eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سفره ها پهن میشه - گره‌ها وا میشه وقتی موسی بن جعفر - ضامن ما میشه از اون قدیما گره ای تا به کار بابام‌ میافتاد واسه اینکه بشه از سختی ها آزاد میزد از عمق وجودش حضرت کاظم و فریاد شفا میخوای / بسم الله دوا میخوای / بسم الله اگه تو حاجت داری عطا میخوای / بسم الله یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دونه دونه اشکام - میباره روو گونم آرزویی دارم تا - که فدات شه جونم باب الحوائج حرم تو حرم امام رضامه اگه واسم بنویسی از خدامه خونوادگی برم کرب و بلا از حاجتامه منم مثه / اجدادم به عشق تو / دل دادم من اون خراباتم که به لطف تو / آبادم یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اینهمه زخم و اشک - غل و زنجیر و خون روی تخته پاره - اینه رسم زندون؟ عطر گل یاس داره میرسه از این پیکر خسته مثه شام و کوفه اس این دستای بسته روضه دوباره ی خرابه اس این ساق شکسته با پیرهن / پوسیده میون گل / خوابیده سه روز مثه جدش نور به صورتش / تابیده یا باب الحوائج - یا موسی بن جعفر ۲ .👇
4_6012342263164703041.mp3
14.2M
تقدیم به هر سه باب‌الحوائج عالم 🎤 حسین طاهری 🖋 حمید رمی باب الحوائج یا موسی بن جعفر اسم تو تنها دستاویز محشر به سخاوتت به کرامتت هزار الله اکبر غم و غصه نمی‌مونه تو دل کسی که دست به دامن تو داره کرم بی‌کرون تو هیچ احدی رو که دست خالی نمی‌ذاره به فیض مستدام تو گره خورده دلم یه نیم نگاه پر محبتت برده دلم به هیچکی والله جز تو رو نیاورده دلم آقا یا باب الحوائج یا باب الحوائج یا باب الحوائج آقاجان ....... باب الحوائج، یا علی اصغر واسه‌ی حاجت، آخه کی از تو بهتر به بزرگی و جبروت تو هزار الله اکبر آقا دستای کوچیک تو گره‌های بزرگ ما رو وا کرده همه دنیا داره دور بند دور قنداقه‌ی تو می‌گرده تو شیر خواره‌ای و پیر طریقت حسین تویی راه رسیدن به زیارت حسین تویی راه میونبر شفاعت حسین (یا باب الحوائج)۳ آقا جان ......... باب الحوائج، عباس ابن حیدر ای لشکر عشق، ای فرمانده لشکر به شجاعتت، به اُبُهتت، هزار الله اکبر حتی به مسیحی و ارمنی هم خاصه عنایت داری انقده که شجاعت داری دوبرابر تو سخاوت داری تو استوره‌ی پهلوون این مملکتی تو ذکر پهلوانان با اصالتی تویی قوت قلب بچه‌های هیئتی (یا باب الحوائج)۳ آقا جان
1_893318324.mp3
12.2M
تو کاظمین آقا، حاجتمو داده چقدر دلم تنگه، پنجره فولاده... ◼️ روضه شهادت حضرت
. 😭 📝صحن موسی ابن جعفر تا زمان شاهزاده فرهاد میرزا مثلث بود ، گوشه صحن ،قبر یکی از علمای سنی ها بود نمی گذاشتند خراب کنند و صحن را چهارگوش کنند. شیعه ها رفتند والی بغداد را دیدند راضی نشد .‌ شیعه ها آمدند تهران شاهزاده فرهاد میرزا عموی ناصرالدین شاه را دیدند . شازده که فردی متدین و اهل علم و روضه بود، رفت عراق و بغداد ، و والیِ بغداد را دید و راضی اش کرد که با خرج خود شازده صحن را چهارگوش کنند، خلاصه صحن را مرمت کرده و ساختند. شازده برای خودش یک‌ گوشه ی صحن یک ‌مقبره درست کرد ، آمد تهران مریض شد ، وصیت کرد ؛گفت اگر من مُردم جنازه ام را با تشریفات سلطنتی ببرید عراق بعد هم ببرید کاظمین تو همان مقبره ی خودم خاک کنید . شازده مُرد جنازه اش را یک مشت از رجال و شخصیت های مملکت تشییع کردند. بر حسب وصیتش آوردند عراق، یک ‌مشت از شیعه های عراقی ها هم آمده بودند استقبال (چون آن خدمت را کرده بود). یک وقت کنار جسر که رسیدند وصی شازده آمد جلوی جنازه را گرفت وگفت: جنازه را بگذارید زمین . گفتند چرا؟ گفت شازده وصیت کرده تا اینجا با تشریفات سلطنتی جنازه ی من را بیاورید ،اما از اینجا که می خواهید ببرید کاظمین بگویید چهارتا حمال بیاید جنازه ی من را بردارد ببرد کاظمین . چهارتا حمال پیدا کردند و آوردند این جنازه را برداشت یک غوغایی شد .‌پیرمردها محاسن هایشان را می کَندند ،زن ها گیسوهایشان را می کندند . جنازه ای که با این تشریفات می برند حالا چهارتا حمال بردند. اینها به یاد منظره ی دیگر افتادند . 🔷طولی نکشید یک وقت دیدند از طرف کاظمین ،شیخ حیدر( کلید دار صحن موسی بن جعفر) سوار اسب با عجله دارد می آید. آمد جلو گفت: با همان تشریفاتی که می آوردید جنازه را بیاورید. چهارتا حمال بروند کنار؛ گفتند آقا خودش وصیت کرده ؛گفت کرده باشد . من تو خانه خوابیده بودم موسی ابن جعفر را در عالم رویا دیدم ، حضرت به من فرمود: حیدرِ کلید دار ؛پاشو برو بگو جنازه را با همان تشریفات بیاورند چون این جور جنازه برداشتن فقط مال منِ غریب است. فقط مال منِ مظلوم است . 🎤 .......................... #پ.