.
#وفات_حضرت_ام_البنین
🩸مرثیه حضرت امالبنین سلام الله علیها🩸
🥀 يَا مَنْ رَأَي الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَي جَمَاهِيرِ النَّقَدِ
🥀 ا كه عباس را ديدی حمله میكرد بر تودههای فرومايه
🥀 وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ
🥀 و از فرزندان حيدر هر شير يال داری دنبال او بود
🥀 أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ
🥀 خبردار شدم كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالی كه بريده دست بود
🥀 وَيْلِي عَلَي شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
🥀 وای بر من بر شير بچهام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد
🥀 لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
🥀 اگر شمشيرت در دستت بود كسی نمیتوانست به تو نزديك شود
🥀 لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ
🥀 واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه ام می اندازى
🥀 كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ
من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا امالبنین میخواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم
🥀 أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ
🥀 چهار پسر که مانند عقابهای کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند
🥀 تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ
🥀 بر سر نعش آن ها نیزهها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاك افتادند
🥀 يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ
🥀 اى كاش می دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟!
📕 مفاتیحالجنان، محدث قمی
#حضرت_ام_البنین
.
#حضرت_امالبنین سلاماللهعلیها
#تاریخ_مقتل
🩸حضرت امّ البنین سلاماللهعلیها، آنقدر بر سيدالشهداء علیهالسلام گریه کرد تا بیناییاش را از دست داد...
در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند:
📋 بُكِيَ الحُسَينُ عليهالسلام خَمسَ حِجَجٍ. وكانَت اُمُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليهالسلام و تَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها
▪️بر امام حسين "عليهالسلام" پنج سال (در مدینه) گريسته شد. اُمّ جعفر كِلابى (امّ البنین"علیهاالسلام")، براى امام حسین عليهالسلام مرثيهثرایی میکرد و مىگريست تا اين كه چشمانش نابينا شد.
📋 فَكانَ مَروانُ وهُوَ والِ المَدينَةِ يَجيءُ مُتَنَكِّرا بِاللَّيلِ حَتّى يَقِفُ، فَيَسمَعُ بُكاءَها و نَدبَها
▪️مروان، حاكم مدينه، به صورت ناشناس مىآمد و به گريه و مرثيه سرايى او گوش مىداد.
📚الأمالي الخمیسیة،شجري، ج۱ ص۲۳۰.
#وفات_حضرت_ام_البنین