بلور چشمهای تو لبالب عطر شب بوهاست
و بافه بافه گیسویت عبادتگاه هندوهاست
چه ورد ی خوانده ایی امشب که دنیا گشته مفتونت
و مسحور دو آهویت تمام سِحر و جادوهاست
گره وا کن ز کارِ دل کمی هم مهربانی کن
جهان افتاده از چشمت به زیرِ طاق ابروهاست
گناهش چیست این دنیا که در بندِ تو محبوس است
میانِ قلعه ایی سنگی اسیرِ دست و بازوهاست
قدم را رنجه کن جانا بیا مهمانیِ چشمم
که می رویم غبار از ره به مژگانی که جاروهاست
مسیرِ عشق را باید بلد باشند عاشقها
که روی گونه ها حتما به دریا ردی از جوهاست
#اکرم_نورانی#عضوکانال@golchine_sher