ن: پیکر فرهاد میرزا با عزت و احترام بسیار به کاظمین انتقال یافت. وصیت کرده بود که برای همدردی با امام کاظم (ع) جنازه اش نیم روزی روی جسر (پل بغداد) قرار گیرد و پس از آن به جوار آستان مقدس منتقل شود؛ اما فقیه بزرگ شیخ محمدحسن آل یاسین به دلیل احتمال وقوع اختلافاتی میان فرق اسلامی، اجازه نداد چنین کاری صورت گیرد؛ بلکه دستور داد پیکر فرهادمیرزا را برای طواف به سامراء ببرند و از آن جا به کاظمین بیاورند و از بغداد عبور ندهند تا جایی برای اجرای وصیت باقی نماند. سرانجام پیکرش را با تشریفات ویژه ای در غرفه سمت راست داخل صحن شریف، سمت مشرق باب المراد، کنار دربی که به نام وی معروف است، دفن کردند. ٢ 📚١). تاریخ حرم کاظمین، ص ١٠٨ - ١١٧. ٢). همان، ص ١٠٧؛ پاورقی روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص ۵٨۴؛ مقدمه سفرنامه فرهاد میرزا، ص ١٢؛ مکارم الآثار، ج ٣، ص ٩١۴؛ الذریعه، ج١٧، ص ١٧١. . فرهاد میرزا و نگارش مقتلِ 📚 "قمقام زخّار و صمصام بَتّار"، در احوالات حضرت ابی عبدالله الحسین (ع): قمقام زخّار یعنی دریای ژرف و صمصام بَتّار یعنی شمشیر برنده. آغاز تألیف این کتاب سال ١٣٠٣ ق و انجامش ٢۵ ذی حجه ١٣٠۵ می باشد. فرهادمیرزا سبب تألیف این اثر را وجود اختلاف در روایات منقول و ورود تشبیهات و توضیحات شاعران و ذاکران در تاریخ عاشورا بیان کرده است؛ زیرا از نگاه او، این امور به اندازه ای رواج یافته بود که شناخت صحیح از سقیم، جز برای عالم خبیر و نافذ بصیر ممکن نبود. به همین سبب در صدد تألیف کتابی خالی از حشو و زواید در احوال امام حسین (ع) از ولادت تا شهادت برآمد تا آن که در ١٢٩٣ ق به هنگام بازگشت از سفر حج، در دریای مدیترانه (دریای سفید) توفانی عظیم دریا را متلاطم می سازد و او به امام حسین (ع) متوسل می گردد و نذر می کند که کتاب مقتلی را که قبلاً آغاز کرده بود، به پایان برساند. در آن حادثه خطرناک مقداری از تربت حضرت امام حسین (ع) را به آب دریا می پاشد و دریا آرام می گیرد و او با سلامتی به مقصد می رسد. .
﷽ ▪️بمناسبت (علیه السلام) 🔸وقتی خبر شهادت امام صادق(عليه السلام) به اهل نيشابور رسيد، شيعيان نيشابور، علی بن محمد نيشابوری را انتخاب كردند كه به مدينه رفته و درمورد امام بعد از امام صادق(عليه السلام) تحقيق كند. 🔸علی بن محمد می گويد: در نيشابور اعلام کردیم هر كس نامه، پيام يا هديه ای برای امام زمانش دارد بياورد. هدايای زیادی آوردند! ديدم پيرزنی يك كلاف نخ و دو درهم پول آورد گفت: اين هديه مرا هم به امام زمان برسان. به هدايای او نگاه كرده و گفتم: خجالت می كشم از اينجا تا مدينه دو درهم و يك كلاف نخ با خود به محضر امام(عليه السلام) ببرم! پيرزن گفت: علي بن محمد! "إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق‏" خدا از گرفتن حق حيا نمی كند. اين حقی است كه بايد به امام(عليه السلام) برسد. هدايا را گرفتم و راه افتادم. به مدينه كه رسيدم چند روز سرگردان بودم تا اينكه مرا به در خانه امام موسی بن جعفر(عليه السلام) راهنمايی كردند. وقتی به محضر ایشان رسيدم قبل از آنكه حرفی بزنم به همه نامه ها جواب دادند و فرمودند: "اين هدايا به درد ما نمی خورد! إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق‏" فقط هديه ای كه آن پيرزن داده به ما بده!" حضرت دو درهم را گرفت و چهل درهم به من داد و فرمود: "اين درهم ها را به آن پيرزن برسان، چند روز بعد از رسيدن تو به نيشابور آن پيرزن از دنيا خواهد رفت. بگو يك مقدار از اين پول ها را صدقه دهد و بقيه را خرج كند. وقتی كه پول ها تمام شد از دنيا خواهد رفت و من خودم برای خواندن نمازش خواهم آمد!" 🔸بعد امام(عليه السلام) بقچه ای را باز كرده و كفنی به من داد و فرمود: "اين كفن را حليمه خاتون خواهرم (دختر امام صادق(عليهم السلام) با پنبه هايی كه از روستايی بنام مادرمان فاطمه(سلام الله عليها) آورده اند براي آن پيرزن دوخته است! {(ببينيد ارتباط روحی را!! به حسب ظاهر دورند اما در باطن واحد و هم خانواده اند! به ظاهر كثرت است اما در درون وحدت است. منزل اهل بيت(عليهم السلام) منزل دل است!)} به نيشابور كه رسيدم ديدم هدايای كسانی كه پس داده شده، از امامت امام موسی بن جعفر(عليه السلام) برگشته و بيراهه رفته اند! بخاطر همين امام(عليه السلام) هم هدايای آنان را قبول نكردند! 🔸پيرزن را خبر كردم، هدايايش را دادم. همانطور كه امام(عليه السلام) خبر داده بودند چند روز بعد، از دنيا رفت. غسلش داديم، كفنش كرديم. آورديم قبرستان زمانی كه تابوت را گذاشتيم، ديدم امام(عليه السلام) بالای سر تابوت ايستاده اند و شروع به نماز خواندن كردند. بعد از آنكه نماز تمام شد، رو به من كرده و فرمودند: "علی بن محمد سلام مرا به شيعيان ما برسان و بگو مثل اين پيرزن زندگی كنيد، امام هر زمان می آيد و برايتان نماز می خواند." 😭 (بحار الأنوار، ج‏39، ص 114) .
