ادامه... اما آیا تاریخچه‌ عاشورا فقط همین یک صفحه است؟ آیا فقط رثاء است؟ فقط مصیبت است و چیز دیگری نیست؟ اشتباه ما همین است. این تاریخچه یک صفحه‌ دیگر هم دارد که قهرمان آن صفحه، دیگر پسر معاویه نیست، پسر زیاد نیست، پسر سعد نیست، شمر نیست. در آنجا، قهرمان (ع) است. در آن صفحه، دیگر جنایت نیست، تراژدی نیست، بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت و انسانیت است، تجلی حق پرستی است. آن صفحه را که نگاه کنیم، می گوئیم بشریت حق دارد به خودش ببالد. و این صفحه، صفحه‌ای است که بشریت به آن افتخار می‌کند. چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم؟ و چرا باید همیشه جنایت‌های کربلا گفته شود؟ چرا همیشه باید حسین بن علی(ع) از آن جنبه‌ای که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟ چرا شعارهائی که به نام حسین بن علی (علیه السلام) می‌دهیم و می‌نویسیم، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟ چرا ما صفحه نورانی این داستان را کمتر مطالعه می‌کنیم، در حالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر بر جنبه جنائی آن می‌چربد. و نورانیت این حادثه بر تاریکی آن خیلی می‌چربد. پس باید اعتراف کنیم که یکی از جانی‌های بر حسین بن علی(علیه السلام) ما هستیم که از این تاریخچه فقط یک صفحه‌اش را می‌خوانیم، و صفحه دیگرش را نمی‌خوانیم. جانی‌های بر امام حسین (ع) آنهائی هستند که این تاریخچه را از نظر هدف منحرف کرده و می‌کنند. حسین(ع) را یک روز کشتند و سر او را از بدن جدا کردند، اما حسین(ع) که فقط این تن نیست، حسین(ع) که مثل من و شما نیست، حسین(ع) یک مکتب است و بعد از مرگش زنده‌تر می‌شود. 📝، ، ص ۱۱۶ 📚بینش مطهر استان مرکزی 🆔 @hekmatemotahar1