eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
352 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
575 ویدیو
113 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 سرم به روی تنم از خیال سنگین است سرم به سنگ نخورده اگرکه این است قسم به دست مناره که روبه خورشید است خیال ماه برای ستاره نفرین است دوات خسته ز رنج قلم سیاهم کرد که گفتن شاعرشبیه تسکین است منی که می شمرم هردقیقه رابی تو محاسبه اثرعقل وپای چوبین است لبم دعای تو را جای ذکر می‌گوید که زاغ بر سر دیوار مرغ آمین است مشبه به گل ها منم شبیه تو ام که دامن تو پیشانیم پر از چین است
وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها تا خار غم عشقت آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها آن را که چنین دردی از پای دراندازد باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها
"به‌بهانه‌ی زادروز قیصر" اگر از منظر تکرار و اهمیت کمّی به سروده‌های قیصر امین پور بنگریم، توجه به عشق، کاربردی‌ترین مفهوم در سروده‌های اوست. از ۳۰۵ قطعه شعر موجود در مجموعه اشعار او، ۱۰۳ شعر با عشق و گونه‌های آن پیوند دارد؛ هرچند نوع تلقی امین‌پور از مفهوم عشق، در ادوار مختلف شاعری‌اش، تحول یافته است. این مفهوم در دفترهای "در کوچه‌ی آفتاب" و "تنفس صبح" به دلیل غلبه‌ی فضای آغاز انقلاب، تاحدودی در حاشیه قرار گرفته؛ هرچند در بسیاری از جنگ‌سروده‌های او، به جذابیت کلام حماسی شاعر و عمق یافتنِ مرثیه‌های او کمک کرده است. عشق عرفانی در این دست از اشعار قیصر، راهی برای عروج روح شاعر است. در این سروده‌ها، عشق مفهومی مقدس و مستقل است که در کنار آن، کمتر به معشوق توجه شده است. در دفتر "آینه‌های ناگهان دوم" که در زمان جنگ سروده شده، عشق حضوری کمرنگ دارد؛ اما در دفتر نخست از این مجموعه، با پایان جنگ، عشق رنگی روزافزون یافته است. در این اشعار، عشق زبان شاعر برای بیان دردها و حسرت‌هاست. عشق، در دو دفتر آخر قیصر، نمودی چشمگیر یافته؛ از جمله در "گل‌ها همه آفتابگردانند" که بیش از نیمی از اشعار، مربوط به مفهوم عشق است. در این دفتر، عشق هویت پایدارانه‌ی خود را از دست داده و بُعدی فردی و گاه این‌جهانی یافته است. در دفتر "دستور زبان عشق" نیز، چنانکه از نام مجموعه مشخص است، مفهوم عشق به کلیدی‌ترین واژه در سروده‌ها تبدیل شده است. در این دفتر، علاوه بر عشق، معشوق نیز حضوری بارز یافته و در مواردی، شاعر کوشیده که از مفهوم زمینی عشق به ساحت عرفانی آن نزدیک شود؛ هرچند نوع نگاه عرفانی در این مجموعه، کاملا متمایز با بافت ایدئولوژیک آن در دفترهای نخستین امین‌پور است. @mmparvizan
شعری که دوست نشنودش عاشقانه نیست عمری گرفته ایم فقط وقت عشق را
"به دخترانم که چراغ جان منند" بگو: "شادی"، بگو: "هستی"، بگو: "دنیا"، بگو: "دختر" بگو: زیباتر از زیباتر از زیبا، بگو: "دختر" اگر غمگین‌ترین، غمگین‌ترین، غمگین‌ترین... باباست بگو! تنها دوای غصّه‌ی بابا... بگو: "دختر" بخوان! از عشق و از آزادی و از نور و از خوبی بخوان! از شعر و در ابیات آن، تنها بگو: دختر! * اگر گفته‌است سعدی، صدغزل در حُسن و شیرینی تو شیرین کن به شوق زندگی لب را... بگو! دختر! اگر خوانده است حافظ از نگاه و چشمِ آهویی بچرخان در حیاط خانه سر... شیدا بگو دختر ببین خسرو... بخوان وامق... بدان مجنون... بگو: بابا ببین شیرین... بخوان عذرا... بدان لیلا... بگو: دختر مگو رود و زلالی... برتر از این‌ها... بگو: دریا مگو یاس و شقایق... گل‌تر از این‌ها... بگو دختر! * به جز جان تحفه‌ای قابل ندارم، ماهِ شیرینم! چه می‌خواهی ازین عاشق‌ترین بابا؟ بگو دختر! https://eitaa.com/mmparvizan
وقتی بارون یهو همه رو خادم حرم کرد... 🕊 ❣️ العشق عشقُ وَالعشق، أدراکَ مَاالعشق شور و شیرین و شعر و غزل عشق ای دوتا چشمهايت بهشتم ساقيا جای شير و عسل عشق صبح شد ای مؤذن کجايی قصه کم کن که خيرالعمل عشق چشمش آهوست، شايد خود اوست ديدمش دوش با يک بغل عشق یا علیّ بن موسی الرضَا النور یا علیّ بن موسی الرضَا العشق...