. غبارم و فتاده ام به پایش هوائیم چو ذره در هوایش خدا نگیرد از دلم ولایش من و ولای، موسی بن جعفر منم گدای موسی بن جعفر فدای نغمه های یارب او فدای سجده های هرشب او فدای غربت و غم و تب او سرم فدای موسی بن جعفر منم گدای موسی بن جعفر شنیده ام ز غصه او فسرده پای ورا  زنجیرها  فشرده شنیده ام که تازیانه خورده دل و عزای موسی بن جعفر منم گدای موسی بن جعفر سوده شده چرا تنش خدایا فدای زخم گردنش خدایا به روی شانه بردنش خدایا نبود سزای، موسی بن جعفر منم گدای موسی بن جعفر ✍ 👇
. اسمِ تو آمد و گِره واشد اسمِ تو آمد و گِره وا شد دلِ ما مُرده بود و اِحیاء شد با تو هرگز نشد ندارد کار هر محالی در این حرم ها ... شد نوکرت از تو گفت در مشهد سفرِ کربلایش امضا شد در حریمت علیلِ مادرزاد مددی خواست از خدا... پا شد مادری سفره‌ای براتْ انداخت بچّه‌ای کور داشت بینا شد ما شنیدیم بابِ حاجاتی ذکرمان یا اباَالرّضا... تا شد... همه دیدیم لطف و مِهرت را با شما این غلام آقا شد حاجتم روزِ وصلِ دلدار است تو دعا کن بگو گِره وا شد   ✍ ............. آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذیّت نكند پیرهنش را اصلاً بگذارید رویِ خاك بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را این ساق به هم ریخته كِتمان شدنی نیست دیدند روی تخته ی در، تا شدنش را این مرد الهی مگر اولاد ندارد بردند چرا مثل غریبان بدنش را این مرد نگهبان كه حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را این هفت كفن روضه ی گودال حسین است ای كاش نیارند برایش كفنش را نه پیرهنی داشت حسین نه كفنی داشت مدیون حصیرند مرتب شدنش را . . 🎤 هر کس که نوکره موسی ابن جعفره مدیون دختره موسی ابن جعفره اهل هر کشوری ام آی دنیا حیدری ام شاهم بابای رضاست موسی ابن جعفری ام کاظمینی ام کربلایی ام مشهدی ام و سامرایی ام هم مدینه ای هم که مکی ام به نجف قسم مرتضایی مهبط الکرم معدن الوفا یا ابالحسن یا ابالرضا **** سر مست از باده موسی ابن جعفریم یعنی دلداده موسی ابن جعفریم روایت که رضا فرموده واسه ما زوار مرقد توست زوار کرب و بلا عبد صالح و صابر الامین هفتمین امام چشمه یقین مداح تو شد رب العالمین در خط به خط قرآن مبین واجب السلام واهب العطا یا ابالحسن یا ابالرضا **** هر کس در خدمت موسی ابن جعفره جزئی از امت موسی ابن جعفره موسی توی حرمت شغلش دربانی توست قدرت در دست توئه هارون زندانی توست کظم غیظ تو آیت خداست صبر و حلم تو ارث مصطفاست باب رحمت و باب حاجتی دست تو همون دست مرتضاست کنیه مثه شاه لافتی یا ابالحسن یا ابالرضا 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/99/12/70892_13991212144042_3871778.mp3
. ارواحنا_فداه علیه_السلام علیه_السلام ۹۰۰ کعبه‌ام! سعی و صفا منتظر توست بیا حَجَرو حِجر و منا منتظر توست بیا یوسف مصر ولا، لاله‌ی زهرا برگرد آرزوی همه‌ی عترت طاها برگرد جان زهرای سه ساله نظری آقاجان مُردم از دوری و از دربدری آقاجان پسر فاطمه، ای ماه دل آرای علی جان عالم به فدایت گل زیبای علی شکر حق، بر سر زلف تو گرفتارم من هرچه دارم همه از شاه نجف دارم من با تو آقا سر حیدر همه دعوا دارند بی صفت ها همه از نام علی بیزارند سر بُغضاً لعَلی بود، عدوی حیدر کرد توهین به ابوطالبِ یزدان باور گر چه دیدند که دینش ز پیمبر باشد باز گفتند بگوییم که کافر باشد سر بُغضاً لعَلی، خون به دل آقا بود چارده سال به زندان، پسر زهرا بود سر بُغضاً لعَلی، سندی شاهک آمد تازیانه به تن موسی جعفر می‌زد بی حیا در غل و زنجیر تنش را می‌دید با لگد می‌زد و بر غربت او می‌خندید سر بُغضاً لعَلی، جد شما نحر شده آن سفر بود که بر عمه‌ی تان زهر شده نازدانه چه قَدَر بعد پدر غم خورده سر بُغضاً لعَلی، سیلی محکم خورده ✍ .
