📌رسالت تفکر در انقلاب اسلامی ♦️بخش اول 🔸 وقوع هر انقلابی معلول یک سلسله تحولات در تقاضاها و مطالباتی مردم و همچنین تغییرات اجتماعی است که وضع موجود را ناکارآمد و غیر قابل تحمل احساس می‌کند و تمنای وضع جدیدی می‌یابد. 🔹اما نکته مهم در همه‌ی انقلاب‌ها، نقش محوری تفکر و اندیشه‌ورزی در بنیان‌های وضع موجود و ترسیم طرح مطلوب است. به تعبیر دیگر، اگر بخشی از مردمان جامعه اهل فکر و اندیشه نباشند و طرحی نو برای زندگی متفاوت در نیندازند هیچ‌گاه مسیولیتی احساس نمی‌شو تا انقلابی و تغییری صورت پذیرد، انقلاب‌ها محصول تفکرات پویا و اندیشه‌ورزی‌های بدیع و درانداختن طرح‌های نوین و ایجاد تعهد انقلابی و مسئولیت اجتماعی است. لذا در هر انقلابی نقش متفکران و اندیشه‌ورزان در افق‌گشایی و خودسازی انقلابی جامعه بسیار پررنگ و جدی است هرچند ممکن است متفکری عمرش کفاف ندهد و پیروزی انقلاب را نبیند اما همواره تفکر و اندیشه او زنده است و درس آموز آیندگان می‌تواند باشد. 🔸 برخی از انقلاب‌ها ریشه سیاسی دارد و مردمان آن جامعه دغدغه آزادی و نحوه حکمرانی دارند و با همین شاخصه به سنجش وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب می‌پردازند. برخی از جوامع مشکلات اقتصادی دارند و از این منظر در پی تغییر معادلات حاکم و درانداختن طرحی نو برای زندگی بهتر هستند. اما برخی از جوامع دغدغه فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی و هویتی دارند و مشکلات سیاسی و اقتصادی موجود را نیز در دوری از فرهنگ و هویت اصیل می‌دانند. این مردمان در جستجوی فرهنگ و هویت اصیل و رهایی از هویت‌های بیگانه هستند و بدین منظور به تغییر مناسبات اجتماعی روی می‌آورند تا در پرتو احیای هویت اصیل خود، مسیر جدید زندگی را بپیمایند. 🔹 انقلاب اسلامی از جمله انقلابهایی است که در درجه اول معلول تحولات فرهنگی و تغییرات هویتی پس از مشروطه و دوران پهلوی است. تغییراتی که با عنوان ترقی و مدرنیته بر جامعه‌ی ایرانی تحمیل شد و موجب شکل‌گیری تضادهای فرهنگی میان خواص و عوام شد. منورالفکران با تقلید از روند توسعه‌ در جهان غرب، تنها مسیر ترقی ایران را غربی شدن پنداشتند و به حذف فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی و مذهبی و یا بازسازی آنها به مثابه جاده صاف کن تجدد روی آوردند و با زور و دستور جامعه را بدان سمت کشاندند. نتیجه این مدرنیزاسیون دستوری ایجاد شکاف‌های عمیق هویتی در جامعه ایرانی شد. جامعه‌ای که بسیار به فرهنگ و مذهب خود تعلق خاطر داشت و تمام "بود" خود را در فرهنگ خود و متمایز بودن از ساير فرهنگها تعریف می‌کرد. 🔸 گسست هویتی بزرگترین معضله جامعه‌ی ایرانی شد: گسست نسلی میان نسل جوان با نسل سنتی، گسست علمی میان حوزه و دانشگاه، گسست سیاسی میان دولت و ملت، گسست فرهنگی میان طبقه روشنفکر و طبقه‌ی مذهبی. 🔹در دوره رضا خان پهلوی بر دامنه و عمق این گسست ها و تعارض‌ها افزوده می‌شد و پس از وی نیز محمدرضا و دولتمردان و روشنفکران وابسته همان مسیر را با قدرت ادامه دادند. در این دوران، بسیاری از تحصیل‌کردگان جدید به سمت مدرنیزاسیون میل داشتند و با تغییر در معانی مستقر در فرهنگ، افراد جامعه را بدان سو دعوت می‌کردند و برخی از جریانات سنتی به تقابل با مدرنیته روی آوردند و مردم را به نفی آن و بازگشت به سنت‌های گذشته می‌خواندند، اما بخشی از دغدغه‌مندان و دلسوزان در پی جمع سالم میان دو طرف دعوا بودند. بدین جهت از دهه ۲۰ به بعد جمعی از دغدغه‌مندان و متفکران جامعه برای خروج از این وضعیت دست به کار شدند و به تفکر و اندیشه‌ورزی روی آوردند تا بتوانند این گسست‌ها و تضادها را درمان کنند. 🔸 این متفکران به تدریج با معانی متکثر حاکم بر روابط انسانی و پیچیدگی‌های معادلات اجتماعی عصر جدید و تنوع طرح‌واره‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و رقابت‌های جنگ افروزانه‌ی ابرقدرت‌ها آشنا شدند و دانستند که به راحتی نمی‌توان از طرد و یا جمع سخن گفت، بلکه به تفکر عمیق افق‌گشا و اندیشه‌ی دقیق را‌ه‌نما نیاز است و ضرورت دارد که دوباره خود و متعلقات فرهنگی و هویتی خود را بازخوانی کرد و از موقعیت خود در جهان معاصر و آینده‌‌ی این جهان پرسش کرد. پرسش‌هایی که افق زندگی، عناصر سازنده‌ی هویت و مسیر حرکت را در این جهان پیچیده و متفاوت نشان می‌دهد. 🔹 انقلاب اسلامی محصول تفکر و اندیشه‌ورزی متفکران مسلمان در سه دهه قبل پیروزی است که در قالب کتاب، مقاله، اعلامیه، سخنرانی و خطابه به سمع و نظر مردم می‌رسید و آرام آرام به خلق یک جهان معنایی جدید تبدیل شد و موجب تحول باطنی مردم و انقلاب درونی آنها شد. در حقیقت این انقلاب قبل از آنکه یک کنش سیاسی و یا مطالبه اقتصادی و اجتماعی باشد یک انقلاب درونی در فکرها و ذهن‌ها بود. 🔴 ادامه دارد ... https://eitaa.com/hekmat121