eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
eb1dedd2c2a68e950986177d8d8c8d3031513913-720p_۲۰۲۲_۰۳_۱۱_۱۷_۳۲_۲۱_۸۹۰.mp3
1.41M
قالَ الحیدر ابو ترابُ اصحابُ المهدی شبابُ 🎙 مهدی رسولی #️⃣ (عج) ای جوون حسین ، منم جوونم ای جوون حسین ، غمت به جونم ای جوون حسین ، دعا کن امشب من خودم رو به آقام بر سونم دعا کن که تو بی نشونیم بیاد و دعا کن که توی جوونیم بیاد و دعا کن که بی پرده نورو ببینم دعا کن که صبح ظهورو ببینم قالَ الحیدر ، ابوتراب اصحابُ المهدیِ شباب ای جوون حسین ، منو صدا کن ای جوون حسین ، منو نگاه کن ای جوون حسین برای این که یار مهدی بشم منو دعا کن دعا کن که این انتظار سر بیاد و دعا کن که این جمعه از در بیاد و دعا کن برای جنابش بمیرم دعا کن که پای رکابش بمیرم قالَ الحیدر ، ابوتراب اصحابُ المهدیِ شباب ... ............... زنده کن با خنده هات این خاکو این کویر خشک و بی سامونو بکم ینزل القیص یعنی تو من انتظار میکشم بارونو کار گل زار شود، گر تو به گلزار آییی نرخ یوسف شِکند، گر تو به بازار آیی دلای مرده با تو زنده میشه دل منم بهاریه همیشه می‌پیچه با تو بوی گل همه جا کی گفته با یه گل بهار نمیشه تو میایی و می‌فهمه دنیا معنی حقیقی نوروزو تو می‌رسی با پرچم جاء الحق من انتظار می‌کشم اون روزو عمری از جان بپرستم شب بیماری را گر تو یک شب به پرستاری بیمار آیی کار گل زار شود، گر تو به گلزار آییی نرخ یوسف شِکند، گر تو به بازار آیی وارث ذوالفقار یک روز می‌رسه پیر و جوون عاشق مهدی می‌شن صاحب ذوالفقار علی فرموده: جوونا یاورای مهدی میشن قال الحیدر ابوتراب اصحاب المهدی شباب
. 🎤 ( مولای من : ) طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند عکسشان قاب شدو از تو نیامد خبری ... امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده ... من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست ، میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم ، آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه ... من چیزی نمی فهمم ، جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند : « إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا » روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده ... قربونت برم ، آقا آقا آقا ... رباب شب و روز گریه میکرد ، میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا ... بی بی زینب همینطور ... رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه ، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا ... بابا بیا منو با خودت ببر بابا ... مگه نگفتی برمیگردم بیا میخوام دورت بگردم عمه رو خیلی خسته كردم دخترت از دنیا بریده بعده تو هیچ خوشی ندیده ببین موهام ، دیگه سفیده بابا بابا .... قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده ... بگو آقا ، می میرم اگه برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از برگردم ... : گفتم که آب را ببرم خیمه ها ، نشد شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ، نشد قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند ، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند ، روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ، گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم ... خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه ... پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید ... امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید ... فاطمه زهرا میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید ... این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند ... که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه ... اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمرسعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟ در ثواب قتل حسین ، میخواهیم شریک بشیم ... ؟؟؟ میدونید چی دستور داد ؟ گفت اسباتون رو نعل تازه بزنید ... بدنش رو زیر سُم اسب ها ... تنِ سالار زینب به زیر سُم مَرکب به خون غلطیده یارب حسین کفن ندارد ... من چی بگم ؟ به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین کیه ؟ کربلا چیه ؟ زائراش کی هستند ؟ ... همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره ... همه غرق عشق مولا ... تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین ... اجرا در .👇
. ( سلام الله علیها ) 🎤 من همنیجا دلم رفت مدینه مدینه مدینه ، یه شبی هم چند تا طفل 5 ساله با قد و نیم قد ، پشت سرِ بابا ایستادند ، به بدن مادر نماز خوندند ... ا ون شب علی خیلی غریب بود : شمع خموشِ مارا از خانه بردند تابوتِ مادرم را شبانه بردند مدینه در نوایِ اَمَن بُجیب است ؟ مادر به خانه برگرد ، بابا غریب است ... اما غربت امیرالمومنین آنجا نمایان شد ، وقتی بدن رو دفن کرد « تنها » ، با دستان پیغمبر ... خاک روی بدن ریخت ، وقتی روی قبر رو هموار کرد ، پرده ها کنار رفت ، دستش رو روی دستش زد ، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت گُلت رو زیر خاک کردی ؟ سردارِ خیبره ، فاتح خیبره ، اما دیگه زانواش توان نداشت ... صحنه ای بچه ها دیدند ، جگرشون سوخت برای غربت بابا ، یه مرتبه دیدند بابا خم شد ، صورت روی قبر مادر گذاشت ، هی صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... « نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ » فاطمه جان ، بلند شو ببین ، دیگه نفس علی بالا نمیاد ... بگم یا علی ، مدینه صورت روی قبر فاطمه گذاشتی ، گریه کردی ، ناله زدی ، کربلا هم حسینت صورت رو صورت علی اکبرش گذاشت ، اما کربلا ، بدن ارباً اربا بود ، هی صدا میزد : وَلَدی وَلَدی وَلَدی ... .👇
_ برما عنایت آمد روز ولایت آمد غرق شادی قلوب تمام ما مهدی زهرا شده امام ما کعبه ی دلها مهدی زهرا غرق شادی جهان شد مهدی صاحب زمان شد آخرین منجی و روشنگر است او از نسل حیدر و پیغمبر است او کعبه ی دلها مهدی زهرا فرزند دوم حسن شد ماه هر انجمن روشن ز نورش همه عالم گشته در بین اولیا او خاتم گشته کعبه ی دلها مهدی زهرا مهدی یوسف زهراست روشنی بخش دلهاست نور خدا جلوه گر از روی اوست امشب دل منتظران سوی اوست کعبه ی دلها مهدی زهرا شیعه ی حیدر شادند امشب از غم آزادند جشن بیعت است و جشن هم عهدی امام عالم شد حضرت مهدی کعبه ی دلها مهدی زهرا گوهر یکتا مهدی ماه دلارا مهدی امشب همه مهمان مهدی هستند ریز خوران خوان مهدی هستند کعبه ی دلها مهدی زهرا در دلها نور مهدی است بر لبها شور مهدی است دین با مهدی زهرا شد پاینده دلها شده با ولایتش زنده کعبه ی دلها مهدی زهرا آقا چشم انتظارم بهر تو بیقرارم این آرزویم مولا و امیرم یک لحظه رویت ببینم بمیرم کعبه ی دلها مهدی زهرا
. 🏷اشک میریزه رو گونه هام ۰۴_۰۷_۱۴۰۱ بانوای دلنشین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشک‌ میریزه رو گونه هام باز حرم تورو دیدم رو بروی گنبد تو دست به سینه سلام میدم سلام آقا به گدای قدیمی نگاه کن عزیزم سلام آقا منو مثل همیشه دعا کن عزیزم سلام آقا ؛ آقا جانم سلام آقا عمریه عاشق گنبد طلاتم سلام آقا یکی از نوکرای صحن و سراتم سلام آقا ؛ آقا جانم دوست دارم آقا زار میزده تو حرمت هر کسی که مریض داره لطفت آقا زائر تو دست خالی نمیذاره سلام آقا تو میدونی چقدر غم و غصه زیاده سلام آقا به ما هیچ کسی غیر تو محل نداده سلام آقا ؛ آقا جانم بدم اما تویی که همیشه بم محل میذاری بدم اما تو گرفتاریا اقا هوامو داری بدم اما دوست دارم دوست دارم آقا لینک فایل صوتی https://media.bakieh.ir/nava/Shahadat_Emam_Reza1401/Shahadat_Emam_Reza1401%20%283%29.mp3 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ایام .