4_5827810595314863629.mp3
9.25M
📋 به دعای پر خیر مادرم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به دعای پُر خِیر مادرم سر سفره‌ی موسی بن جعفرم مدیون خودش و پسرشم تا خون توو رگمه نوکرشم « هُوَ بابُ النَجاةِ ماسِوَی الله روحی بفداء، روحی بفداء، روحی بفداء هُوَ بابُ‌ الحَوائِج إِلَى اللهِ روحی بفداء، روحی بفداء، روحی بفداء» گوشه‌ی حرمش آشیونمه گنبد آقا سقف خونمه ممنون خودش و کَرَمشم جاروکش دَمِ حَرَمشم « با آقامون کسی نمیشه گمراه روحی بفداء، روحی بفداء، روحی بفداء هُوَ بابُ‌ الحَوائِج إِلَى اللهِ روحی بفداء، روحی بفداء، روحی بفداء» دره خونه‌ی موسی بن جعفریم مگه میشه که دست خالی بریم داره رضایت فاطمه رو پس کربلا می‌بره همه رو از آقا دست ما نمیشه کوتاه روحی بفداء، روحی بفداء، روحی بفداء هُوَ بابُ‌ الحَوائِج إِلَى اللهِ روحی بفداء، روحی بفداء، روحی بفداء» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. همین که دید شکسته زِ بی کسی پرِ من کشید دست نوازش به گونه ی ترِ من خدا گناه مرا هرچه هم که بود ندید گذاشت بین ملائک چه منّتی سرِ من به قدر وسعت هر شب به حقِ لیله ی قدر گذاشت رحمت خود را خودش برابرِ من نمی شود که نبخشیده رد کند ز صراط که ایستاده علی روی پل جلوترِ من هنوز منتظرم ذوب عشق او بشوم هنوز آتش دوزخ نگشته باورِ من مقدّرات مرا گریه بر حسین نوشت گرفت دست مرا توبه ی مکررِ من به عزت و شرف روضه ها حسین حسین شود جواب سئوال نکیر و منکرِ من حساب میکشد اما خیال من جمع است چه دیدنی بشود با حسین، محشرِ من نگاه من به غروب است و گریه در عرفه اگر که حاجت مرا نداده بهترِ من به کاظمین بود سوی چشمم این شب‎ها چه جانگداز شود روضه‎های آخرِ من فدای آنکه صدا زد به قعر زندانش که حال من شده اکنون شبیه مادرِ من همیشه لحظه افطار«سِندیِ» ملعون نثار کرده فقط ناسزا به محضرِ من به روی گردن من رد چند زنجیر است خدا کند نرسد این خبر به دخترِ من ✍ .
. بِموسَی بْنِ جَعْفَرٍ اِلٰهیَ الْعَفو روی آئینه ردِ آهِ شرر بار من است رنجِ بی هم‌نفسی موجب آزار من است کُلِّ خَلق از منِ بدخُلق تَنَفُّر دارند غم تنهاشدنم حاصلِ رفتار من است پَر من را قفسِ نَفْس به زنجیر کشید خونِ دیوار اثرِ بالِ گرفتار من است سَحَرِ قَدر تو را قدر ندانستم..،حیف! این هم از خیره‌سریِ دل بیمار من است سفره تا جمع نشد ، کاش مرا جمع کنی چند شب مانده فقط..،فرصت اصرار من است! طَشتِ رسوایی ام از بام ، زمین افتاده شهر در هَمهَمه‌ی گفتنِ اخبار من است معصیت آبرویم را چقَدَر راحت بُرد نُقل هر انجمنی زشتیِ کردار من است این همه عیبِ مرا فاطمه آمد..،پوشاند چادرِ مشکیِ زهراست که ستّار من است غیر خرمای علی روزه ی من وا نشود رطبِ نخلِ نجف لذّتِ افطار من است خوش‌بحال دل من که پسرِ این پدرم پدرِ خاکیِ من ، حیدر کرّارِ من است دست تقدیر کشانده است مرا تا خودِ طوس می روم پیش رضا ، بخت اگر یار من است پدرش نور چراغی‌ست که خاموش نشد پدرش ماه درخشان شب تار من است آه از آن کوهِ وقاری که چُنین آب شده روضه ی لاغری اش ، روضه‌ی دشوار من است ساق او خُرد که شد ، خُرد شد ارکان جهان زانویَش علّت بی‌رنگیِ رخسار من است گفت: سِندی ! تو بزن ، بد دهنی را بس کن گوش دادن به کلامت بخدا عارِ من است زجر‌کُش کردنِ من را که ندیده است کسی معجرِ دختر من را نکشیده است کسی ✍ .
