فرموده: برای
#حسین ع تو قلوب مؤمنین
#حرارتی هست که تا قیامت سرد نمیشه. این حرارت کار خودشو میکنه... طوری میشه که آخر صفر
#حقیقتاً آدم ممکنه تو روز 11-12 تا روضه بره و باز هم بعضی دلخور بشن که چرا به روضه ما سر نزدی!
«الهی که
#چراغ روضههات روشن باشه»
تو این چند
#دقیقه نکاتی در مورد روضه خانگی گفتم که شنیدنش خالی از لطف نیست...
#الی_الحبیب
🆔
@elalhabib_ir