نگاهی غیر معــمولی،  مرا از من رِبــود آخر فضایی سمت دلتنگی به روی من گشود آخر نگاهی که به دنبـــالش هــزاران دردسر آمد هزاران رنج و محنت را به احوالم فزود آخر افق را در خیــالاتم به رنگ جاده هایش زد و شعر تلخ هجران را به تنـــهایی سرود آخر سرای بی کسی هارا به هرجایی به نامم زد مرا بانوی شــهر درد و حسرت ها نمود آخر به عمق جان و احساس بلــورینم فرود آمد نگاهی که تبــــسم را ز لبــــــهایم زدود آخر به تــاراج نبـــودن ها کشانید و خلاصم کرد گرفـــت از من تمام آنچه را بود و نبود آخر «شدتی» @golchine_sher