4_5794248093071315558.mp3
15.21M
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقای گرفتارا،ای تسکین بیمارا یارا یارا یارا یارا امّید بدهکارها،روزی بخش بیکارها یارا یارا یارا یارا ای ماه کاظمین ای بلند آوازه شاه کاظمین ای مرد کاظمین عالمو دیوونه کرده کاظمین ماها خونوادتاً عبد حیدریم از اولاد مرتضی روزی میبریم اینجا مُلک شخصی نسل فاطمه است پس مستاجرای موسی بن جعفریم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اسمت به خط خوانا،رو قلب منه جانا جانا جانا جانا جانا این عرض ارادت‌ها،با تو میگیره معنا جانا جانا جانا جانا ای جان کاظمین این شبا کل ایرانه کاظمین ای پیرِ کاظمین خوش به حال اون که میره کاظمین میدی حاجتامونو جای اهل بیت چادری به روی چشمای اهل بیت وقتی که گره می‌افته تو کار من می‌بندم دخیل به موسای اهل بیت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه و مناجات.mp3
25.94M
مداح : 🎤 عاشقم کردی... نمیگویم که دلخونم نکن آخرین شب های مهمانی است؛ بیرونم نکن بازهم با غفلتم، شب را سحر کردم ببخش از شب قدر تو جاماندم، ضرر کردم ببخش آخرش دست گدا بر میوهء طوبی رسید راه را گم کرده بودم، باز هم زهرا رسید کیمیا میخواستم، او خاک چادر را تکاند مادری کرد و کنار سفره اش من را نشاند هرچه بد باشم ولی مادر به من وابسته است گرچه من توبه شکستم، او دلم نشکسته است من که با بی آبرویی آمدم در می زنم... دست خالی چنگ بر دامان حیدر می زنم هرچه من گفتم خطاکارم، گنهکارم...ندید! با تمام آبروریزی، علی من را خرید گفت در دستان من پروندهء جاری توست اسم غفار خدا، قبل از گنهکاری توست ای خدا ای کاش امشب تا سحر کاری کنی آب باران نجف را بر سرم جاری کنی قفل بر پایم بزن، تا قفل آهم بشکند تیشه بر جانم بزن، قلب سیاهم بشکند اشک کم اینجا برات صد برابر می دهد روزی ام را حضرت موسی بن جعفر می دهد بر سر این روزه دار از چه بلا آورده اند پیکرش را روی تخته پاره ها آورده اند استخوانش با عبای پاره اش درگیر بود لحظه های آخری هم بر تنش زنجیر بود من فدای آنکسی که دخترش حیران نشد روی پل تشییع شد، اما تنش عریان نشد درد دل می کرد آقای غریبم با حسین فاطمه پشت جنازه داد می زد یا حسین پاره پاره ذکر یارب، زیر پا افتاده بود مصحف قرآن زینب، زیر پا افتاده بود مادرش با قد خم، ناله به هامون می کشید از دهان تشنهء او نیزه بیرون می کشید
1403011909.mp3
14.86M
بانوای یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ........ حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند ندانم از چه بی گنه، عدو به او جفا کند سرشک غربتش روان نوا زند زنای جان نهان ز چشم دشمنان، بدوستان دعا کند به پیکرش نشانه ها، یه سینه اش ترانه ها که زیر تازیانه ها، رضا رضا رضا کند به دست ها سلاسلش، زغصه سوخت حاصلش چه می شود که قاتلش زفاطمه حیا کند فتاده در ملالها، به عشق شور و حال ها در آن سیاه چالها، خدا خدا خدا کند فتاده دیگر از نوا، برو به دیدنش صبا بپرس مرغ کشته را، کی از قفس رها کند؟ بخاک بی کس سرش،کسی نبود در برش کجاست تا که دخترش، اقامه عزا کند اثر نمانده از تنش، دلا برو به دیدنش بگو عدو زگردنش، غلی که بسته واکند به هر دلیست ماتمش، شکسته کوه را غمش عجب مدار میثمش، قیامت ار بپا کند شاعر:غلامرضا سازگار شاعر: .
. آسمون چشمام،همرنگ پاییزه حال بقیع امشب،خیلی غم انگیزه نه گنبد و صحنی،آرومه آرومه زائرش این شبها،فقط یه خانومه یه مادری که،خاک بقیع رو ، به چشم تر میزاره به جای ماها،روضه میخونه،رو خاکا سر میزاره (غریب مادر) --------------------------------- هجومشون نگذاشت عبامو بردارم فرصت نشد اصلا،عصامو بردارم چیزی نمی بینم،خونه پر از دوده رو دیوارا جای آتیش نمروده تو نیمه ی شب،عرش خدارو،بانعره ها لرزوندن با لگداشون، به درب خونه بچه هامو ترسوندن _ شرمندگی مرد، درد بی درمونه دست منو بستن جلو در خونه همسایه ها دیدن ،از غصه جون دادم کشوندنم روخاک،از نفس افتادم پشت یه مرکب،وسط کوچه، خوردم زمین با پهلو یاد مدینه، روضه میخونم،ازون غلاف و بازو --------------------- زخمی و خاک آلود،تشنه و بی حالم بی کسم و یاد، بلوای گودالم انگارکه می بینم،خشکی لبهاشو یه مادری می گه،از رو سینش پاشو انگار می بینم،یه ساربون که ،انگشترش رو می برد یه نانجیبی،به قصد غارت،پیراهنش رو می برد ----------------- سبک: شعر: .................................. . غریب رو نیزه اصلا خبر داری که دخترت دق کرد با گریه و زاری تو کوچه و بازار ما ها رو می چرخوند اونی که تو گودال با پا برت گردوند از رو بلندی خودم میدیدم با نیزه اومد گودال با نیزه میزد به پیکر تو میرفتی هر دم از حال غریب مادر * تو رفتی زجر اومد خون به دل ما شد تازه غریبیمون دوباره معنا شد از گوش اطفالت گوشواره دزدیدن ما گریه می کردیم اونا میخندیدن بعد اسارت رو دستای من رد طناب وای وای سوالم اینه مگه جای من بزم شرابه وای وای غریب مادر * تو دستای قاتل مونده رد خونت خودم میدیدم که شکسته دندونت اشکای من واسه یه داغ سنگینه اگه زمینگیرم دلیل اون اینه او می کشید و من می کشیدم من ناله قاتل خنجر او می برید و من می بریدم من از حسین دل  اون سر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋تو بسترم اما، دلم پريشونه  (ع) ________________ .