2. آقا بیا.mp3
4.28M
( عجل الله تعالی فرجه ) اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ... آقا بیا که روضه یِ موسی بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است (آجرکَ الله ،یا بنَ الحسن ) جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه دل ها به یاد غصۀ او پُر ز آذر است ... روضه_امام_کاظم ، ( دلها رو روانه کنیم کنار حرم با صفاش ) مرثیه خوانِ حضرت کاظم خودِ خداست بانی روضه ، حضرت زهرای اطهر است ( امشب آسمان و زمین ، عزادار آقا موسی بن جعفر هست ، امشب همه عالم عزادارند ، بانی تمام روضه ها ، مادرش زهراست ) زندان نگو ، که گرمِ مناجات با خداست غار حرایِ حضرت موسی بن جعفر است ( قربون غریبیت برم آقا ) از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است باشد همیشه وِرد زبانم به هر نفس لعنت به آن یهودیِ بی دین که کافر است ای من فدای شال عزای شما شوم ( آقا جان ، یا بن الحسن ، قربون شال عزات برم آقا... ) ای من فدایِ شال عزای شما شوم آقا بیا که روضه یِ موسی بن جعفر است ( هر کجا نشستی ، حالا امام زمانت رو دعوت کن : یا صاحب الزمان... ) به همت جواد افشانی
7. زاده پیغمبر ص.mp3
2.03M
زاده ی پیغمبر اومد ، دسته گل حیدر اومد عاشقا بیاید گل بریزید « اکبر اومد » بحر حسین نور عینه ، شهزاده ی عالمینه برای جوونای جهان سروَر اومد ... آی جوونا الگوی شما کیه ؟ « اکبره » آی عاشقا ولی خدا کیه ؟ « اکبره » هیئتیا صاحب دلا کیه ؟ « اکبره » صفا کیه ؟ « اکبره » منا کیه ؟ « اکبره » دلبر دلبرا کیه ؟ « اکبره » گل فاطمه وارث مرتضی کیه ؟ « اکبره » اونی که تو تاریکی مهتابه « اکبره » اونی که لیلا براش بیتابه « اکبره » شِبه پیغمبر ، یا علی اکبر .. به همت جواد افشانی
5. صوتی از حرم.mp3
2.97M
ز حرم ، جانب میدان به صف کربلا همه ی لشگریان ، در عجبند ای خدا که نبی ، آمده یا اینکه علی آمده رجزش ، قلقله کرده نوه ی مرتضی انا علیِ ابنِ حسینِ ابنِ علی انا هاشمی نسب انا قتالُ العرب ثمرِ سلسله یِ ، حیدر خیبر شکنم لرزه بر، پیکره ی لشگرِ دشمن فکنم شیوه ی ، شیر جمل جلوه ی جنگم شده چون پرورش ، یافته ی دستِ امام حسنم انا علیِ ابنِ حسینِ ابنِ علی انا هاشمی نسب انا قتالُ العرب زده از ، مِیمنه بیرو ن برود میسره برود ، کار عدو را بکند یکسره پدرش ، خیره به میدان که نگاهش کند برسد ، نغمه ی تکبیرش از آن حنجره علوی ، مکتب مو آینه داره پدرم رعد و برق ، مَرکبَ مو بالِ ملائک سپرم شَکر حق ، مفتخرِ منصبِ سر لشگریه لشگرِ ، زیمنبو تحتِ لِوای قمرم انا علیِ ابنِ حسینِ ابنِ علی انا هاشمی نسب انا قتالُ العرب همه در حیرت جنگش که عجب محشریست به ابالفضلِ علی رفته به جنگ آوری ادبش فاطمی و تا ب و تبش هاشمی قدمش ، محکم و ثابت جنمش حیدری به لبم ، نصر و دعا سهمِ حرم غم نشود که قسم ، آخر و الامر حرمله آدم نشود حاضرم ، اینکه هزار دفعه بمیرم به خدا نخی از ، روسریِ عمه ی ما کم نشود انا علیِ ابنِ حسینِ ابنِ علی انا هاشمی نسب انا قتالُ العرب ...
