. السلام علی المهدی و علی آبائه السلام و علیک یا بقیه الله فی ارضه اللهم کل ولیک الحجت بن الحسن 🔹دیگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن 🔹یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن یبن الحسن..... آقای من 🔸 با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد این جگر سوخته. رسوای همه عالم کن «اگه یه نگاه به دل ما کنه دیگه بسه مونه. از اون نگاه هایی که به شهدا کرد همشون آسمونی شدند» 🔹به علمدار قسم پای رکابت هستیم شانه گرم مرا تکیه گه پرچم کن 🔹هم‌چنان ام بنین سوز و نوا دارم من هوس یک سحر کرب و بلا دارم من «شب وفات ام البنین. از همین‌جا دلها را روانه بقیع کنیم همون بقیعی که امشب یه زائر هم نداره» از راه دور یه سلام بدیم خدمت خانم ام البنین انشالله همچین ایامی با نابودی آل سعود اونجا عرض ادب کنیم» السلام علیکِ یا زوجة ولی الله السلام علیکِ یا عزیز زهرا السلام علیکِ زوجه امیرالمومنین السلام علیک یا ام العباس و رحمة الله و برکاته «امشب اگه بدونی کی صاحب عزاست ؟ . اگه بدونی کی دم در ایستاده، بهتر ادب می کنی. بگو آقا جان یا ابوالفضل به جان مادرت یه نگاهی به مجلس ما کن. 🔹گفتم البنین دلم پا شد گره هایی که داشتم باشد 🔹 مادر آب را صدا زدم و خشکسالی شبیه دریا شد 🔹سوره حمد نظر او کردیم گمشده داشتیم پیدا شد 🔹با ادب بود و روی دامانش تا گل ناز دانه ای جا شد «به خاطر ادبش.. به خاطر ارادت به امیرالمومنین خدابهش قمر منیر بنی هاشم هدیه داد.» 🔸با کنیزی خانواده عشق در دو عالم عزیز زهرا شد «همون خانومی که تا قنداقه پسرشو دادن به امیرالمومنین.. آقا امیرالمومنین هی دست و پای ابالفضل و نگاه می کرد و می بوسید..... هی نگاه میکرد و گریه میکرد.. خانم فرمود آقاجان مگه دست پسرم ایرادی داره .... نه ام البنین ....من یه روزی رو میبینم این دست ها تو راه حسینم از بدنش جدا میشه.. این دست ها رو قلم می کنند... یه وقت دیدن ام البنین قنداقه عباسشو رو دست گرفت. هی بالای سر حسین و زینب میچرخونه هی میگه همه زندگیم فدای حسین همه دارو ندارم فدای بچه های فاطمه» (قربون ادبت برم خانوم) 🔹با کنیزی خانواده عشق در دو عالم عزیز زهرا شد 🔹خادمی کرد تا که عباسش از ازل تا همیشه آقا شد 🔹 همه بچه هاش عیسایند گرچه عباس اونو مسیحا شد « روزا میومد تو بقیه می نشست با انگشتش چهار صورت قبر درست می کرد.. آنقدر گریه میکرد از صدای ناله اش رهگذر را هم گریه شون می‌گرفت... 🔸آنقدر خرج گریه شد افتاد آنقدر خرج گریه شد تا شد 🔸 تا قیامت به احترام حسین ذکر لب هاش واحسینا شد تا بشیر اومد تو مدینه گفت البنین.. عباستو کشتن.... جعفرتو کشتن... عونتو کشتن... گفت همشون فدای حسین. بگو از حسینم چه خبر؟ «می خوام بگم خانم جان شما همش می نشستی برای حسین گریه میکردی..... هی میگفتی همه زندگیم فدای حسین..... اما کجا بودی علقمه... اون لحظه‌ای که عمود آهنین به فرق عباست زدن... تیر به چشمش زدن.... دستهاشو قلم کردند.... یه وقت دید فاطمه اومد بالا سرش...... اومد سرشو به دامن گرفت..... هر جا هستی صدا بزن حسین 🔸چون اختران عشق به هر سو به نیزه شد دانی چگونه آن سر مه رو به نیزه شد؟ 🔸از بس شکاف زخم عمودش عمیق بود تنها سری بود که زپهلو به نیزه شد حسین جان......... ................. . سلام‌الله‌علیها 🩸مقام حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام در نزد حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ... مرحوم علامه مُقرّم در کتاب شریف «العبّاس علیه‌السلام» می‌نویسد: 📋 وكانَتْ أُمُّ الْبَنينَ مِنَ النِساءِ الْفاضِلاتِ الْعارِفاتِ بِحَقِّ أهلِ الْبَيتِ (عَلَيْهِمُ السَلامُ)، 🔹 حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها از زنان با فضیلتی بود که حقوق و شأن و مقام اهل بیت علیهم‌السلام را می‌دانست و عارف به ایشان بود. 📋 مُخلِصَةً في وِلائِهِم، مُمَحِّضَةً في مَوَدَّتِهِم، وَ لَها عِندَهُم الْجاهُ الْوَجيهُ وَالْمَحَلُّ الرَفيعُ، 🔸 خالصانه ولایت ایشان را پذیرفته و غوطه‌ور در محبت و موّدت به این خاندان بود؛ هم‌چنین دارای اعتبار و منزلت والایی در نزد آنان بود. 📋 و قد زارَتْها زينَبُ الْكُبرىٰ بَعدَ وُصولِها الْمَدينةَ تُعَزِّيها بِأولادِها الْأربَعَةِ، كما كانَتْ تَزورُها أيامَ العيدِ 🔹حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پس از ورود به مدینه به دیدار آن حضرت رفتند و او را به‌خاطر شهادت چهار فرزندش دلداری دادند؛ همانطوری که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها در ایام عید، هر ساله به دیدار آن حضرت می‌رفتند. 📚العباس علیه‌السلام،مقرم، ج۱ ص۱۲۵ .