(بند اول). تو بسترم اما، دلم پريشونه  حال منو غير از، خدا كي ميدونه يه چشم من اشكو، يه چشم من خونه از وقتي رفتي تو ، تاريكه اين خونه  بعد تو ديگه ،من نمي خواستم ،زنده بمونم زهرا مثل تو خانم، عجل وفاتي، همش ميخونم زهرا .(بند دوم). روز عروسيمون، بهم يه قول دادي  كنار من باشي، تو گريه و شادي  ولي تو رفتي و ، موندم تك و تنها  قسمتم اين بود، عليِ بي زهرا زخم زبونو، خندهء دشمن، دلم رو پر از غم كرد  بغض حسن با، گريهء زينب، پشت علي و خم كرد .(بند سوم). مگه يادم ميره، بچه ها ترسيدن  به زخم ما مردم، نمك ميپاشيدن انقد زدن تاكه، تو ياس پر پر شي  ميخ درم نگذاشت، دوباره مادرشي  همه مي ديدن، ميون كوچه، شال منو تو دستات  زمين ميخوردم، زمين ميخوردي، علي فداي زخمات .(بند چهارم). حرارت ميخ و ، تيزي اين مسمار تو رو اذيت كرد، بين در و ديوار  خودم ديدم قاتل، لگد به اون در زد  بين در و ديوار، تو رو با خنجر زد  جلوي چشام، غلاف شمشير، ميخورد به روي بازوت  رحمي نكردن ، به محسن تو ، ديدم شكسته پهلوت  شعر: حسین_آفتاب✍ . فرهاد ندرخانی 1⃣ تموم جسم تو سياهه و خوني گناه تو چي بود كه كنج زندوني روزاي تو مثل شبات شده تيره چندساله كه پاهات تو قل و زنجيره گوشه ي زندون شبانه روزش فقط دادن آزارت تو روزه بودي غروبا ميشد تازيونه افطارت باب الحوائج ٢ موسي بن جعفر مولا 2⃣ اونيكه از داغت روونه اشكامه اونيكه روز و شب شنيدي دشنامه تو گوشه ي غربت از نفس افتادي رضا نبود پيشت وقتي كه جون دادي هميشه اقا روي تن تو جاي كبودي بوده اونيكه هر شب شمارو ميزد خودش يهودي بوده باب الحوائج ٢ موسي بن جعفر مولا 3⃣ هنوز جاي زنجير رو دست و بازوتِ يه تخته ي پاره واسه تو تابوتِ موقع تشييعت عاشقاتون گريون شد آخرش آقا جسم تو گل بارون بميرم آقا برا تني كه به زير تير و سنگِ ميون گودال كفن نداره سر لباسش جنگِ غريب مادر ، غريب مادر ٠ غريب رو نيزه ............ غریب رو نیزه اصلا خبر داری حجره ی در بسته دیده به در دارم امام رضا گفته میاد به دیدارم من اولین زائر بودم برا بابام حالا میاد اون چون به قبله شد پاهام میاد ببینه چطور جوونش میزنه پر پر ای وای حالا بابا شد حسین و منهم علی اکبر ای وای ابن الرضایم (3) ای وای حجره ی در بسته نفسهای آخر کم کم میاد بوی مدینه و مادر غربت میباره از نگاه معصومم مثل حسن منهم تو خونه مظلومم مادر میاد تا سرم نمونه بروی خاکا ای وای عالم فدای اون سرکه گشته خورشید نی ها ای وای ✍ 👇
4_5922722818436371051.mp3
11.32M
آقای گرفتارا ای تسکین بیمارا یارا یارا یارا یارا امید بدهکارا روزی بخش بی کارا یارا یارا یارا یارا ای ماه کاظمین ای بلندآوازه شاه کاظمین ای مرد کاظمین عالمو دیوونه کرده کاظمین ماها خونوادتاً عبد حیدریم از اولاد مرتضی روزی میبریم اینجا مُلک شخصی نسل فاطمه است پس مستاجرای موسی ابن جعفریم یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر **** اسمت به خط خوانا رو قلب منه جانا جانا جانا جانا جانا این ارض ارادتها با تو میگیره معنا جانا جانا جانا جانا ای جان کاظمین این شبا کل ایرانه کاظمین ای پیر کاظمین خوش به حال اونکه میره کاظمین میدی حاجتامونو جای اهل بیت جا داری به روی چشمای اهل بیت وقتی که گره میفته به کار من میبندم دخیل به موسای اهل بیت یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر
Mahmoud Karimi - Ey Seyd Bi Balo Par (320).mp3
6.94M
چه تک و تنها، چه غریبونه یه نفر کنج، این زندونه اسیر این شبای تاره روی خاک تیره سر میذاره کسی بجز خدا از حالش، خبر نداره ای صید بی بال و پر شفیع روز محشر دخیلک آقا یا، موسی بن جعفر توی این زندون، دیگه آزاده بدنش روی، خاک افتاده هنوز توی غل و زنجیره رضا براش عزا می گیره محاله دخترش معصومه، آروم بگیره درای زندون، وا شد تو آسمون غوغا شد شفیع این عالم ها حاجتش روا شد ای صید بی بال و پر شفیع روز محشر دخیلک آقا یا، موسی بن جعفر با عزای این غم شیدایی دل عالم شد عاشورایی شهیدی که لبش خشکیده با نیزه ها کفن پوشیده یه روز میاد تو ی محشر با، سر بریده جان اباعبدالله منتقم آل الله ادرکنی یا مولا بقیة الله حسین اباعبدالله .
