حیدر میان کوچه دلش را گذاشته
ان جا که درد روی غزل پا گذاشته
در پشت در میانه ی آتش امیر ما
عشق و دل و تمامخودش را گذاشته
گویی که داغ میچکد از گونه ی علی
او که نشان به صورت زهرا گذاشته
لرزیده است دست و دل و جان مجتبی
آن جا که عربده به تماشا گذاشته
زینب به کربلا لب گودال قتلگاه
"پا جای پای حضرت زهرا گذاشته"
شاعر شدم به درد بگریمبرای عشق
حالا قلم به قافیه سقا گذاشته
دستی که مصرعی شده گلگون به دشت درد
آتش به داغ زینب کبری گذاشته
ادرک اخاک گفته و زهرا کنار تو
دستی به روی بازوی دریا گذاشته
میسوزم از سوال که عمه عموی من
پس دست خویش را به کجا جا گذاشته ؟
چشم و دو دست و سر همه را تک به تک ببین
در جای جای پهنه ی صحرا گذاشته
سروی که زخم خورده ولی باز هم به عشق
با درد روی قد علم تا گذاشته
گفتم چه گونه بود ابالفضل پس نوشت
سنگ تمام را به وفاها گذاشته
خم شد حسین و دست به زانو گرفت و گفت
عباس من به خط امان لا گذاشته .
بر غربت علی خود محسن به روز حشر
مهری به خون دل زده ، امضا گذاشته
#زینب_حسامی
#فاطمیه
#عضوکانال
@golchine_sher