2. نیمه شب آمد.mp3
زمان: حجم: 7.97M
( علیه السلام ) نیمه ی شب آمد و جز من کسی بیدار نیست میکِشم آه از نهاد و غیر از اینم کار نیست سویِ ظلم آبادِ کوفه رو مکن دیگر یا حسین کوفیان را با تو ای امید زینب ،کار نیست یک گل کنار علقمه فتاده دستش شده از تن جدا « ابالفضل » بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ... تشنه ی عشق حسین ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا .. از بالای دارالاماره صدا زد : « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه » ، هر سلامی یه جوابی داره ، کجا جواب شنید از اربابش ابی عبدالله ؟ لحظات آخر دیگه تنها شده ، دیگه کسی رو نداره ، علی اکبر ارباً اربا شده ، عباس کنار علقمه افتاده ، ابی عبدالله تنها شده ، تکیه به نیزه ی غریبی داد ، صدا زد : کجایی مسلم ؟ کجایی حبیب ؟ کجایی هانی ؟ بیائید ببینید آقاتون غریب شده ... اما میدونید چی شد ؟ لحظاتی بعد زینب دید نیزه دار ، داره با نیزه میزنه ، شمشیر دار داره با شمشیر میزنه ... سری به نیزه بلند است در برابر زينب خدا كند كه نباشد سرِ برادر زينب کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد کوفیِ بی مُروَّت شرم و حیا ندارد (حسین ، حسین .. ) تکرار