. قلبِ سلیم، عاشقِ تسبیحِ دائم است عبد شکور، سیره‌ی شکرش مداوِم است هر نعمتی، مداوم و دائم سِزَد به حمد حمدِ ولای آل علی، از مکارم است چون عاشق از بصیرتِ دین، بی نیاز نیست بعد از غدیر، بینشِ بسیار لازم است قدرِ غدیر، گرچه شناسا نشد ولی قلبِ علی شناس ، به این قدر عالِم است بابِ غدیر، هادیِ دین است بی گمان راهِ غدیر، جای قدمهای کاظم است بعد از ، زود به دامانِ او بچسب کاظم همان علی است که تا وصل، عازم است نظمِ جهان، به دست امامِ زمانه‌هاست یعنی امام عصر بر این نظم، ناظم است ما که بنام شیعه‌ی معصوم، رائجیم لطفِ خداست، نوکرِ بابُ الحوائجیم ما در پناه حضرت موسی بن جعفریم والله مورد نظر لطف داوریم تدبیرِ آن امام همام است، اینکه ما از کودکی فدائیِ دینِ پیمبریم عشق علی و آل، شده حک به جانِ ما دُردی کشِ محبت زهرا و حیدریم عشق حسین، عشق حسن، عشق اهل‌بیت در جانِ ماست، چونکه ز آياتِ کوثریم خیر کثیر، نسلِ امامانِ شیعه اَند ما هم امامزاده‌ی موسی بن جعفریم امضای پای این شجره‌نامچه علیست مائیم که، ز ذرّیه‌ی پاکِ مادریم با این حساب، نقشه‌ی ایران به دست اوست شکر خدا به سایه‌ی سلطانِ کشوریم لطفِ اَبَالرضاست، که سلطانِ ما رضاست همسایه‌ی حریمِ امامی مطهریم ما که بنام شیعه‌ی معصوم، رائجیم لطفِ خداست، نوکرِ بابُ الحوائجیم ای باخِرَد، هماره ز هجران، مگو سخن هِی از امامِ مانده به زندان، مگو سخن او مُشرِف است، بر همه‌ی شیعیان خود تنها ز حصرِ حجتِ دوران، مگو سخن از زندگیِ یک یکِ ما، هست با خبر دائم ز قلب‌های پریشان، مگو سخن هر شادی است روزیِ دلها، ز یُمن اوست از غصه‌های بی سر و سامان، مگو سخن او عفو می‌کند، که خدا بگذرد ز ما پیوسته از زیادیِ عصیان، مگو سخن موسی بنِ جعفر است که ما را بها دهد بیهوده از تعاملِ عدوان، مگو سخن این روضه و دعا و مناجات، ارثِ اوست خلوت گُزین، ز عرصه‌ی جولان، مگو سخن این سفره‌های پر نمک و نان از او رسد از سفره‌ی تهیِ محبان، مگو سخن ما که بنام شیعه‌ی معصوم، رائجیم لطفِ خداست، نوکرِ بابُ الحوائجیم موسی بن جعفر است که بابِ محرم است بی او اگر شدیم، همین مایه‌ی غم است عاشق که دل به غصه‌ی دنیا نمی‌دهد زیرا غمِ حسین، غم و دردِ عالَم است کم کم صدای ناله‌ی زهرا رسد بگوش "گویا عزای اشرفِ اولاد آدم است" پیراهنِ سیاهِ خود آماده کن، به اشک این زنگِ قافله، خبر از شامِ ماتم است بر سائلش، اگرچه که خاتم دهد علی یک ساربان به بردنِ انگشت و خاتم است طفلِ صغیر را همه جا احترام کن رحمی به حالِ موی یتیمی که دَرهم است نوزاد را چو گریه کند، شیر می‌دهند تیرِ سه‌شعبه کِی به لبِ تشنه مرهم است همراهِ اشکِ مادر سادات، گریه کن با دخترش به گریه‌ی مقتل دمادم است مقتل نوشته، موی حسینش کشیده‌اند با تیغِ کُند، پشتِ گلویش بریده‌اند حاج ✍ ‌.
. علیه‌السلام علیه_السلام ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک میثم آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست حاج ✍ .
. |⇦•ذره ای در نزد خورشید.. علیه السلام اجراشده به نفسِ کربلایی محمد حسین حدادیان ●━━━━━━─────── بسم الله النور بسم الله نور النور بسم الله النور علی نور ذره ای در نزد خورشید درخشان توایم تشنه ای در حسرت یک جرعه باران توایم سالها نان خورده ایم از سفره ی اولاد تو روزی ما می رسد چون بر سر خوان توایم گوشه ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هر کجا هستیم گویی کنج اِیوان توایم زائران دختر تو زائران فاطمه اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان توایم ما غذای خانه هامان هم غذای حضرتیست در میان خانه هم در اصل مهمان توایم بی‌گمان بی حبِّ تو اسلام ابتر می شود دین هرکس پای خود ما که مسلمان توایم قبله‌ی‌ ما را کشاندی سویِ مشهد، در عوض بنده‌ی ناقابلِ شاهِ خراسانِ توایم عبدِ صالح بوده ای، بابَ الحوائج بوده ای ما هم آقا از مریدان عموجان توایم مست بودیم از غدیرخم، دوباره عید شد تو، به دنیا آمدی مستی ما تمدید شد از شبم کاش نگیری نفسی ماهِ مرا اشهدان علی ولی الله مرا ما که عمری دل در عشق اسیری داریم چه غم از آتش دوزخ که مجیری داریم روزی ام را درِ این خانه نوشته است خدا بی سبب نیست که چشم و دل سیری داریم راست گفتند که راه تو به خورشید رسد چه کسی گفته جز این راه مسیری داریم؟ آب نه، عین سراب اند پس از تو ادیان ما فقط ریشه در این خاک کویری داریم همه دیدند پیمبر چه وزیری دارد همه گفتند از این پس چه امیری داریم بعد هر یا علی ام زمزمه یا زهراست بهتر از این چه مراعات نظیری داریم هم ردیف دل دریا که به غیر از دریاست بهترین قافیه ی خانه ی مولا زهراست سفره را باز کن ای شاه گدا آماده است سوره ی مائده نازل شد و ما فهمیدیم لب این برکه غذای دل ما آماده است اختیار سرِ ما دست دو ابروی علی است بکشان تیغ دو دم را که منا آماده است دردم این است که ای خواجه! مرا دردی نیست ورنه در دست طبیبان دوا آماده است باز هم بوی محرم همه‌ جا را پر کرد هر که دارد هوس کرب و بلا آماده است ای که بر دشمنی ات بغض و حسد گشت شریک علی جان پسرَت گفت : گناهم ؟! همه گفتند : أَبیک *علی جان! بهترین روز عمرت کدام روزه؟ اون روزی که رسول الله دستمو گرفت و بلند کرد و فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه ..عرض کرد آقا جان! بدترین روز عمرت کدومه؟ شونه هاش لرزید. کاش این سئوال را نمی پرسید...* زن را به پیش دیده ی شوهر نمی زنند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