( سلام الله علیها ) حجه الاسلام والمسلمین اَلسَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةُ الزَّهرا ،آجَرَکَ الله فی مُصیبَتِ اُمِّک ، بزارید از همین امروز شروع کنم ، بدن خانومشو دفن کرد ، دیدن گریه امان پیغمبر(ص) رو گرفته ، هم تو قبر داره زار زار گریه میکنه ، هم خدیجه رو دفن کرد ،لحد وچید ...اینقده گریه کرد .... هرچی زیر بغلشو گرفتن دلش آرام و قرار نداشت ، یه پیغمبر(ص) بود و یه فاطمه ۵ ساله... برگشت منزل ، هنوز قطرات اشک روی صورت مبارک غلطان بود ، فاطمه آمد ، دورِ بابا می گشت ،... هی میگفت : اَینَ اُمّی ؟ اَینَ اُمّی ؟ اَینَ اُمّی ؟ بابا بگو ببینم ، مادرم کجاست ؟ پیغمبر(ص) ، بغلش گرفت ، آرومش کرد ، بوسیدش ، فرمود : دخترم ، جبرئیل برام خبر آورد ، مادرت توقصری از قصرهای بهشتیه ، نگران نباش .... ها ... امشب دلهاتون رو میخام ببرم یه جایی که خیلی باهاش کار داریم ، هر گِره کوری به کارت بخوره ، میری سراغ این آقا ... اینجا یه دختر بود ، سراغ گرفت ، جلوی باباش سد شد ، هی میگفت : اَینَ اُمّی ؟ اَینَ اُمّی ؟ یه نازدانه ای هم ، کربلا من می‌شناسم ، تا دید بابا داره از علقمه میاد ، جلوی بابا سد شد، هی دورِ ابی عبدالله میگشت ، هی می گفت : اَینَ عَمّی ؟ بابا اَینَ عَمّیَ العَبَّاس ؟ اینجا دیگه ابی عبدالله نتونست طاقت بیاره ،حسینم گریه کرد ، تا ابی عبدالله گریه کرد ، نوشتن زینب هم رسوند خودشو ، گریه کرد ، زینب هم سوال کرد : اَخی ، اَینَ اَخیَ العبَّاس ... گریه ابی عبدالله بیشتر شد ... حواله کن ... ها ... از شام غریبان اُمُّ المومنین رفتیم علقمه و روضه قمربنی‌هاشم ... ها ... داداش بگو ببینم برادرم عباس رو چه کردی ؟ جواب سکینه و جواب زینب هردو رو اینجوری داد، آمد عمود خیمه عباس رو کشید ، یعنی دیگه آماده ی اسیری بشید ، حسین ... .👇
. حمزه که جان عالَم و آدم فداي او لب باز مي کنم که بگويم رثاي او ... مردي که در شجاعت و هيبت نمونه بود در غيرت و شُکوه و شهامت نمونه بود شيرِ خدا و شير نبي فارسَ العرب در انتهاي جاده یِ مردانگي ، ادب هم يکه تاز عرصه یِ جنگ و نبردها هم آشناي بي کسيِ اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود خورشيد آسماني و روشن ضمير بود شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش او صاحبِ تمام صفات حميده بود دل را به نور حضرت حق پروريده بود الگوي اهلِ سرّ و يقين بود « طاعتش » يعني زبانزد همه مي شد « عبادتش » در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهاي خسته اميدي دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد کم کم براي حمله ی‌ دشمن مَجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند تا نيزه اي به سينه ی آن نازنين زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشيد چشمهايِ رئوفش به خون نشست لبريز زخم بود و جراحت دل نبي از دست رفته بود همه حاصل نبي ميدان خروشِ ناله ی‌ واويلتا گرفت عالم براي غربت حمزه عزا گرفت جانم فدايِ پيکر پاک و مطهرش جانم فدايِ زخم فراوان پيکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد آهي ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آري ، دلم گرفته ز اندوه ديگري دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد از خيمه تا حوالي گودال « مي دويد ... » گمان نمی‌کنم این روحِ پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی‌کنم این تکه‌های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟ اگر خدای نکرده برادرم باشد! چرا عبای پیمبر نمی‌گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ فدای خواهر مظلومه‌ای که نالان گفت : کنار کشتۀ گودال ، مو پریشان گفت : گمان نمی‌کنم این زیر نیزه افتاده حسینِ فاطمه ، یعنی برادرم باشد .👇
2. نیمه شب آمد.mp3
7.97M
