.
#امام_زمان
دعای توست سریع الاجابة یا مهدی
بیا که تکیه دهد بر تو کعبه یا مهدی
به یاد کوچه و روز دوشنبه یا مهدی
بخوان تو روضه میان خطابه یا مهدی
بخوان تو روضه، دگر اشک ریختن با ما
تو شمع روضه بیافروز، سوختن با ما
به ابرها نظرِ انتظار کافی نیست؟
وصال، بهتر از این حال و شعر بافی نیست؟
ندیدن رخ تو بیش از این اضافی نیست؟
بگو چه چاره کنم که مرا کلافی نیست
بیا که نیست مرا گر بضاعتی مُزجاه
به سرمه دان دلم هست، صدهزاران آه
بیا که در پی گنج نهانِ اسراریم
تولدت است، ولی قطره قطره می باریم
به موج سیل بلاهایمان گرفتاریم
برای ما تو دعا کن که که دردها داریم
فدای لطف و دعاهای مستجاب شما
تصدقی، عَلَم و پرچم هدایت ما
به شیعیان پدری دافع البلایایی
به غیر سایه ی مهرت نمی روم جایی
به غیر آمدنت کی کنم تمنایی
تویی که حجت حقّ خدا به دنیایی
بیا که آمدنت بر زمان دهد سامان
امانِ اهل زمین ، الامان امام زمان
اگر ز دوری دلدار، خون دل نوشیم
به وعده های ظهورت در انتظار، خوشیم
وگر ز دست زمانه بلا و زجر کشیم
"وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم"
که با ظهور شما می شود تقیه تمام
و خواب بر همه طاغوتهای ظلم حرام
کجاست وعده ی دیدارمان نمی دانم
خبر رسیده که ای ماه ملک کنعانم
دلیل دوری مان می شود گناهانم
اگر ملاحظه کردی به حال عصیانم
خدا کند که دلت نشکند به خاطر ما
امام غایب در پشت پرده ناظر ما
امام عصر که الطاف مستمر دارید
شما که علم، به احوال هر بشر دارید
شما که چشمِ ز داغ حسین تر دارید
زحال شیعه ی مغمومتان خبر دارید؟
دعایتان سبب رزق بندگان خداست
دعا کنید که چشمانمان به دست شماست
اگرچه نیمه شعبان شده است غمگینم
که خلق را همه دیدم تو را نمی بینم
'تویی که نقطه ی عطفی به رسم و آیینم"
چقدر تنگدلِ خاتم الوصیینم
به دست خالی ما ایها العزیز ببخش
به روز نیمه ی مه از کرم بریز ببخش
برای آنکه شوم لایق محبتتان
اگر کمی بشود موجب رضایتتان
کمی اگر بشوم من شبیه حضرتتان
ز دوست یاد کنم من به اذن و رخصتتان
بهانه ای است که یادی از آن نگار کنم
بغیر روضه ی عباستان چکار کنم
کنار پیکر
#عباس خود نشست حسین
فغان که بند دلش از غمش گسست حسین
چو دید پیکر او را بدون دست حسین
بمیرم از غم او قامتش شکست حسین
ندیده دور زمان گوهری به مقیاسش
دگر زمانه نیارد شبیه عباسش
#جواد_محمودآبادی✍
1402/12/06
#نیمه_شعبان
.....................
.
#یا_صاحب_الزمان
#ظهور
شاید شبی که می هراسد دشت از طوفان
شاید پس از سیلی که شهرم را کند ویران
شاید یکی از روزهای زرد پاییز است
شاید زمستان می رسد یا ظهر تابستان
شاید همین فردا ، دو روز بعد ، سال بعد
بعد از نماز صبح یا قبل از سحرگاهان
از کوفه می آید ؟ نمی دانم ولی جایی است
شاید خیابان ولیعصر همین تهران
شاید یمن این روزها دارد اشاراتی
مثل خراسانی که برمی خیزد از ایران
من که نمی دانم کجای صفحه ی تاریخ
فریاد مردی گم شده در چاه نخلستان
اما همین اندازه می دانم که فرزندش
از یوسفستان رخت بر بسته است تا کنعان
اما همین اندازه می دانم مسیحایی
می آید و عیساست همراهش علی گویان
می آید و آن طور که موسی به دریا زد
پیش عصای او فروکش می کند طغیان
می آید و می دانم این دنیا نمی داند
می آید از سلّول هایش بوی الرّحمان
دنیا به کوری می زند خود را ، نمی بیند
اشک فلسطین می چکد از دیده ی لبنان
دنیا نمیخواهد ببیند مکه وا کرده است
آغوش خود را روی حوثی های با ایمان
دنیا نمی خواهد بفهمد ، راهی گور است
آل سعود خفته در آغوش بوسفیان
چشم انتظاری های زهرا رو به پایان است
فردا به نخلی بسته خواهد شد تن شیطان
فردا موذن می شود کعبه ولی اینبار
نام علی را می برد بر بام و بر ایوان
ما با اذان کعبه فردا صبح می خوانیم
پشت سر مهدی نمازی تشنه ی باران
#محسن_ناصحی✍
.