صبح و طلوع شعر و غزل ، ناشتای تو
یعنی سلام ، زنده شدم با دعای تو
یعنی دوباره با تو من از خواب میپرم
با موجهای ملتهب خندههای تو
حس میکنم که جنبش رگها و قلب من
تنظیم میشوند به آهنگ پای تو
یعنی که رگ رگِ تنِ من شوق میشود
یعنی که تنگ می شود این دل برای تو
تازه سلامِ اول این قصه میرسد
پر میشود تمام من از ماجرای تو
#امیر_مرزبان
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
محفل قند پارسی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