انبیاء هم حاجتاشونو از تو میگیرن.mp3
7.12M
انبیاء هم حاجتاشونو از تو میگیرن سفره لطف تو روزی مردم دنیاست باب الحوائج عالمه آقام ابالفضله باب الحوائجی تو برا خود عباس 🎙 #️⃣ #️⃣ انبیاء هم حاجتاشونو از تو میگیرن سفره لطف تو روزی مردم دنیاست باب الحوائج عالمه آقام ابالفضله باب الحوائجی تو برا خود عباس فرزند هفتم از نسل دریا بابای هفت تا آسمون مهتاب دنیا آقام آقام آقام امام کاظم ... بگو به موسی بن عمران که خضر نبی شد نوکر موسی بن جعفر بودن اعتبارش یکی از نوکرای دیگه ش خواجه نصیره نقش و کلبهم واسطه روی مزارش ایران زهرا ایران حیدر عزت گرفت از عزت موسی بن جعفر آقام آقام آقام امام کاظم ... جرجی جرداغ مسیحی به لطف کلامش از حواریون خاصه عیسی مسیحه باده سعدی و مولوی مستی نداره مستیه انگور روی ضریحش با اسمت آقا مستیم مدامه اما بدون تو واسم آبم حرامه علی علی علی یا علی حیدر ...
. نیتی داری اگر سربسته در سر ، نذر کن در بساطت هرچه شد با خود بیاور ، نذر کن دست خالی پیش‌ ارباب کرم رفتن خطاست شاعری؟ باشد ، مداد و چند دفتر نذر کن می روی مشهد دل از بند زمینی ها بکن آسمانی باش ، گاهی هم کبوتر نذر کن هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش بعد هم یک سفره ی موسی بن جعفر نذر کن ده برابر ده برابر عشق جبران می کند بر در این خانه سائل ! ده برابر نذر کن مادرم را که خدا رحمت کند ، در کاظمین گفت : مادر ، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن ✍ .
. |⇦•شب، شب ولادته.. علیه السلام اجراشده۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی ●━━━━━━─────── شب، شب ولادته تو دلها قیامته برای عاشقا راه سعادته آقای من! جان من قربان تو همه مهمانِ تو به سر خوان تو شد سرزمینم ایران تو ای که به باب حاجتی محشور بشنو صدای نوکرو از دور عیدی غدیر ماست میلادت شد نورٌ علی نورّ علی نورٌ علی نور پدر امام رضا، باب الحوائج سحر امام رضا، باب الحوائج یا مَن اسمهُ دَواء، باب الحوائج غم دیگه به سر رسید انگاری که خبرِ این نورِ خدایی دم سحر رسید دست ما و دامان شما ای آقا که شده این دنیا پُره تاریکی ها دل ما را افتاد دنبال تو ای گنبدت چراغ راه من صحنت همیشه قبله گاه من تا اسم رضا رو میبرم پیشت بخشیده میشه با لطف تو کوه گناه من بارونی و ما کویرتیم آقا جان محتاج تو و فقیرتیم آقا جان به کفترای صحن قشنگت سوگند ما عمریه که اسیرتیم آقا جان پدر امام رضا، باب الحوائج سحر امام رضا، باب الحوائج یا مَن اسمهُ دَواء، باب الحوائج .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. (ع) تو کاظمین چه شوری برپا شد زمین و آسمونا غوغا شد بدید خبربه شیعیان امروز ولادت فرزند زهرا شد شدجهان غرق نور.فاطمه درسرور دشمناکوره کور                         یامولا یامولا شیعیان محبان.تهنیت مبارک صادق پیمبر.میخونه تبارک               تهنیت مبارک باب الحوایج اومده دنیا ثمر رسیده شاخه ی طوبی امام صادق میزنه لبخند اومده کاظم وشده بابا موسی جعفره.گل پیغمبره.ازهمه برتره            یامولایامولا خورشیدمدینه.در روی زمینه مهر او درونه.قلب مومنینه            تهنیت مبارک ضامن آهوپدرت اومد عزیزقلب خواهرت اومد به کاظمین برای تهنیت حضرت زهرامادرت اومد روزه عیده آقا.بده عیدی به ما.کاظمین کربلا               یامولا یامولا باب المرادی آقا.خیرالعبادی آقا روزتولد تو .شیعه به شادی آقا             تهنیت مبارک حضرت معصومه مبارک باد شده دل امام رضامون شاد آخه شده تولده بابا دلای ما میشه زغم آزاد هستی فاطمه.رو لبم زمزمه.یا امام کاظمه              یامولا یامولا امام رضا مبارک.موسی ابن جعفر آمد برای عرض تبریک.زقم میام تامشهد               تهنیت مبارک (بهار)✍ 👇
. | 💠 (علیه‌السلام) «فَاسْتَحْيُوا مِنَ اللهِ فِي سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْيُونَ مِنَ النَّاسِ فِي عَلَانِيَتِكُمْ» در نهان از خدا شرم کنید، هم‌چنان که در آشکار از مردم شرم دارید. 📗 تحف العقول، ص۳۹۴ 🔹شرم از خدا🔹 خود را به خدا همیشه دل‌گرم کنیم یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم آن‌گونه که شرم می‌کنیم از مردم در سرّ و نهان هم از خدا شرم کنیم ✍ .