همین که راز دل زهر بر ملا شده بود به قتلگاه از این بیت، کوچه وا شده بود و شمر خنده‌ی تلخی به خنجرش می‌کرد و شعر گریه کنِ روضه‌ی رضا شده بود به سمت خانه چهل بار خاطرش خون شد نشسته بود چهل بار و باز پا شده بود به سمت خانه چهل روضه را نشست و گریست دلش حسینیه‌ای غرقِ در عزا شده بود و درد بود که عمامه از سرش افتاد امام، گریه‌ی کز کرده در عبا شده بود اشاره کرد که آن خانه بی حصیر شود و خاک‌های کف حجره کربلا شده بود صدای سُم، همه جایِ اتاق شیهه کشید در آن دقیقه که سَم، دردِ بی دوا شده بود کریم در به‌روی خویش بست و راهی شد جواد آمد و درهای بسته وا شده بود جواد آمد و این تازه اول روضه‌ست جگر، شبیه به اکبر، جدا جدا شده بود... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e