eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. (ع) مادربزرگم خانه‌ای از جنس باور داشت آجر به آجر در دلش سوغات قمصر داشت کنج حیاط کوچکش باغ بزرگی بود گلدان به گلدان شعرهای روح پرور داشت از بیت های بوستانش معرفت می‌ریخت بر شاخه‌‌ی سبز گلستانش کبوتر داشت بوی خوش گل‌های قالی بس که می‌پیچید چون بارگاهی بود که صحنی معطر داشت حتی به جای پرده، پرچم دلبری میکرد حتی به جای صندلی، آن خانه منبر داشت آن خانه‌ای که ابرها همسایه‌اش بودند از هر طرف رفتم به سمت آسمان در داشت از پنجره هم‌دست باران میشدم هر بار بال خیالم تا بلندای فلک پر داشت قطعا ملائک استجابت را می‌آوردند وقتی قنوت ناودان ها عطر کوثر داشت مادربزرگ دائم الذکرم سحر تا شام هر روز ختم چارقل را با سماور داشت همسایه ها حاجت روای خانه اش بودند روزی که نذر سفره‌ی موسی بن جعفر(ع) داشت صفحه به صفحه روضه خوان غم را نفس می‌زد قطره به قطره چشم ها، آیینه ای تر داشت می‌گفت آن مردی که دنیایی اسیرش بود سجاده‌ای در کنج زندانی محقر داشت با اشک‌هایش پایه های عرش میلرزید در سجده‌ی نیمه شب خود صبح محشر داشت با یک اشاره خیر و شر را جابجا می‌کرد آنقدر که بدکاره‌ دست از کار خود برداشت هرگز نباید سر به خاک حجره بگذارد مردی که خاک مقدم او قیمت زر داشت زنجیرها حتی دخیل دست او بودند باب الحوائج با همه، لطفی برابر داشت مادربزرگم گریه کرد و شانه اش لرزید بغضی شکست و استکان از غم ترک برداشت مولای مظلوم و غریب شیعیان در بند ای کاش سلمان داشت و ای کاش قنبر داشت آن روزه‌داری که طعام سفره اش غم بود آن روضه‌داری که همیشه ذکر مادر داشت بر شانه‌ی شب پیکر خورشید را بردند تقدیر روی شانه‌هایش در و گوهر داشت پای گریز روضه خوان تا کربلا می‌رفت می‌گفت صد رحمت که مولا پیکرش سر داشت از بوریا و نعل تازه زود رد می‌شد از بس که در دل غیرت آل پیمبر داشت صفحه به صفحه روضه خوان غم را نفس می‌زد قطره به قطره چشم ها، آیینه ای تر داشت گفتم که آن خانه چنان صحنی معطر بود باید بگویم چون حرم صحنی مطهر داشت .............. ﷽ نیتی داری اگر سربسته در سر ، نذر کن در بساطت هرچه شد با خود بیاور ، نذر کن دست خالی پیش‌ ارباب کرم رفتن خطاست شاعری؟ باشد ، مداد و چند دفتر نذر کن می روی مشهد دل از بند زمینی ها بکن آسمانی باش ، گاهی هم کبوتر نذر کن هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش بعد هم یک سفره ی موسی بن جعفر نذر کن ده برابر ده برابر عشق جبران می کند بر در این خانه سائل ! ده برابر نذر کن مادرم را که خدا رحمت کند ، در کاظمین گفت : مادر ، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن ............ 💢 گفتیم در اوج بلا موسی‌بن‌جعفر 💢 از کودکی از سفره‌اش حاجت گرفتیم ما از دعای خیر او برکت گرفتیم با یک نگاه او همه عزت گرفتیم ناچیز بودیم و از او قیمت گرفتیم گفتیم در اوج بلا موسی‌بن‌جعفر حک شد به روی قلب ما موسی‌بن‌جعفر ذکر عروج ماست یا باب الحوائج گفتیم بین هر دعا باب الحوائج بی ابتدا بی انتها باب الحوائج در فضل و بخشش مقتدا باب الحوائج روح کرامت را به زیر دینِ خود برد عمری برای شیعیانش غصه‌ها خورد با نام زیبایش کرامت شد منور رزقِ عوالم شد به دستانش مقدر او آبرو بخشیده دنیا را سراسر میراث دارِ غربتِ زهرا و حیدر زندانی مظلومِ زندان‌های هارون همواره می‌بارد برایش چشم پر خون در اوج سختی هم عبادت بوده کارش یادِ رضا و فکرِ معصومه قرارش تنها غل و زنجیر بوده در کنارش آه از مصیبت‌ها و دردِ بی‌شمارش در بین زندان هم به زیر تازیانه با یادِ زینب اشک او می‌شد روانه در لحظه‌ی آخر صدا زد مادرش را بردند با چه احترامی پیکرش را اما نبرده هیچ کس انگشترش را چشمِ حرامی‌ هم ندیده دخترش را آه از شهیدی که غمش بی‌انتها بود حتی دم آخر به فکر خیمه ها بود علیه_السلام .
