📌بهار طبیعت و بهار جان در برنامه معرفت ❇️دکتر لاریجانی: 🔸نکته‌ی دیگر راجع به بهار است این بهار و زمستان یک توالی را نشان می‌دهد یعنی زمستانی که پیش از بهار است خزان است و فروغی ندارد و انسان به یک باره در بهار همه چیز می‌شکفد شادی‌ها می‌آید، خرمی‌ها سر می‌زند در زندگی انسان و گلستان به وجود می‌آید، آباد می‌شود، آیا این توالی را که در طبیعت است می‌شود که در وجود خود انسان هم باشد یعنی انسان بدون بلا به خانه نمی‌رسد بدون سختی‌ها به شادی نمی‌رسد؟ ❇️دکتر دینانی: 🔹دقیقاً مطلب همین است و همین توالی که در زمان و در فصول چهارگانه‌ی طبیعت می‌بینید علی الدوام است و از آغاز آفرینش این توالی زمان است و زمان دیگر متوالی است و این توالی زمان که یکنواخت نیست، البته زمستان دارد، تابستان دارد، بهار دارد و... بله هر نو شدنی ریختن و پوشیدن است و اصلاً نو تغییر یعنی دگرگونی، زمان هم ... ما زمان را در زمانیات می‌بینیم، خود زمان مجرد را که شما نمی‌بینید و زمان را در فصول در اشیا در گل در طبیعت در سبزه و در فصل خزان و بهار آثار زمان را می‌بینید اما خود زمان مجرد از زمانی را که شما نمی‌بینید، اما اینها همه مقطعی زمان است اما بحث از ماهیات زمان خیلی پیچیده است حالا شما زمانیات را می‌بینید به توالی، و این توالی نو و کهنه شدن دارد هر نو کهنه تغییر است تغییر یعنی نو و کهنه، فصل زمستان مظهر فروریزی است، یعنی آنچه که بوده حالا باید بگذری، فصل خزان، فصل ریزش برگ‌ها ولی ریختن اون برگ‌ها، آماده شدن برای روییدن برگی جدید است، پرپر شدن گل‌ها برای آماده شدن برای گل دیگر است، این خاصیت طبیعت است که ما در توالی می‌بینیم و تقسیم می‌کنیم به فصول چهارگانه، اما انسان این توالی فصول چهارگانه هر لحظه درش هست، انسان یک وقت از حیث طبیعی نگاه می‌کنیم یعنی بدن انسان هم خواص زمستان و تابستان و بهار و پائیز را دارد مثلاً زمستان که هوا سرد است اجسام منقبض می‌شوند و بدن و عضله‌ی انسان در اثر سرما حالت منقبض پیدا می‌کند، در تابستان قدری انبساط پیدا می‌کند عضلات و... این خاصیت طبیعی است که بدن انسان احکام طبیعت درش جاری است بدون کم و کاست. 🔹اما روان آدمی هم همین فصول درش هست اما نه قبض و بسط طبیعی، روح انسان هم زمستان دارد، پائیز دارد و تابستان دارد، یعنی اندیشه‌های کهنه را فرو می‌ریزد و مرتب اندیشه در تحول است و اندیشه که ثابت نباید بماند و وای بر کسی که دو لحظه‌اش یکسان باشد، مرتب باید اندیشه‌ی شما در تحول باشد، اما در تحول به سوی کمال، یعنی یک اندیشه‌ی کهنه را می‌ریزی و به مجرد اینکه اندیشه‌های کهنه را فرو می‌ریزی اندیشه‌ی نو، جایش می‌آید، روح شما در خلاء باقی نمی‌ماند.. 🔹مولانا: از یک اندیشه کاید در درون    صد جهان گردد به یک دم سرنگون 🔸یعنی جهان درونی شما عوض می‌شود، یک اندیشه رفت، اندیشه‌ی کهنه و یک اندیشه‌ی نو به جایش آمد، این بهار شماست، بنابراین بدن شما مطابق طبیعت، همون چهار فصل را طی می‌کند، زمستان سرد است باید لباس گرم بپوشی، تابستان گرم است باید لباس نازک اما روان شما منتظرتون نمی‌نشیند، روان شما، فصول خودش را دارد یعنی فصول روان آدمی شتابش بیش‌تر از فصول طبیعت است (که چهار فصل است در یک سال) اما روان آدمی در هر لحظه یک فصل است، هر آن یک فصل است، مرتب شما در بهار و زمستانی، در خزان و بهاری و مرتب اندیشه‌ای را پشت سر می‌گذاری و به بهار جدیدی وارد می‌شوی این بهار و پائیز در اندیشه‌ی شما علی الدوام جریان دارد. در وجود آدمی جان و روان می‌رسد از غیب چون آب روان هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود  وارهد از حد و جهان بی‌حد و اندازه شود https://eitaa.com/hekmat121/53