اهل ایستادن که باشی، مادر را میشناسی! حتما لازم نیست شرح دهد لحظه لحظه های بیم و امیدش را و از تنگناهای مادری بگوید! اگر مردان ایستاده را در وصیت نامه و توصیه عظیم دم رفتنشان، بتوان دید، مادر را اما چگونه؟ مادری که شرحی از خود ندارد! زبان به کلام هم که باز کند، گویی همه فرزند است، کلامی از خود نخواهد گفت؛ اما کافیست به یاد بیاوری لحظه بلند شدنت را، زمانی که توانی برای ایستادن نداشتی و این نگاه نگران و پر از شوق مادر بود که تو را از جا کند و بلندت کرد! دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت و تو ایستادن را و حرکت را تجربه کردی و شیرین تر از آن آغوش پر مهر مادر را، همان که پناه آخر توست هنگامی که جانی برای ایستادن نداری و باز تو را راه می برد... و سخن مادری چنین است، سخنی که تو را به ایستادن می‌خواند و توان راه رفتن می‌دهد.. @gharare_andishe