. ذره‌ای در نزد خورشید درخشان توأیم تشنه‌ای در حسرت یک جرعه باران توأیم سال‌ها نان خورده‌ایم از سفره‌ی اولاد تو روزی ما می‌رسد چون بر سر خوان توأیم گوشه‌ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان توأیم زائران دختر تو زائران فاطمه‌اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان توأیم ما غذای خانه‌هامان هم غذای حضرتی‌ست در میان خانه هم در اصل مهمان توأیم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور‌اند در حقیقت اهل جمهوری ایران توأیم بچه‌های تو در ایران پادشاهی میکنند حضرت غربت‌نشین! مدیون احسان توأیم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می‌شود دین هر کس پای خود؛ ما که مسلمان توأیم قبله‌ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض‌، بنده‌ی ناقابل شاه خراسان توأیم عبد صالح بوده‌ای، باب الحوائج بوده‌ای ما هم آقا از مریدان عموجان توأیم... .
. موسی بن جعفر (ع) چشم انتظاری سخته توو غربت من موندم و یه عالمه حسرت به کی بگم ، تنگه دلم ، برای دیدنه یتیمام روزه ام و ، یه گوشه ای ، روو صورتم می ریزه اشکام دیگه صدام، درنمیاد ، نمی‌بینه جایی رو چشمام مظلوم آقام مظلوم آقام سندیه ملعون وقته افطارم با تازیوونه میده آزارم زخم زبون ، میزنه و ، نمک میریزه روی زخمام بی حرمتی ، می‌کنه و ، روبه روی من میده دشنام چند ساله که ،خونه دلم ، من از خدا مرگمو میخام مظلوم آقام مظلوم آقام با این تن تب دار و بی حالم یاد غریب توی گودالم لب تشنه بود ، توو قتلگاه ، اما سرش از تن جدا شد کشیدنش ، به هر طرف ، پامال سم مرکبا شد وای از دله ، عمه ی ما ، پای همه به خیمه وا شد مظلوم حسین مظلوم حسین ✍ ............. ▪️سرزمین مقدس▪️ تو سرزمین مقدس تو با صفا بودی تو جلوه گاه مقامات انبیا بودی پر از ترنم یاد خداست حافظه ات معطر از نفس انبیاست حافظه ات تو سرزمین عروج و تو وادی معراج ولی به روی گلوی تو چکمه ی تاراج هوا عوض شد و بادی وزید و طوفان شد بهار دستخوش هجمه ی زمستان شد تفنگ کهنه ی تو خالی از فشنگ مباد در این نبرد تو را لحظه ای درنگ مباد میان دست تو سنگی که هست سجیل است حریف ابرهه ها غیرت ابابیل است غمت مباد که زخمی است دست خالی تو چرا که خیمه زده فتح در حوالی تو غمت مباد که فرعون یکه‌تاز شده ست که ایستادگی تو حماسه ساز شده ست اگرچه هجمه ی طغیان گرفته دریا را بزن به نیل دوباره عصای موسی را همیشه بر سر پیمان خود بمان ای قدس بمان و سوره "والفتح" را بخوان ای قدس بیا که دشمنت افتاده از نفس امروز مبارک است! رهایی تو از قفس امروز ببین که نسل تو نسل قیام و فریاد است برای چیدن زیتون تازه آماده ست "رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند" در آسمان تو باران نور نزدیک است بایست! مژده که صبح ظهور نزدیک است.. سیدعلیرضا شفیعی؛ اردیبهشت ۱۴۰۰ .
