غروب بختِ مرا صبحگاهِ نیکو نیست
چراغ زندگیام را توان سوسو نیست
فراقِ یوسف مصری کجا وُ دوری تو...
قیاس داغ تو در حدِّ این ترازو نیست
نسیمِ زلفِ تو را حمل می کند با خود
وگرنه باد زمستانِ شهر ، خوشبو نیست
دل از هوای تو کندن ، برای من سخت است
همیشه کوچ ، مُراد دل پرستو نیست
شلوغبازیِ دنیا فریب داده مرا
تمام رونق این دَهر جز هیاهو نیست
به بی خیالی این روزگار می گِریَم
تو نیستی و از این غم خمی به ابرو نیست
عزیزکردهی زهرا ! مریض هجر تواَم
علاجِ درد مرا غیر وصل ، دارو نیست
غُبار کوچه برای تو بی قرار شده
کدام ذَرّه به شوق تو در تکاپو نیست؟!
مسیر آمدنت رفتگر نمی خواهد؟!...
نگو به پلک تَرَم ، وقت آب و جارو نیست!
چه نذرها که نکردیم تا تو برگردی
ببین! به دست زنان مَحَل ، النگو نیست
تمام آرزوی مادرم ظهور تو بود...
دگر بساط دعایش میان پَستو نیست
بیا وُ مثل رضاجان ، تو ضامن من شو!
اگرچه طینَت این گُرگ مثل آهو نیست
هنوز عشق تو را جار می زنم آقااااااا !
خوش است پی ببری عاشق تو ترسو نیست
سر مرا بکشان روی دارِ شاه نجف
که مرگِ ساده در اندیشهی علیگو نیست
علی به دست خودش دفن می کند ما را
نماز مَیِّت ما را امام ، جز او نیست
تو را به مادر ششماههی حسین..، بیا
رُباب ، آنکه شبیه اش هنوز الگو نیست
سهشعبه خورد به حلقوم طفل...، مادر مُرد
شبیه ذبحِ علی روضهای دوپهلو نیست
#ماه_رجب
#شعر_مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_رباب_س
#بردیا_محمدی
@hadithashk