ام المومنین
راحت بخواب مادرِ زهرا کفن که هست
شمعی اگر که نیست ولی اشکِ من که هست
قسمت نشد عروسیِ زهرا برای تو
حالا پس از تو قسمتِ ما سوختن که هست
لالایی تو نیست بجایش یتیم وار
تا صبح آهِ دخترکی دلشکن که هست
گیرم کسی کنار مزارت نایستد
حداقل برای من اینجا وطن که هست
بعد از من و تو غربتِ این خانه دیدنی است
از این به بعد روضهی این پنج تن که هست
خیلی برای فاطمه دلشوره داشتی
راحت بخواب بعدِ تو با او حسن که هست
یک روز میرسد که ببینیم کربلا
بالای نیزه یک سرِ دور از بدن که هست
هرکس که آمده است به دنبال غارت است
دلخوش مکن به اینکه تنش پیرهن که هست
چیزی نمانده است برای سوارها
چیزی نمانده است ولی تاختن که هست
میخواست ساربان برود دست پُر ، حسین
با دست اشاره کرد عقیق یمن که هست
دیگر رُباب هم پی طفلش نمیدود
تا بِین راه حرمله ی بد دهن که هست....
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ام_المومنین #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_خدیجه #شعر_شهادت_خدیجه_کبری
لینک در سایت 🌹
HadithAshk.com🌹