. با بار سفر انداختم تا روی دوشم آمد صدای مهربان تو به گوشم می خواهم از نهر رجب باده بنوشم گفتم گنهکارم تو گفتی پرده پوشم آغوش وا کن از همه دلکنده ام من از این همه خوبی تو شرمنده ام من گنبد ،حرم ،ایوان طلا زیباست اما چشمان پر احساس تو دارد تماشا جای همه دلتنگی ام در دار دنیا یک بوسه از دستان تو می خواهم آقا مانند زهرا مادرت سائل نوازی بردرد هر بی چاره ای تو چاره سازی وقتی دم باب الجوادت می نشینم انگار نه انگار که روی زمینم در خانه تو زائر عرش برینم حس می کنم نزد امیرالمومنینم حق می دهی بابا کنم امشب صدایت بوی نجف می آیداز صحن و سرایت چشم‌انتظارت بود بابایی کهنسال نام‌تورا می برد هرشب در سیه چال ازدرد ساق پا سحر می رفت از حال درسجده هایش ناله می زدچهارده سال سندی عذابم می دهد هرروز تا شب از دست این بی آبرو خلصنی یارب بر آیهٔ تطهیر دستی بی وضو برد با پنجه هایش بارها مویم بهم خورد قلب مرا با حرفهایش خیلی آزرد بی کنیه نام مادرم زهرا می آوُرد هرشب مرا یاد سنان انداخت نامرد در پیش پایم خورده نان انداخت نامرد در گوشه زندان کند زنده به گورم در تنگی این حفره شد روضه مرورم هنگام‌قرآن خواندنم کوهی ز نورم یاد سری افتاده در کنج تنورم با یاد جدم ناله از دل می کشیدم فریادهای مادرم را می شنیدم روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک جای سالم در همه پیکر ندارد جایی برای بوسه مادر ندارد من بی وضو موی تورا شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم ✍ .
سید رضا نریمانیحضرت دریای کرامت.mp3
زمان: حجم: 5.37M
حضرت دریای کرامت دنیا شبیهت رو ندیده سیدنا باب الحوائج از تو به ما خیلی رسیده 🎙 #️⃣ #️⃣ حضرت دریای کرامت دنیا شبیهت رو ندیده سیدنا باب الحوائج از تو به ما خیلی رسیده همیشه تو صحن مشهد و قم برکت سفره هاتو خوردیم اگه تو و بچه هات نبودین حاجتامونو کجا میبردیم ای علت اشکای من ای مهربون آقای من نه کم نگذاشتی هیچ موقع برای من باب الحوائج یا مولا ... .
. ۱۲۰۹ الا ای آنکه باشد عالم بالا گدای تو بمیرم گوشه‌ی مطموره ها حالاست جای تو شبیه مادرت زهرا شدی نیلی و، مثل او دعای مرگ، آخر شد در این زندان دعای تو جدا کردند با زحمت، عبا را از روی زخمت گمانم از غل و زنجیر پاره شد عبای تو به استقبال پهلویت لگد پشت لگد آمد لگد خوردی و دیگر در نمی‌آید صدای تو لگد خوردی ولی آخر ضریح سینه سالم بود نکوبیده کسی با چکمه‌، روی دنده‌های تو خدارا شکر در زندان، نشد آقا تنت عریان نباشد دست این و آن عبای تو ردای تو اگر چه شد تنت از حلقه‌ی زنجیر کاهیده به زیر دست و پا امّا نمانده دست و پای تو کرم کردی شدم آواره‌ی کوی رضا جانت تمامِ هستی شائق، فدای تو فدای تو ✍ .......... . ۱۲۱۰ در سه جا قلب پیمبر آب شد عرش هم با دیدنش بی‌تاب شد جای اول کنج زندانِ بلا اینچنین می‌گفت مولا با خدا کای خدا دیگر ز پا افتاده‌ام هستی خود را به راهت داده‌ام با رضایم نه که میگفتم بخود ساق پا از سلسله مرضوض شد جای دوم در پس در بی هوا گشت رضّ پهلوی مادر چرا جای سوم بود بین قتلگاه عمه جانم کرد با حسرت نگاه دید جسم یوسفش را غرق خون یاس زهرایی شد امّا لاله گون گفت ای پرورده‌ی دست نبی شد غروب امّا به زیر مزکبی پیش تو با روح من بازی شده پیش من جسم تو رضّاضی شده نعل نو تا با تنت برخورد کرد استخوان های تنت را خرد کرد ✍ .
امام حسین ع
. #شهادت_امام_کاظم بسم الله الرحمن الرحیم #شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه‌السلام قیام کرد ولی ساق
. علیه السلام همیشه دارم از مادر غمِ موسی ابن جعفر را دم باب الحوائج را دمِ موسی ابن جعفر را سلیمان با همه حسرت ضریحش در بغل دارد که می‌بیند گدای بی غمِ موسی ابن جعفر را فراوان در فراوان در فراوان داده بر دستم ندیده چشم‌های ما کمِ موسی ابن جعفر را اگرچه جنس ناجورم خدا اما _خدا را شکر_ خریدار است جنسِ درهمِ موسی بن جعفر را شفایش می‌رسد هر دفعه‌ای که رنج خود گفتم چه کم دارم که دارم مرهمِ موسی بن جعفر را جوابم کرد دنیا و قسم دادم به معصومه ببینم معجزات عالمِ موسی بن جعفر را نشستم سجده‌اش کردم و دیدم انبیا با شوق که می‌بوسند هر دم خاتم موسی ابن جعفر را خدا از ما نگیرد سفره‌اش را نذری ما و هوای روضه‌ی دورِ همِ موسی بن جعفر را (حسن لطفی ۱۴۰۳/۱۱/۰۶) .
. چارده ساله دلم، شده بی سامون بلا چارده ساله میگم، میای از زندون بلا ... حالا که اومدی می لرزه پاهام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: کنج سیاچال بودی بابا/ یا ته گودال بودی بابا شبیه اباعبدالله، نکنه تو پامال بودی بابا! ..... چشم تو به خون نشسته، بمیرم بمیرم بمیرم ساق پات چرا شکسته، بمیرم بمیرم بمیرم معصومه فدات/ ابتا ابتا ابتا چارده ساله غمت، زده آتیش به جگرم چارده ساله همش، شب و روزام و منتظرم ... حالا که اومدی می لرزه صدام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: میون لشکر بودی بابا/ یا که پشت در بودی بابا تازیونه که می خوردی،تو به یاد مادر بودی بابا ...... میخ تخته آهنینه، بمیرم بمیرم بمیرم کاظمین شده مدینه، بمیرم بمیرم بمیرم معصومه فدات/ ابتا ابتا ابتا چارده ساله درست، نمیاد بالا نفسام چارده ساله میگم، چی کشیده رقیه توو شام! ... حالا که اومدی سفیده موهام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: بریده کی رگهاتو بابا/ چیکار کنم زخماتو بابا با اجازه ی کی بوسید،چوب ستم لب هاتو بابا! ...... این دلم برات کبابه،بمیرم بمیرم بمیرم با سر اومدی خرابه، بمیرم بمیرم بمیرم رقیه فدات/ ابتا ابتا ابتا ✍ 👇👇👇
