🦋 سرم به روی تنم از خیال سنگین است سرم به سنگ نخورده اگرکه این است قسم به دست مناره که روبه خورشید است خیال ماه برای ستاره نفرین است دوات خسته ز رنج قلم سیاهم کرد که گفتن شاعرشبیه تسکین است منی که می شمرم هردقیقه رابی تو محاسبه اثرعقل وپای چوبین است لبم دعای تو را جای ذکر می‌گوید که زاغ بر سر دیوار مرغ آمین است مشبه به گل ها منم شبیه تو ام که دامن تو پیشانیم پر از چین است