( علیه السلام ) نیمه ی شب آمد و جز من کسی بیدار نیست میکِشم آه از نهاد و غیر از اینم کار نیست سویِ ظلم آبادِ کوفه رو مکن دیگر یا حسین کوفیان را با تو ای امید زینب ،کار نیست یک گل کنار علقمه فتاده دستش شده از تن جدا « ابالفضل » بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ... تشنه ی عشق حسین ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا .. از بالای دارالاماره صدا زد : « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه » ، هر سلامی یه جوابی داره ، کجا جواب شنید از اربابش ابی عبدالله ؟ لحظات آخر دیگه تنها شده ، دیگه کسی رو نداره ، علی اکبر ارباً اربا شده ، عباس کنار علقمه افتاده ، ابی عبدالله تنها شده ، تکیه به نیزه ی غریبی داد ، صدا زد : کجایی مسلم ؟ کجایی حبیب ؟ کجایی هانی ؟ بیائید ببینید آقاتون غریب شده ... اما میدونید چی شد ؟ لحظاتی بعد زینب دید نیزه دار ، داره با نیزه میزنه ، شمشیر دار داره با شمشیر میزنه ... سری به نیزه بلند است در برابر زينب خدا كند كه نباشد سرِ برادر زينب کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد کوفیِ بی مُروَّت شرم و حیا ندارد (حسین ، حسین .. ) تکرار
. کلیات اجرا در فضای : دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم نمانده باطنی اصلاً به ظاهر دینم نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم ... ( خدای من ، خدای من ، خدای من ... شب های ماه رمضان فرصتِ خوبیه با خدا خلوت کنیم ، درد و دل کنیم ، مناجات کنیم ... ) گناه کردم و از رو نرفتم و حالا مرا زمین زده این کوله بارِ سنگینم قساوتِ دلِ آلوده ام سبب شده است امام عصر خودم را اگر نمی بینم ... همیشه بر درِ این خانه محترم بودم منی که مُستحقِ ناسزا و نفرینم ... (« خودم ، اگر چه خودم را دگر نمی بخشم » اگه بخوام خودم به خودم نمره بدهم ، نمره ام خیلی پائینه ، سرمو پائین می اندازم ... ) خودم ، اگر چه خودم را دگر نمی بخشم ولی به رحمت پروردگار « خوش بینم ... » من اومدم درِ خونه ی اون خدایی که ، خودش فرمود : بیا ... اگر گنهکاری بیا ... اگرآلوده ای بیا ... « این درگه ما ، درگه نومیدی نیست ، صد بار اگر توبه شکستی بازآ ... » ، خودش فرمود : « يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ » از رحمت من ناامید نشید ... « إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا » ( زمر، 53) اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را خوشم به لطف علی در صفِ « مُحبینم » شنیده ام که علی همدم فقیران بود در آرزوی علی سال هاست مسکینم ( «خدا کند که بیاید کنار من باشد » هر کی را بخواهی داعا کنی ، اینجوری دعا میکنی ، میگی الهی عاقبت به خیر بشی ، ... من میخوام بگم ، عاقبت به خیری اینه ، لحظه ی آخر ، موقع جون دادن ، آقامون امیرالمومنین بیاد بالا سرمون ... ) خدا کند که بیاید کنار من باشد خدا کند که بیاید زمانِ « تلقینم » مرا به مَرهم و طِبّ و طبیب حاجت نیست که اشک روضه ی « عباس » هست تسکینم ( « اباالفضلم ، اباالفضلم » ... اینجا نباش ، بریم کنار علقمه ... « شکسته ای کمرم را ، بلند شو برویم » ... اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل ... خدا نکنه هیچ کس داغ برادر ببینه ، خیلی سخته ، خیلی سنگینه ... ابی عبدالله کنار غلقمه ، قدش خم شد ! کمرش شکست ... ) شکسته ای کمرم را بلند شو برویم سکینه را چه کنم من ؟ « شهیدِ خونینم » ... ( یه بیت دیگه بخونم ، هر کی حاجت داره ، بگیره ... ) هزار شُکر که « اُمُّ البنین » نمی بیند چقدر غنچه ی تیر از تنِ تو می چینم ... آره والله ... « اُمُّ البنین » ندید ، اما هر موقع می اومد کنار قبرستان بقیع ، چند تا صورتِ قبر درست کرده ، بالاسرِ هر کدوم که می نشینه ، هی ناله میزنه : حسییین ... گفتند : « اُمُّ البنین » تو چهار تا پسراتو توو کربلا کُشتند ، بازم برای پسرِ فاطمه گریه میکنی ؟ ... ناله میزد ... آره والله ، چرا گریه نکنم ؟ «کُلُّهُمْ فَداءً لِاَبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن » همه بچه هام فدای حسین ... عهدی ست بینِ اُمِّ بنین و خدای خود غیرِ از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود ... .👇