eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بحر حضرت ابوالفضل(۲) پرده‌ اول مادر آینه و آب، نگاهت شده چون صورت مهتاب،ز تصویر خیالت شده بیتاب همه عالم بالا، ز کرسی و ز لوح و قلم و عرش معلی،سلامم بپذیر از در رحمت، تو ای بانوی عفت، به صد عزت و شوکت، و سپس عبد ابوالفضل علمدار،که گردیده خریدار،چو میثم به سر دار، ویا بر سر بازار،بده پاسخ و آنگه به نوازش نظری کن به سوی عبد خطا کارو بگو اینکه غلام شه بی دست شده،ذاکر ومداح حسین است، و یا اینکه به صد شیون و شین است گرفتار خم طُره‌ی گیسوی عزیز دل زهرا حسین، نور دو عین است، وسپس قصه ایی از شرح ابوالفضل بخوان بر دل پر جوش و خروشم،که در بزم ولا، دُردکش باده فروشم،به درگاه حسین بن علی، نه ،به ابوالفضل تو من حلقه بگوشم پرده دوم بگو مادر دل خسته حدیثی ز جدایی،از آن صبر خدایی،ز کانون ولایی،از آن خانه که هر شب به نوایی،بگو باز بگو از حسن و نوردوعینم،ازارباب حسینم، و یا از همه‌ی هستی حیدر،که گردیده به او زینت دامان و به عالم شده دختر،همانکو که شده ساغر کوثر، و نامش شده شیرازه قرآن پیمبر،همان زن که خدا داده سلامش،ملک محو کلامش،همه ارض و سما مرکب رامش،و زهرای بتول شیر نهاده است به کامش،شیندم که به هنگام ورودت به در خانه‌ی حیدر،اجازت بگرفته ایی و سپس بوسه زدی بر قدم زینب کبری،عزیز دل زهرا،همانکو که شده دخترآزاده زهرا،شنیدم که به دهلیزه در خانه نشستی و زدی برسرو سینه، ز اندوه و محن با دل صد چاک،و گفتی که تو ای یاس مدینه،بر این خانه زمین خورده ای و آتش سوزان به پر و بال تو افتاده و ششماهه‌ی مظلوم تو جان داده و بی یار مددکار، صدا کرده ای ای فضه خذینی،، و من آمده ام تا که شوم یار حسین و حسن و زینب و کلثوم تو ای مادر سادات، و این خانه‌ی تو بر همه شد باب عنایات،تو ای روح عبادات،قبولم بنما من به علی یار و معینم،مرام تو و اولاد تو باشد بخدا مذهب و دینم،در این خانه فقط روی تو بینم و نذرم به دو عالم،که در این خانه، همه لیل و نهارم،همه دار و ندارم، همه ایل و تبارم،که براه علی زینب و کلثوم وحسین و حسنت جان بسپارم،دعایم بنما تا که در این راه سرافراز شوم پیش تو و ساقی کوثر،علی حیدر صفدر ، و به پیش پدرت ختم رسل شافع محشر،،،الا شافعه‌ی روز جزا،حضرت زهرا، که تویی ام ابیها،دعایم بنما، جان حسین و حسن و زینب کبری به جان پدرت، جان علی همسر شایسته که شد بال و پرت، منکه به نام تو ادب کرده ام و سربنهادم به قدمهای تو تا صبح قیامت،،،، پرده سوم بعد چندی که گذشت ز آمدن فاطمه در خانه حیدر،در آن بزم معطر، و بخواند است علی فاطمه‌ی خویش مکرر در آن لحظه تمنا بنمود فاطمه‌ی بنت کلابیه به حیدر،که مرا پیش حسین و حسن و زینب کلثوم نخوان فاطمه ای ساقی کوثر،،،،تا که جاری به لبت فاطمه باشد، همگی از حسن و زینب و کلثوم وحسین گشته مکدر، و بیا محض رضای دل زهرا،همان ام ابیها، که بود عصمت کبری،،، و لنگر شده بر عرش معلی، تو بیا نام دگر بر من غمدیده عطا کن،ز غم و غصه رها کن،و به جز فاطمه نام دگری خادمه‌ی خویش صدا کن،،پس از این گفته علی نام ورا ام بنین کرد خطاب از دل و ازجان و سپس مژده‌ی میلاد پسرها که همه مثل مسیحا،ویا همچو کلیمی به تمنا،عصا در کف و راهی شده برسینه‌ی سینا،همه سرو سهی، ماه جبین صورت معنا،یکی ماه بنی هاشمیان نام گرفته که بود ساقی و سقا و به کف جام گرفته، همان کو که علم بر کف بر دوش بود مشک و ز خون چهره‌ی گلفام گرفته، تویی ام بنین مادر عباس علمدار،که در بزم ولا شمع شب تار، به زینب شده غمخوار، و به طفلان برادر همگی یار و مددکار، یکی جعفر و عثمان و محمد که پسرهای رشید تو بود بعد ابوالفضل، همه شیر صفت در صف میدان شجاعت، کنند از شرف و دین خداوند حمایت که شاید بشوند خلق هدایت،،،، پرده چهارم الا ام بنین مادر شیران سلحشور، همه نور علی نور، ز زشتی و بدی دور،به خود فخر کن و شکر خداوند بجای آر و بگو این همه الطاف ز ادعیه‌ی زهرای بتول است، همان دخت رسول است،که از دست همه مرد و زن شهر نبی سخت ملول است دعایش بخدا نزد خداوند قبول است، الا ام بنین مادر عباس دلاور، ز دامان تو این یاس شکفته است،ادب را زتو آموخته با شاه شهیدان سخنی سخت نگفته ، بگرد حرم زینب کبری علی لحظه ای از عشق نخفته، و بسی طعنه ز اغیار شنفته، تویی مادر ایثار، تویی مادر دست و علم و مشک شرربار،تویی مرثیه خوان حرم خیمه بیمار،تویی گریه کن فاطمه و سینه و مسمار،تویی اشک فشان در و دیوار،،، الا ام بنین مژده دهم منتخب فاطمه هستی،به کانون وفا در دل سوزان همه خاتمه هستی، به لبهای علمدارِ عطش زمزمه هستی،تو صاحب کرم حادثه علقمه هستی،،،، الا ام بنین تا که خدا هست بدان کرببلا هست،به محراب به مسجد، به همه عالم ایجاد دعا هست،علمدار وفا هست، اجابت به دعا، سفره‌ی احسان و عطا هست، همه دست توسل به تو دارند ترا واسطه‌ی فیض خداوند نگارند، به ایمان تو سوگند محبان تو و حضرت سقا همه اهل نجاتند ّ.
