کدام قلم و زبان توان و یارای بیان لحظات سوختن عاشقانه و مادرانه ات را دارد؟ و گوشها و چشمها کی و کجا آماده شنیدن و دیدن توست؟ و قلبها و جانها در مواجهه با گرمای شعاع وجودت و خنکای نسیم گونه جانت، جز استقامت و حضور زینب وار چه میخواهد؟
ای مادرانِ ایستاده ی تاریخ! ای احیا کنندگان اسماء قیوم عالم! وقتی دُرِّ کلام از جانتان بر میخیزد، گوشها تازه باز میشود و جانها در مقابلتان سر تعظیم فرود میآورند و همه وجود، آه میشود و چشم، اشک شوق و انتظار؛ و جان طالبِ سوزان یک دعای مادرانه تان تا قدم در قدمگاه عشق نهد و سر تقدیم او کند و سرود "لله الحمد" سر دهد...
مادرِجان! برایم بخواه رسیدن به بهترین وجوه خودم که او برای آن مرا خلق کرد، بخواه برایم رنگین شدن به رنگ حضرت عشق را، بخواه آن ایستادن و حیات و قیام را هدیه دهند که چون فرزندان تان ... و چون حججی ها و حاج قاسم ها، معنای انسانیت را باز در جای خویش به صحنه آورم و جام "مَن طَلَبَنی عَشَقَنی... " را بنوشم.
جان فدای یک نفس تان که معنای زندگی، علم و عشق و آزادگی، شمایید...
✍
#در_انتظار_خورشید
@gharare_andishe