غم‌های پر از ادامه‌ات را بردار! وقت سفر است، جامه‌ات را بردار! باید که به چشم‌های او رای دهیم ای عشق! شناسنامه‌ات را بردار! https://eitaa.com/mmparvizan
                       طنز روز زن.... 😊😄😊💫✨🌷🌸 هرکسی،یک جور در دام زنش افتاده است هرکسی،یک جور لرزه بر تنش افتاده است ما نمی گوییم اما پیش از این هم گفته اند هرکه زن دارد بلا بر گردنش افتاده است زن یکی ، خالق یکی ، هر کس که دارد بیشتر مثل اینکه آتشی بر دامنش افتاده است مثل اینکه چشم بندی تیره و بسیار سخت سالها بر روی چشم روشنش افتاده است مثل اینکه کل اموالش به رسم انتقام در شبیخونی به دست دشمنش افتاده است هرکه اصلا زن ندارد شک نکن بیچاره هست مثل اینکه دزد توی خرمنش افتاده است خانه ی بی زن شبیه آنکه توی کشت و کار از تراکتور بارها گاو آهنش افتاده است ای خدا دنیا بدون زن شبیه دوزخ است مثل گلزاری که لذت بردنش افتاده است گر زنت رفت و برای او نوشتی نامه ای خوب دقت کن ببین برگشتنش افتاده است؟😀 باز آید با هزاران عشق و احساس لطیف بعد می فهمی که یاد مردنش افتاده است خوشدل آن باشد که هرگز با زنش دعوا نکرد شاید او هم یاد دارو خوردنش افتاده است زن ذلیلی عالمی دارد که حتی بعد مرگ زن به فکر بیشتر چاپیدنش افتاده است اجتماعی طنز ۲۹۶ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi
🍃 خلاصه ای از کتاب یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. جمله ی جمع شدند و جلسه ای تشکیل دادند تا برای خود انتخاب کنند، رییس جلسه گفت پادشاه پرندگان قبلا انتخاب شده و نامش است، او در زندگی میکند و برای ملاقاتش باید از بگذریم. گفت ما را هفت وادی در ره است چون گذشتی هفت وادی، درگه است پرندگان تصمیم گرفتند، به کوه قاف سفر کنند جهت دیدار با سیمرغ ، در نتیجه وارد وادی اول ( ) شدند، در این وادی بسیاری از آنها به خاطر رنج و سختی راه از ادامه سفر باز ماندند. بقیه وارد وادی دوم ( ) شدند و چون در راه عشق باید برای خود متحمل مصیبت، جفا و می شدند عده ای تاب نیاوردند و از جمع مرغان خارج شدند. راه عشق با عقل پیموده نمی شود، ولی راه عشق را پیمودند تا به وادی سوم ( ) رسیدند و در این وادی آگاه شدند. بعد از آن پرندگانی که توانستند به وادی چهارم ( ) برسند با بی اعتنایی به وابستگی های دنیوی نه تنها نعمت های الهی سبب و ناسپاسی آنان نشد بلکه از و مشکلات بسلامت عبور کردند. مرغان باقی مانده بدین ترتیب وارد وادی پنجم ( ) شدند و و مادی، مانند کیفیت و کمیت و رنگ و... در نظر آنها از بین رفت. پس از آن بعضی از پرندگان که هنوز سیراب نشده بودند با سعی و تلاش به وادی ششم ( ) رسیدند، در این وادی آنها ماندند وقتی دیدند در اینجا بحثی راجع به من و تو نیست طوری که حتی فراموش کردند که کیستند و عاشق چیستند؟ حتی و خود را نیز فراموش نمودند و فقط به معشوق خود فکر می کردند. تا اینکه از لحاظ معنوی و روحی مجذوب معشوق خود و مانند یک شدند. بالاخره از میان صدها هزار مرغ فقط سی مرغ موفق شدند که به وادی هفتم ( ) برسند و از خود و به محبوب خود باقی شوند، ولی پس از جستجوی متوجه شدند معشوقی که قبل از مسافرت به قله ی تصور میکردند یعنی سیمرغ، موجودی جز خود آنها نیست و در حقیقت آن یکی شدند.