حضرت ع ای اهل حرم میر علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد فرزند علی ساقی کوثر که به غیرت شد ساقی اطفال عطش دار نیامد آن قامت رعنا که چونان سرو جنان بود آن شاه وفا مامن و دلدار نیامد بر وعده آبی که به طفلان حرم داد چون رعد به دشمن زد و اینبار نیامد خشکیده لبا ن بر لب آب و زمروت هم یک لب از آن بر لب تبدار نیامد خشکیده لب و آن کف پر آب ابالفضل شد جام وفایی که لب یار نیامد دستان جدا مشک به دندان وامیدش آن تیر جفا برد که سردار نیامد تنها اگر عباس به لشکر زده پیداست از کثرت نامردی اغیار نیامد آن ماه بنی هاشم و آن میر سپه دار سردار وفا سرور ایثار نیامد در کرببلا دست علی داشت بر ایتام کان مونس تنهای شب تار نیامد طفلان نه دگر چشم به دستان ابالفضل گویند عمو از چه زپیکار نیامد تا جان به بدن داشت سوی خیمه حسینش هرچند که می برد به اصرارنیامد خورشید وفا ماه بنی هاشم و عباس فرزند علی حیدر کرار نیامد شد نام وفا زین عمل ناب تو سیراب حقا که زکس همت این کار نیامد .
. . علیه السلام🔼 علی_صالحی حضرت ع 〰〰〰〰〰〰 به مجلس بى رياى حسين خوش اومدين نوكراى حسين به زودى زود همين دسته جمع ايشالا كرببلاى حسين كسى كه دو ماه مشكى مى پوشه/بدونه كه زهرا دعاگوشه يقين داشته باشين كه اين ارباب/غلاماشو هرگز نمى فروشه حسین جانم حسين جانم حسين جانم 2 ~~~~~~~~~~~~~ تويى كه تنها پناه منى اميرى و تكيه گاه منى نگاه خيمه به دست توئه علم به دوش سپاه منى علمدار و آب آورم عباس / اميد من و خواهرم عباس همه چشم به راهن توى خيمه / بلند شو جون مادرم عباس (ابوفاضل3) 2 〰〰〰〰〰〰 پر از جراحت شده پيكرت يه گلّه كفتاره دور و برت عمود آهن به فرقت زدن شبيه حيدر شكافته سرت سرِ راه دو تا دستتو ديدم / كشيدم به چشمامو بوسيدم الهى كنار تو مى مُردم / صدا خنده هارو نمى شنيدم (ابوفاضل3) 2 〰〰〰〰〰〰 بلند شو بازم منو يارى كن برا حسينت علمدارى كن حرم ديگه توو خطر افتاده پاشو واسه خيمه ها كارى كن بدون تو زينب اسير مى شه / سه ساله بدون تو پير مى شه داره سمت خيمه میره لشكر / پاشو كه داره خيلى دير مى شه (ابوفاضل3) 2 .
غلامرضا سازگار گویند فقیری به مدینه به دلی زار امد به در خانه‌ی عباس علمدار زد بوسه بر ان درگه و اِستاد مؤدب گفتا به ادب با پسر حیدر کرار کو صاحب این خانه یکی مرد فقیرم بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار هر سال در این فصل از این خانه گرفتم بر خرجی یکساله‌ی خود هدیه‌ی بسیار گفتا به زنان ام بنین مادر عباس با سوز دل سوخته و دیده‌ی خون بار کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار خود سائل هر ساله‌ی عباس من است این عباس دل ازرده شود گر برود زار دادند بدو زیور و زر هر چه که می‌بود از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد بگذاشت ز غم چهره به دیوار گفتند همه هستی این خانه همین بود‌   ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار آن سائل دلباخته و زار چنین گفت: کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار بر من در این خانه گدائیست بهانه من عاشق عباسم و نِی عاشق دینار من امده ام بازوی عباس ببوسم من در پی گل روی نهادم سوی گلزار هر سال زدم بوسه بر ان دست مبارک هر بار شدم محو رخ صاحب این دار یک لحظه بگوئید که عباس بیاید باشد که برم فیض از ان چهره دگر بار ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون گفتند: فروبند لب‌ای مرد گرفتار‌ ای عاشق دلسوخته‌ ی محو رخ دوست‌ ای سائل دلباخته ی طالب دیدار دستی که زدی بوسه جدا گشت ز پیکر ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار ان دست کزو خرجی یکساله گرفتی شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار سر بر سر نی، دست جدا، تن به روی خاک لب تشنه، جگر سوخته، دل شعله‌ای از نار این طایفه هستند در این خانه سیه پوش این خانه بود در غم عباس عزادار این مادر پیری که قدش گشته خمیده سر تا به قدم سوخته، چون شمع شب تار این مادر دلسوخته‌ی چهار شهید است گردیده دو تا قامتش از ماتم آن چهار این مادر عباس همان ام بنین است دادند بنینش همه جان در ره دادار سوگند به ان مادر و ان چهار شهیدش بگذر ز گناه همه‌ای خالق غفار حضرت ع حضرت ع
. -ابالفضل-العباس-ع بوسه بردست تو طعم بوسه برقرآن دهد دستهایت آیه های سفره دار هل اتاست صف کشیدند انبیا تاکه خدا رخصت دهد بوسه بر دستت زنند،این آرزوی انبیاست حضرت .
حضرت علیه السلام 📋 من کیم عباس فرزند امیر المومنینم نوحه زیبا حماسی سبک‌واحد 🎤🎤 حاج محمود کریمی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من کیم عباس فرزند امیر المومنینم من کیم صدق و صفایم من کیم مهر و وفایم باب المرادم مشکل گشایم من کیم دست حسین ابن علیم دست خدایم کیم فرمانده ی کل قوای کربلایم کیم صاحب لوای سبط خیر المرسلینم من کیم عباس فرزند امیر المومنینم من کیم احمد خصالم من کیمم حیدر مثالم من کیم کوه جلالم من کیم بهر کمالم من کیم سرباز قرآن من کیم سقای عالم من کیم یک کربلا ایثار و عشق و حالم من کیم فخر زمانم من کیم ماه زمینم من کیم عباس فرزند امیر المومنینم من کیم شیر شجاعت کیم مرد شهادت کیم عشق و ارادت منم زهد و عبادت منم لطف و کرامت منم مجد و سعادت منم نسل ولایت منم اصل عبادت من کیم آن کو علی بوسیده دست نازنینم من کیم عباس فرزند امیر المومنینم من کیم روح حقایق من کیم پشت حسینم من کیم ماه بنی هاشم چراغ عالمینم من کیم من چار عین الله را نور دو عینم من کیم بر دامن مولا زیب و زینم من کیم در مجلس اهل ولا شور آفرینم من کیم عباس فرزند امیر المومنینم من کیم باب الحسینم من کیم ابن الامامم من کیم بر آل هاشم در زمین ماه تمامم من کیم خون خدا فرزند زهرا را غلامم من کیم فرمانروای لشکر خون و قیامم من کیم سجاده ی عشاق را مهر جبینم من کیم عباس فرزند امیر المومنینم من حسین ابن علی را با تن تنها سپاهم من به گرد خیمه ی شمس ولایت قرص ماهم من خلایق را چه در دنیا چه در عقبا پناهم من فرا تر از شهیدان در مقام و قدر و جاهم من شفیع و یاور میثم به روز واپسینم من کیم عباس فرزند امیر المومنینم آن یکی بوسید دستش دیگری بوسید پایش این یکی گفتا برگو کیستی ای نازنینم گفت من ماه بنی هاشم سرور قلب زهرا شبل حیدر زاده ی آزاده ی ام البنینم معنی درس وفایم فانی راه بقایم جرعه نوش چشمه ی عشق امیر المومنینم الا نوحوا الا نوحوا 🎤🎤 سبک حاج محمود کریمی 👇👇
. . نوحه دهه محرم که فعلا بارگذاری شده با هشتک قابل دسترسی است. همچنین گریزهای زیارت عاشورا با هشتک مدح و سرود امیرالمؤمنین نوحه های ازدواج مولا و حضرت زهرا س قابل دسترسی است. از طریق هشتک های زیر به سبک ها و روضه های دسترسی پیدا میکنید: مواردی که موجود نیست به مرور بارگذاری میگردد. این هم گروه👇 http://eitaa.com/joinchat/2371289108C89129d8927 .
. نوحه دهه محرم که فعلا بارگذاری شده با هشتک قابل دسترسی است. همچنین گریزهای زیارت عاشورا با هشتک مدح و سرود امیرالمؤمنین نوحه های ازدواج مولا و حضرت زهرا س قابل دسترسی است. از طریق هشتک های زیر به سبک ها و روضه های دسترسی پیدا میکنید: مواردی که موجود نیست به مرور بارگذاری میگردد. این هم گروه👇 http://eitaa.com/joinchat/2371289108C89129d8927 . گروه سیاسی زیاده، اینجا فقط بحث مداحیه چت ⛔️ ارسال مطالب عکس دار⛔️ تبلیغ ⛔️. فقط متن اشعار و صوت و فیلم مداحی و کرامات توهین ⛔️ ارسال مطالب لینک دار⛔️وحذف از گروه .
🎤 حاج حسین سیب سرخی 🔸 بند اول : و صلی اله علیها زینب (س) نثار مولا سرا پا زینب (س) خدای صبر شکیبا زینب (س) تا روز محشر مدد یا زینب (س) سر انقلابه مظهر حجابه الگوی ربابه جانم عقیله واجب السلامه حامی قیامه آخر کلامه جانم عقیله در ضریحت شرف عرش مولا داری آنچه خوبان دارند تو یکجا داری مدد یا زینب مدد یا زینب (س) 🔸 بند دوم : علی اعلا و معلا زینب (س) ز هر نا پاکی هورا زینب (س) کلیم اله و مسیحا زینب (س) تمام زهرا به مولا زینب (س) علوی مداره فاطمی تباره تیغ ذوالفقاره جانم عقیله فیض مستدامه حیدری کلامه حسنی مرامه جانم عقیله عصمت الهی و ارث از خود زهرا داری آنچه خوبان دارند تو یکجا داری مدد یا زینب مدد یا زینب (س) 🔸 بند سوم : عجب سالاری قد و بالایی چه شور انگیزه و چقدر رویایی تو دل گرمی دل زهرایی سرا پا عشقی عجب سقایی ناهد البصیره قمر العشیره شاه بی نظیره جانم ابالفضل .... حافظ قبیله عشق جبرییله جانم ابالفضل نوکرت پا به جهنم نگذارد عباس (ع) آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس (ع) مدد یا ابالضل مدد یا ابالفضل (ع) 🔸 بند چهارم : . همیشه آقا همیشه برتر تویی سردار و تویی سر لشکر تو میدون فریاد نام آور انا بن الزهرا انا بن الحیدر ماه عالمینی وارث هنینی ناصر الحسینی جانم ابالفضل میزنم پیاله مستیمون حلاله عموی سه ساله جانم ابالفضل ساقی ما چه شرابی چه صبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد مدد یا ابالفضل مدد یا ابالفضل (ع) .
🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶 امام حسین وحضرت ➖➖➖➖➖ ارباب ای روح تنم ارباب اینه سخنم از تو دل نمی کنم ؛ یا ثارالله عشقت بی نهایته این نصّ روایته برکت توی روضته ؛ یا ثارالله با تو خوبه زندگی لحظات بندگی داره واسم تازگی ؛ هر دم روضت تقدیرم تو دستته می دونی وابستته نوکری که مستته ؛ بین هیئت لبیک یا سیدی ابی عبدالله حسین ➖➖➖➖➖ ارباب ای نوای عشق ای صاحب لوای عشق هستی خونبهای عشق ؛ یا ثارالله خورشید هدایتی میشم با تو قیمتی ذکر بچه هیاتی ؛ یا ثارالله عشق رویایی من همه دارایی من یار تنهایی من ؛ دنیای من ای ارباب نازنین بارمو بستم ببین واسه یوم الاربعین ؛ آقای من ➖➖➖➖➖ عباس کانون ادب عباس مرد حق طلب شیر بیشه ی عرب ؛ یااباالفضل عباس ممدوح علی عباس مشروح علی ای در تو روح علی ؛ یااباالفضل وفاداری به حسین کاشف الکرب حسین مالک قلب حسین ؛ سرلشکر عشق به شامِ قلبم بتاب وزیر عالی جناب همه امّید رباب ؛ آب آور عشق ➖➖➖➖➖ ✍️به قلم:
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 ▪و حرف اول است مثل حرف اول یعنی قطرات اشكی كه امام حسین(ع) برای فردای اهل بیت خویش ریخت ▪ یعنی جمع كردن خارهای بیابان در شب تاریك، یعنی سیراب كردن كودك شیرخواره با سرانگشتان پیكانی تیز ▪ یعنی ضجه های كودكانی غریب در صحرایی سوزان ، یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای كودكانه ای كه به دنبال عشق ندای لبیك سرداده بودند ▪ یعنی اوج مردانگی و ایستادگی، یعنی تجسم تمام غیرتهایی كه در چشمهای نجیب سو سو میزد ▪ یعنی دلدادگی به سرچشمه پاكیها،یعنی طعم شیرین عطش در كنار یار،پیامد عشق ورزی به نور ▪ یعنی پر كردن مشك آب در عین عطش ، یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن ، یعنی به آسمان پرتاب كردن خون گلوی شش ماهه ای كه از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،یعنی دفن كردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها ▪ یعنی وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور، یعنی عین صداقتی كه در آسمانها نظیر نداشت ▪ یعنی فرود همه غیرت های آسمان در زمین و پرواز همه پاكیها به آسمان،یعنی تمام معصومیت و مظلومیت حق در برابرباطل ◾ 🍃🏴🍃🏴
11 22 43 22 🔵⚪️ حضرت زینب جای دستان برادرش عباس (سلام‌الله‌علیهما) را بوسید.. 👈🏼👈🏼 ثم التفت (یزید) إلى ربيع بن زياد الغطفاني فقال: ما تقول أنت؟ فقال: قولی قول أصحابي. قال: قل ولا تخف، قال: تريد مني الصدق أم الكذب؟ قال: ويحك، ما حاجتنا إلى الكذب. قال: الصدق يا أمير، هو: لقد خرج علينا بنو هاشم،... ما كنا نحتسبهم رجالا بل کنا تراهم صواعق...، نزلت علينا من السماء، خرجوا علينا بسيوف مسلطة و رماح مشرعة فعبروا في وجوهنا ففرقوا جمعنا وشتتوا شلتنا وهزموا أبطالنا وملأوا الأرض بدمائنا وفيهم هذا البطل الذي رأسه بين يديك مشيرة إلى العباس لة كان إذا حصل على المیمنة فرقها تفريقا وإذا حمل على الميسرة، مزقها تمزيقا ، وإذا حصل على القلب، خلط أوله بآخره. والله لو لم ينزل القضاء من رب السماء ، لما أبقي ما واحدة... قال: صدقت ولك الجائزة... وكانت زینب نالت جالسة، فلما سمعت مدح أخيها على ألسنة أعدائه ولوائه ورأسه نصب عينيها، قامت وأمرت النساء الهاشميات بالقيام إجلالا لكفيلها وتقديراً لشجاعته. ثم تدانت قليلاً نحو الجلساء وصاحت... بارفع صوتها ... التفت يزيد إلى الإمام السجاد سلام اللّه علیه قال: من هذه المرأة؟ قال: هذه عمتي زينب. قال: إذهب إليها وقل لها: ما ترديد؟! أقبل الإمام إلى عمته وقال لها: عشه، ماذا تريدين؟ قالت: عنه، قل ليزيد: إني أريد لواء أخي العباس حتى أقبل موضع كفه من اللواء،... فأخذت اللواء بيدها ثم انحنت على موضع كف أخيها تقبله وهي تارة تخاطب اللواء وأخرى تخاطب الرأس الشريف... 📚الطريق إلى منبر الحسين لنیل سعادة الدارین، ص ۳۷۳، ۳۷۶ 📝 نقل است که یزید لعین به ربیع بن زیاد غطفانی نگاه کرد گفت: تو درباره‌ی چه می‌گویی؟ گفت: راست بگویم؟ گفت: وای بر تو الان وقت راست گویی است. ▫️ربیع گفت: وقتی بنی‌هاشم بر ما حمله کردند ما آنها را مرد ندیدیم بلکه صاعقه‌ای بودند که بر ما از آسمان نازل شدند با شمشیر ها و نیزه‌ها بر ما فرود آمدند و جمع ما را متفرق کردند و زمین را پر از خون‌های ما کردند و در بین بنی‌هاشم این جوان بود، اشاره کرد به سر حضرت عباس (سلام اللّه علیه) و گفت این آقا به میمنه می‌زد همه را می‌کشت به میسره می‌زد همچنین و وقتی به قلب سپاه می‌زد اول و آخر را یکی می‌کرد. ▫️به خدا قسم اگر قضای پروردگار نبود این آقا (حضرت عباس سلام اللّه علیه) یک نفر از ما را باقی نمی‌گذاشت. یزید لعین گفت درست گفتی. ▫️ وقتی حضرت زینب (سلام اللّه علیها) مدح برادرش عباس را از زبان دشمنان شنید به احترام حضرت عباس سلام اللّه علیه بلند شد و به مخدرات دستور داد بلند شوند و به خاطر تشکر از شجاعت عباس سلام اللّه علیه بلند شدند. بعد حضرت زینب سلام اللّه علیها با صدای بلند صیحه‌ای کشیدند، مجلس به هم ریخت. ▫️یزیدلعین رو کرد به حضرت سجاد سلام اللّه علیه گفت او کیست؟ حضرت فرمود عمه ام زینب است. یزید گفت برو ببین چه کار دارد؟! ▫️حضرت رفتند نزد زینب کبری. حضرت زینب سلام اللّه علیها فرمود: به یزید بگو پرچم برادرم عباس را بدهد تا موضع دستان او را ببوسم. ▫️یزید لعین پرچم را داد حضرت زینب خم شدند و موضع دستان حضرت ابوالفضل سلام اللّه علیه را بوسید و گاهی با پرچم سخن می گفت و گاهی با سر بریده... .
〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به زبون ساده، نذر سردار دلها تو بودى محرم راز ولایت تو بودى مرد جانباز ولایت هنیئاً لک؛ گوارای وجودت مبارک باشه سرباز ولایت ! عجب داغی رو دلهامون نشسته دوباره اشکای من حلقه بسته تو رفتی ای علمدار ولایت تو رفتی پشت آقامون شکسته مریدیم و علمدار مرادیم شبیه موج اسیر گردبادیم هنوزم ما نمی دونیم دنیا عجب آقایی رو از دست دادیم دوباره شهر، غرق یاس میشه جای خالیت عجب احساس میشه همه دارن میگن این گریز روضه ها میشه روی شونه می گیریم این علم رو دُرُس(ت) بر می داریم این چند قدم رو داریم از روضه ی عباس میگیم داریم دم می گیریم اهل حرم رو ... داره مدحت رو میگه ذوق شاعر داره از رفتنت میگه مهاجر شهید پیرمرد انقلابی ! شدی مثل حبیب بن مظاهر جواز عشق از رهبر گرفتی شراب عشقو از حیدر گرفتی می بینم پیکرت شد ارباً اربا مگه ذکر علی اکبر گرفتی ؟ امون از این غم و فریاد از این غم مسیر روضه هامون شد فراهم خودت هم فکر نمیکردی که باشی شبیه روضه ی هشت محرم دلت یک عمره دنبال حسینه تموم زندگیت مال حسینه ببین حال همه بچه شهیدا شبیه حال اطفال حسینه اونایی که به عشقت دل سپردن همه حسرت به احوال تو خوردن چقدر روضه ات شبیه شاه عشقه عقیق سرختو اما نبردن داره دنیا پیامت رو می گیره رد سرخ قیامت رو می گیره به زودی حضرت صاحب میاد و ایشالا انتقامت رو می گیره شدم مست نگاهت حاج قاسم می مونم توو سپاهت حاج قاسم خیالت جمع، تنها نیست آقا ادامه داره راهت حاج قاسم ادامه داره راه سرخ نهضت ادامه داره نور عشق و عزت تا جون داریم ماها رزمنده هستیم می مونیم با ولایت تا شهادت باید اینو بدونید ایها الناس داره اشکام می ریزه مثل الماس علمدار افتاده اما بدونيد نمی افته علم از دست عباس . . @emame3vom
اجرای مراسم سفره ابوالفضل ع اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً ، بِرَحْمَتِکَ‏ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ اَللّهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ ... همه قرار من این است یارِ تو باشم قرار سوزِ دلِ بی قرارِ تو باشم به غیرِ اشک ندارم متاعِ بالایی که مرهمِ نگهِ اشک بارِ تو باشم برایِ یاریِ دین روز و شب دعایم کن که روزِ یاریِ عترت کنارِ تو باشم غم غریبیِ آلِ تو می کُشد مارا دلم خوش است که من جان نثارِ تو باشم تویی اسیرِ غمِ اهل بیتِ پیغمبر و من اسیرِ غمِ قلبِ زارِ تو باشم تو در مدارِ حسینی و من به دنبالت بگیر دستِ مرا در مدارِ تو باشم در آن زمان که شعارِ تو یالثارات است الهی از کرمت پایِ کارِ تو باشم در آن سحر که می آیی به یاریِ زهرا خدا کند که من ای یار ، یارِ تو باشم اگر چه با تو ام امروز در مقامِ حرف سزاست هم قدمِ روزگارِ تو باشم به خونِ سرخِ حسین انتقام می آید خدا نوشته که چشم انتظارِ تو باشم *حضرت فرمود هر جا روضۀ عموجانم خوانده بشه ، من سراسیمه میام ... آقا و مولاتون رو همه صدا بزنید ؛ یا صاحب الزمان ....... دلم تنگ است و غم بسیاردارم من امشب با ابوالفضل کاردارم من امشب از ابوالفضل توشه گیرم زیارت کردن شش گوشه گیرم در اینجا عطر بوی یاس گیرم من امشب دامن عباس گیرم غریق منتم کرده ابوالفضل که اینجا دعوتم کرده ابوالفضل دراینجا با دلی محزون و خسته نشسته بانوی پهلوی شکسته بدستش شاخه های یاس دارد به لب هم ذکر یا عباس دارد شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چون طفلان این سخن ها رو شنیدند همه از هم خجالت می کشیدند وای بمیرم برات آقا جان اومد دم خیمه طفلان دید بچه ها شکمشون رو روی زمین مرطوب گذاشتند تا از تشنگی شان کم بشه غیرتش به جوش آمد صدا زد:سیدی ، مولای من ، سینه ام تنگ شده اجازه بده برم میدان امام حسین فرمود: می خواهی بروی برو ، اما اول برای بچه هایم قدری آب بیار خودش را به طرف شریعه فرات رسانید مقداری اب به کف دست گرفت اما یاد لب تشنه برادر ، یاد تشنگی بچه های برادر افتاد اب را روی اب ریخت به سوی خیمه ها حرکت کرد اما دشمنان دستهای نازنینش را جدا کردند اما هنوز امید داره هنوز اب داره وای بمیرم امان از اون لحظه ای که تیر به مشکش زدند وقتی تیر به مشک اباالفضل اصابت کرد همه اب روی زمین ریخت امیدش نا امید شد الهی امیدت نا امید نباشه عزیز دلم یک عمود اهن هم به فرق نازنینش زدند از روی اسب به زمین افتاد صدا زد : برادر برادرت را در یاب اه امان از اون لحظه ای که حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش و بریدن تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم (آه برآر توه بمیرم) کنار علقمه غوغا بَهِیّه دِتا دَست از بدن جِدا بَهِیّه علمدارِ حسین، عَبّاسِ فِدا که وِ نِه  فرقِ سر دِتا بَهِیّه دست عمو هر ده جدا بهییه خیمه دله غوغا به پا بهییه راه دکته عمو سوی علقمه شط کنار بوین غوغا بهییه آخ مه کمر توه دتا بهییه ×××××××× الهي به اين سفره بركت بده ..... به اين مائده شكر نعمت بده همه شاد گردیم در اين زندگي ..... به باني اين سفره رحمت بده به آشپز و ميزبان و هم ميهمان ..... تن سالم و شان و شوكت بده نصيب همه دوستان علي‌(ع) ..... زحق سفره ي خير قسمت بده الهي به روز جزا بهر ما ...... طعام بهشتي ز جنت بده .
. 💠می دود تا شیطان را دور کند یکی از هم دوره‌های در امریکا، می‌گوید: «روزهایی در امریکا دوره آموزش می‌دیدیم، یک روز دیدم در بولتن خبری پایگاه «ریس»، مطلبی نوشته شده که نظر همه را جلب کرده بود. مطلب به این مضمون بود: «دانشجو بابایی، ساعت دو بعد از نصف شب می‌دود تا شیطان را از خود دور کند. » تا این مطلب را خواندم، رفتم سراغ و گفتم: «عباس، قضیه چیست؟ » گفت: «چند شب پیش، بدخواب شدم. رفتم میدان چمن تا کمی بدوم. کلنل باکستر و زنش مرا دیدند. از شب نشینی می‌آمدند، کلنل به من گفت: «این وقت شب برای چی می‌دوی؟ » گفتم: «دارم ورزش می‌کنم. » گفت: «راستش را بگو، داری دروغ می‌گویی. » گفتم: «راستش محیط اینجا خیلی آلوده است. برای من انگیز است. بدجوری اذیتم می‌کند و می‌خواهد من را به بیندازد. ما توصیه کرده این طور موقع ها، عمل سخت انجام بدهید. کل داستان همین بود». [۱] ---------- 📚 [۱]: امیر مؤمنان، علی (ع) فرمود: «در ترک گناه، با نفس خویش دست و پنجه نرم کنید تا کشاندن آن به سوی طاعات و عبادات بر شما آسان شود». (جامع احادیث شیعه، قم، منشورات المطبعه العلمیه، ۱۳۹۷ ه. ق، ج ۳، ص ۳۲۶) کتاب چ ظرافت های اخلاقی شهدا - شهید بابایی - صفحه ۳۲ 🆔 @emame3vom
. راوی این داستان همسر حضرت علیه السلام است. وقتی همسرم عباس با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می گفت که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازی او و برادرانش بوده نمی توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقض لطافت و زنانگی نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد . همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد . امروز دربازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم . وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه(حضرت ام البنین) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد : *هنوز هم شمشیر می بنده؟! شمشیر ؟؟؟! نه! *پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده. یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند ؟! از حیرت ؛ سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان ؛ روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چه قدر ساده اید ؟! قبیله ما ( بنی کلاب ) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کما بیش با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. فاطمه(حضرت ام البنین) در شمشیر زنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند . بعد در حالی که می خندید ادامه داد : هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت. به خواستگاران جسور و نام آور سایر قبایل هم جواب رد می داد . وقتی ما و خانواده اش از او می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی ؟! می گفت : نمی بینم. اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم . **من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویی یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگی مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب ؛ بگویید آخر چه شد ؟! *خب معلوم است آخرش چه شد . وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد ؛ او از فرط شادمانی و رضایت ؛ گریست و گفت : خدا را سپاس من به مرد راضی بودم ولی او را نصیب من کرد. @emame3vom 📚بر گرفته از کتاب (ماه به روایت آه) به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی
Nariman Panahi - Marham Vase Cheshme Taram.mp3
9.69M
چشم وا کن اَخَوی، خوب ببین راه کجاست .. نخل بسیار ولی میثم تمار کجاست ؟! تَـعَلُّل در تصمیم‌گیری و درنگ و تَاَمُل در نتیجه، آفتِ #ولایت‌_مداری است #عباس ،وظیفه‌اش را #جهادی و #آتش_به_اختیار انجام میداد #انتخابات کانال باب الحرم #پاکدست زیبا ویژۀ شبِ جمعه تقدیم به ساحتِ مقدسِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با نوایِ گرم کربلایی #نریمان_پناهی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. آمده:مشکل‌گشای این همه نوکر شود همین 📝 علیه السلام ✅ :؟؟؟؟؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ مثل کبوتران که به پر داشتن خوشند پروانه‌ها به شمع سحر داشتن خوشند ما زیر پای او جگری پهن کرده‌ایم امثال ما فقط به جگر داشتن خوشند آنانکه هیچ در خور نامش نداشتند نذر قدوم یار، به سر داشتن خوشند این کیسه‌های خالی ما سالهاست با نان از تنور فاطمه برداشتن خوشند از معجزات مزد کنیزیِ فاطمه‌ست این نخل‌ها اگر به ثمرداشتن خوشند تنها اگر پسر شود آواره‌ی حسین این مادران به فیض پسر داشتن خوشند این خانواده که همه خورشید پرورند حالا تمامشان به قمر داشتن خوشند با جُرعه مستها همگی یک‌دل‌اند و بس مدیون چشمهای ابوفاضل‌اند و بس گاهی بهار با چمنش جلوه میکند پیغمبرانه در قرنش جلوه میکند یوسف هوار می‌کشد و جامه می‌درد وقتیکه بوی پیرهنش جلوه میکند لبهای خویش را که کمی آب میزند مثل عقیق بر دهنش جلوه میکند بر بام کعبه میرود و خطبه میکند وقتی رگ ابوالحسنش جلوه میکند در سجده‌های نافله‌های شبانه‌اش ارثیه‌های پنج تنش جلوه میکند با هیبت و جلالت امّ‌البنینی‌اش عباس دست بت‌شکنش جلوه میکند گاهی میان هیئت ما دم که میدهند در دستهای سینه‌زنش جلوه میکند آمد امامزاده‌ مأنوس اهل بیت مَحرم‌ترین محافظ ناموس اهل بیت آماده‌ام دوباره مسلمان کنی مرا با یک نظر ابوذر و سلمان کنی مرا از جلوه‌های ذاتی چشمش بعید نیست یعقوب و خضر و یوسف کنعان کند مرا آنجا که پای مرکب او میکند گذر عشق است اگر که ریگ بیابان کند مرا وقت ورود دسته به هیئت خدا کند تیغ علم بیایدو قربان کند مرا آنانکه از سرای تو پا پس کشیده‌اند واللهِ ارمنیِ علم‌کش ندیده‌اند @emame3vom عباس آمده که برادر شود، همین پایش رکاب حضرت خواهر شود همین نزد حسین آمده با سربزیری‌اش امضای سربلندی مادر شود همین دستی که داد، واسطه دستگیری است دستش بناست شافع محشر شود همین آمد به یُمن منصب باب‌الحوائجی مشکل‌گشای این همه نوکر شود همین پیش بنات فاطمه قد راست کرده است تا سایبان چند کبوتر شود همین با آن جلالت و عظمت آمده فقط امّید مادر علی اصغر شود همین انصاف نیست خشکی لبهای تشنه‌اش با بند خیس مشک کمی تر شود همین او آمده دل همه را ترجمه کند سقا و آب و علقمه را ترجمه کند عباس عاشقی است که همتا نداشته کس تاب درک عاشقی‌اش را نداشته محرابِ ابروان ابالفضل قبله است گیرم که شهر، صحنِ مصلی نداشته از جای مهرِ روی جبینش مشخص است شب‌ها به‌جز عبادت و نجوا نداشته علامه بود، آیت حق بود او ولی نزد حسین، دست به فتوا نداشته باب الحسین گشته و کس جز طریق او راهی به سوی منزل آقا نداشته مدحش همین بس است اگر هم که منصبی جز نوکری زینب کبری نداشته «یا مرتضی علی» رجزش بود وقت جنگ مثل پدر ز واقعه پروا نداشته چون رعد، بین جنگ سرِ کفر می‌زده یعنی شکار وقت تقلا نداشته هر کس که سر زده است به کویش نوشته است در خانه‌اش به غیر بفرما نداشته تأثیر تکه نان سر خوان نذری‌اش دارُ الشفای حضرت عیسی نداشته رحمت به سائلی که ز دستان باده‌ریز جز معرفت به دوست تقاضا نداشته قبرش چقدر کوچک و تنگ است پس چرا؟ سقا مگر که قامت رعنا نداشته؟ گفتند تشنه بود حسین و نخوردی آب عباس عاشقی است که همتا نداشته پیش دریا لب دریاتو نکش پاشو عباس رو زمین پاتو نکش عباس قطره قطره جمع شو دریا شو بریم دوباره خوش قد و بالا شو بریم بخدا بچه ها از تو راضی ان جون من دوباره تو پاشو بریم @emame3vom   ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪَ ألْـفَـرَج . اگر در_خانه_بمانیم .
169.8K
سرودهای میلاد امام و حضرت
. وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی علیه‌السلام 🔹یا ایها الساقی🔹 نه در توصیف شاعر‌ها، نه در آواز عشاقی تو افزون‌تر از اندیشه، فراوان‌تر از اغراقی وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی ندارند این صفت‌ها جز تو دیگر هیچ مصداقی به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می‌گوید «الا یا ایها الساقی» تمام کودکان معراج را توصیف می‌کردند مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟ چنان رفتی که حتی سایه‌ات از رفتنت جا ماند رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی فرار از تو فراری می‌شود در عرصۀ میدان چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی بدون دست می‌آیی و از دستت گریزانند پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی به سوی خیمه‌ها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد که تو بی‌مشک سقّایی، که تو بی‌دست رزّاقی شنیدم بغض بی‌گریه به آتش می‌کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه‌ام باقی 📝 حضرت و
. بر ماه رخ ابوالفضائل صلوات بر ساقی مرتضی شمائل صلوات با نیت آن که تو شوی در همه عمر بر منسب نوکریش نائل صلوات ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حضرت .
. دل روشنی های ... فرموده بود از نشانه های مومن، محبت ِ کودکان است که هم رقیق القلب اند و هم بی کبر اند و هم بی کینه؛ اصلا بچه ها همیشه دوست داشتنی اند... دختر بچه ها اما؛ دوست داشتنی تر اند! سه ساله هم که باشند و تازه زبان باز کنند؛ مدام توی این و آن خیمه گشت می زنند و زبان می ریزند و می برند و یک بغل وان یکاد ِ جمع می کنند! خلاصه کلّی هاشمی ِ غیرت اللّهی باید ساعت ها توی صف ِ انتظار بایستاند تا شاید چند لحظه ای هم که شده، توفیق ِ به آغوش کشیدن ِ دردانه ی و نوازش آبشار ِ گیسوان ِ حضرتش، رزق من حیث لایحتسبشان شود! این وسط اما سهمیه ی آغوش ِ بعضی ها محفوظ است تا خارج از نوبت های طولانی، خریدار ِ نازهای حضرت ِ شوند! برادرهای بزرگ خصوصا برادرهایی از جنس ِ ، مشتری همیشگی زبان ریختن های بانوی سه ساله اند و دلشان با هر داداش علی گفتن ِ حضرت ِ بانو قنچ می رود و مست ِ تماشای سیمای اش می شوند... جناب ِ عمو هم که تا بوده جذاب ترین و مردترین و عبّاس ترین ِ همبازی های بوده که هیبت ِ مردانه اش را هیچ چیز به اندازه ی در آغوش گرفتن ِ حضرت سه ساله تلطیف نمی کند و با هر گفتن ِ حضرت رقیه در حضور جناب ِ امام و حضرت ِ خواهر؛ سیمای اش گل می اندازد و سر ِ ادب ِ ابالفضلی اش را تا تماشای ارض ِ کربلا نزول اجلال می دهد... این وسط اما خوب فهمیده از وقتی به کربلا رسیده اند؛ جنس ِ بغل کردن های حسابی فرق کرده است... این روزها حضرت ِ سه ساله باران ِ چشم های بابا را زیاد می بیند و هر چقدر هم که زبان می ریزد برای خنداندن ِ بابا؛ امام بیش تر می بارد... رقیه اما شکایت ِ های بابا را فقط به علی می گوید و علی هم فقط گوش می کند و گاه گاهی لبخندی تحویل حضرت ِ سه ساله ای می دهد که خیلی دوست دارد نقش ِ ِ شش ماهه ها را بازی کند... خلاصه سه ساله، سه ســــــــــــال است از گل کمتر نشنیده و اگرچه شب های زیادی شب اند و تاریک؛ اما رقیه دلش مثل ِ همیشه روشن است... آخر اینجا پاسبان ِ خیام است و هست و هست و هست و علی هست و هست و عـ طـ شـ نیست... تا فردا اما؛ خدا بزرگ است...
. دعای توست سریع الاجابة یا مهدی بیا که تکیه دهد بر تو کعبه یا مهدی به یاد کوچه و روز دوشنبه یا مهدی بخوان تو روضه میان خطابه یا مهدی بخوان تو روضه، دگر اشک ریختن با ما تو شمع روضه بیافروز، سوختن با ما به ابرها نظرِ انتظار کافی نیست؟ وصال، بهتر از این حال و شعر بافی نیست؟ ندیدن رخ تو بیش از این اضافی نیست؟ بگو چه چاره کنم که مرا کلافی نیست بیا که نیست مرا گر بضاعتی مُزجاه به سرمه دان دلم هست، صدهزاران آه بیا که در پی گنج نهانِ اسراریم تولدت است، ولی قطره قطره می باریم به موج سیل بلاهایمان گرفتاریم برای ما تو دعا کن که که دردها داریم فدای لطف و دعاهای مستجاب شما تصدقی، عَلَم و پرچم هدایت ما به شیعیان پدری دافع البلایایی به غیر سایه ی مهرت نمی روم جایی به غیر آمدنت کی کنم تمنایی تویی که حجت حقّ خدا به دنیایی بیا که آمدنت بر زمان دهد سامان امانِ اهل زمین ، الامان امام زمان اگر ز دوری دلدار،  خون دل نوشیم به وعده های ظهورت در انتظار، خوشیم وگر ز دست زمانه بلا و زجر کشیم "وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم" که با ظهور شما می شود تقیه تمام و خواب بر همه طاغوتهای ظلم حرام کجاست وعده ی دیدارمان نمی دانم خبر رسیده که ای ماه ملک کنعانم دلیل دوری مان می شود گناهانم اگر ملاحظه کردی به حال عصیانم خدا کند که دلت نشکند به خاطر ما امام غایب در پشت پرده ناظر  ما امام عصر  که الطاف مستمر دارید شما که علم، به احوال هر بشر دارید شما که چشمِ ز داغ حسین تر دارید زحال شیعه ی مغمومتان خبر دارید؟ دعایتان سبب رزق بندگان خداست دعا کنید که چشمانمان به دست شماست اگرچه نیمه شعبان شده است غمگینم که خلق را همه دیدم  تو را نمی بینم 'تویی که نقطه ی عطفی به رسم و آیینم" چقدر تنگدلِ  خاتم الوصیینم به دست خالی ما ایها العزیز  ببخش به روز نیمه ی مه از کرم بریز ببخش برای آنکه شوم لایق محبتتان اگر کمی بشود موجب رضایتتان کمی اگر بشوم من شبیه حضرتتان ز دوست یاد کنم من به اذن و رخصتتان بهانه ای است که یادی از آن نگار کنم بغیر روضه ی عباستان چکار کنم کنار پیکر خود نشست حسین فغان که بند دلش از غمش گسست حسین چو دید پیکر او را بدون دست حسین بمیرم از غم او قامتش شکست حسین ندیده دور زمان گوهری به مقیاسش دگر زمانه نیارد شبیه عباسش  ✍ 1402/12/06 ..................... . شاید شبی که می هراسد دشت از طوفان شاید پس از سیلی که شهرم را کند ویران شاید یکی از روزهای زرد پاییز است شاید زمستان می رسد یا ظهر تابستان شاید همین فردا ، دو روز بعد ، سال بعد بعد از نماز صبح یا قبل از سحرگاهان از کوفه می آید ؟ نمی دانم ولی جایی است شاید خیابان ولیعصر همین تهران شاید یمن این روزها دارد اشاراتی مثل خراسانی که برمی خیزد از ایران من که نمی دانم کجای صفحه ی تاریخ فریاد مردی گم شده در چاه نخلستان اما همین اندازه می دانم که فرزندش از یوسفستان رخت بر بسته است تا کنعان اما همین اندازه می دانم مسیحایی می آید و عیساست همراهش علی گویان می آید و آن طور که موسی به دریا زد پیش عصای او فروکش می کند طغیان می آید و می دانم این دنیا نمی داند می آید از سلّول هایش بوی الرّحمان دنیا به کوری می زند خود را ، نمی بیند اشک فلسطین می چکد از دیده ی لبنان دنیا نمیخواهد ببیند مکه وا کرده است آغوش خود را روی حوثی های با ایمان دنیا نمی خواهد بفهمد ، راهی گور است آل سعود خفته در آغوش بوسفیان چشم انتظاری های زهرا رو به پایان است فردا به نخلی بسته خواهد شد تن شیطان فردا موذن می شود کعبه ولی اینبار نام علی را می برد بر بام و بر ایوان ما با اذان کعبه فردا صبح می خوانیم پشت سر مهدی نمازی تشنه ی باران ✍ .