امام حسین ع
. #امام_زمان ما را در آورده از پا، این درد چشمْ انتظاری تا کی جدایی و دوری؟ تا کی دل و بی قراری؟
. با امام کاظم(ع) بازهم خورشید پشت ابر پنهان می شود باز هم مولایمان راهی زندان می شود آری آن شب زنده دار تا سحر محو سجود آنکه در وقت عبادت دیده گریان می شود روزه دار روز ها و روضه دار شب به شب جای جای صورت او جای باران می شود ما گدایان را دعا کرده سر سجاده اش درد نوکرها به لطف اوست، درمان می شود حاجتش را بی برو برگرد می گیرد گدا در حریم کاظمین او که مهمان می شود بر در این خانه حتی انبیا جاروکشند حضرت موسی درِ این خانه دربان می شود واژه واژه حرف هایش چون چراغِ روشن است بُشرحافی با کلامش اهل ایمان می شود آن زن رقاصه آمد پیش او قدیسه شد با نگاه لطف او کافِر مسلمان می شود سِندیِ شاهِک چقدر آقای ما را زجر داد ناله ی "خلصنی یا ربَ"ش دو چندان می شود ساق پایش خرد شد در قعر این زندان تنگ روزهای آخری رنجور و نالان می شود عاقبت زهر خودش را ریخت زهر لعنتی! حال آقا روز آخر چه پریشان می شود روی یک تخته تنش افتاده، اما باز شکر لااقل دارد لباس، این غُصه جبران می شود کربلا اما تنی در قتلگاه افتاده بود غرق تیر و نیزه و زخمی و عریان می شود ✍ عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِک فَلیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِک .
. هم جان، هستی هم جانان کار،تو جود و احسان داری، لطف بی پایان احسان،بر سائل لازم امشب، این دل شد عازم بازم ، تا کوی کاظم ای جان، موسی بن جعفر۳ موسی بن جعفر … قم شد، دریایی از غم مشهد، شد غرق ماتم وای از، زخم بی مرهم تنها، در کنج زندان دشمن،بر اشکت خندان بودی، در آه و افغان ای جان، موسی بن جعفر۳ موسی بن جعفر … دلخون،هر شام و هر روز آه از ،این داغ پر سوز وای از ،آن ساق مرضوض او که،ما را بیرق داد او که، بر دین رونق داد جسمش،بر جسر بغداد ای جان، موسی بن جعفر۳ موسی بن جعفر ۱۴۴۶ ✍ 👇👇👇
حسین طاهریقاضی حاجات همه موسی بن جعفر.mp3
زمان: حجم: 2.68M
قاضی حاجات همه موسی بن جعفر شور عبادات همه موسی بن جعفر 🎙 #️⃣ #️⃣ قاضی حاجات همه موسی بن جعفر شور عبادات همه موسی بن جعفر عشق تو در ذات همه موسی بن جعفر مهرت مباحات همه موسی بن جعفر یا موسی بن جعفر یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ای خانه ات آباد یا باب الحوائج کارم به تو افتاد یا باب الحوائج از دست دل فریاد یا باب الحوائج داد آبرو بر باد یا باب الحوائج یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ... تو عاشق خلوت نشینی با خدایی تو روح بخش رویش سبز دعایی در سجده هایت مست ذکر ربنایی وقت عبادت از همه عالم جدایی یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج ... .
. (ع) 📆 پنجشنبه ۴ بهمن ماه ۱۴۰۳ 🔷 حاج 🔊 بخش اول | آمدم تا رشته ام را بر درت محکم کنی 🔊 بخش دوم | حسینم ای بی سر حسین عریان پیکر 🔊 بخش سوم | دستش به زنجیر است و پایش را شکستند 🔊 بخش چهارم | عالم سر سفره ات مهمون آقا جان 🔊 بخش پنجم l شده صحرا رنگ لاله ولی پیروزیم 🔊 بخش ششم | بردی با کرامتت عالم رو به زیر دین 🔊 بخش هفتم | یا اباعبدالله آقای من 🔊 بخش هشتم | سیدی و مولای یا اباعبدالله .👇👇👇👇