"به‌بهانه‌ی زادروز قیصر" اگر از منظر تکرار و اهمیت کمّی به سروده‌های قیصر امین پور بنگریم، توجه به عشق، کاربردی‌ترین مفهوم در سروده‌های اوست. از ۳۰۵ قطعه شعر موجود در مجموعه اشعار او، ۱۰۳ شعر با عشق و گونه‌های آن پیوند دارد؛ هرچند نوع تلقی امین‌پور از مفهوم عشق، در ادوار مختلف شاعری‌اش، تحول یافته است. این مفهوم در دفترهای "در کوچه‌ی آفتاب" و "تنفس صبح" به دلیل غلبه‌ی فضای آغاز انقلاب، تاحدودی در حاشیه قرار گرفته؛ هرچند در بسیاری از جنگ‌سروده‌های او، به جذابیت کلام حماسی شاعر و عمق یافتنِ مرثیه‌های او کمک کرده است. عشق عرفانی در این دست از اشعار قیصر، راهی برای عروج روح شاعر است. در این سروده‌ها، عشق مفهومی مقدس و مستقل است که در کنار آن، کمتر به معشوق توجه شده است. در دفتر "آینه‌های ناگهان دوم" که در زمان جنگ سروده شده، عشق حضوری کمرنگ دارد؛ اما در دفتر نخست از این مجموعه، با پایان جنگ، عشق رنگی روزافزون یافته است. در این اشعار، عشق زبان شاعر برای بیان دردها و حسرت‌هاست. عشق، در دو دفتر آخر قیصر، نمودی چشمگیر یافته؛ از جمله در "گل‌ها همه آفتابگردانند" که بیش از نیمی از اشعار، مربوط به مفهوم عشق است. در این دفتر، عشق هویت پایدارانه‌ی خود را از دست داده و بُعدی فردی و گاه این‌جهانی یافته است. در دفتر "دستور زبان عشق" نیز، چنانکه از نام مجموعه مشخص است، مفهوم عشق به کلیدی‌ترین واژه در سروده‌ها تبدیل شده است. در این دفتر، علاوه بر عشق، معشوق نیز حضوری بارز یافته و در مواردی، شاعر کوشیده که از مفهوم زمینی عشق به ساحت عرفانی آن نزدیک شود؛ هرچند نوع نگاه عرفانی در این مجموعه، کاملا متمایز با بافت ایدئولوژیک آن در دفترهای نخستین امین‌پور است. https://eitaa.com/ahmedshehryar1
ماه ِ ناب عشق... 😭😭😭🌹🌺🌺🌹🌙✨💫💫 می رسد از راه ، ماه ِ اشک و ماه ِ ناب عشق ماه تجلیل از صفا و همت و آداب عشق باز می آید نوای ِ یا حسین بن علی (ع) می شود برپا به نام نامی اش اسباب عشق نام او بردیم و دل شد جایگاه نور حق باز تابیده ست بر چشمانمان مهتاب عشق ای محرّم با تو مِشکی می شود کوی و گذر چشم ها اندوه می بارند و دل بی تاب عشق ای خوشا خاک در ِ کوی تو گشتن بارها با نوای ِ عشق شیرینت شدن در خواب عشق ذکر لب های همه نام حسین و زینب است دستمان از جان و دل  بر دامن ارباب عشق؛ تا جهان برپاست اخلاص حسینی مستدام ای خوشا اخلاص و ایمانداری ِ اصحاب عشق خوشدل از درگاه ذات اقدس پرودگار روح می گیریم با اخلاص از محراب عشق نوحه و آه و عزاداری درون خون ماست جانمان تقدیم عشق و دیده ی جذاب عشق آئینی عاشورایی ۶۱۸ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi